يافتههاي 5 كتاب منتشر شده داگلاس نورث، وي را بسيار متمايز كرده است؛ هم به دليل دقتها و تاملات شناختي خارقالعاده و هم به اعتبار جايگاه و منزلتي كه براي معرفت تاريخي در چگونگي برونرفت از دورهاي باطل توسعهنيافتگي مطرح ميكند و همچنين بهدليل پيوندهاي روشمند و منحصر به فردي كه ميان رفتارهاي اقتصادي و وجوه فرهنگي و اجتماعي و سياسي جوامع برقرار ميكند
اقتصاد گردان - هادي سلگي: فرشاد مومني در جلسه هفتگي خود در موسسه دين و اقتصاد كه براي رونمايي از كتاب خشونت و نظمهاي اجتماعي داگلاس نورث برگزار شده بود، به روشي ساختارمند به ريشهيابي و عوامل ناكامي فهم نظري در ايران پرداخت. وي ابتدا دو نوع مواجهه با كوششهاي نظري در ايران را صورتبندي و بيان كرد كه مواجهه اول به صورت سهلانگاري و بيمقدار كردن اين فهم شكل گرفته كه در نهايت در نظامهاي آموزشي و پژوهشي ضعيف كشور جلوهگر شده است. به گفته او يكي از مثالهاي اين جلوه بههم ريختگي نظام آماردهي كشور است كه به صورت ترفندهاي تغيير پي در پي سالهاي پايه آماري، هماهنگي ناميمون دو نظام آماري براي پنهان كردن وقايع و... بروز كرده است.
مومني يك سمت ديگر اين دوگانه سترون را مطلق انگاري و ايدئولوژيزدگي ميداند كه به گفته او در ايران به صورت بنيادگرايي بازار شكل گرفته است. مومني تكرار خطاها و آزمودههاي هزينهبر تاريخي را از نتايج اين نوع مواجهه مطلق انگارانه عنوان كرد و معتقد است كه بنيادگرايي بازار به اعتبار اينكه همراستايي فراواني با منافع كوتهنگرانه دولت كوتهنگر و بخشهاي غيرمولد دارد هميشه براي بزك علمي بازتوليد مناسبات رانتي و توسعهنيافتگي در ايران شكل گرفته است.
انسداد فهم نظري در ايران
فرشاد مومني در ابتداي اين جلسه معرفي كوتاهي از كتاب «خشونت و نظمهاي اجتماعي؛ چارچوب مفهومي براي تاريخ ثبت شده بشر» نوشته سه اقتصاددان توسعه، داگلاس نورث، جان واليسي و باري وينگاست ارائه داد و بيان كرد كه اين كتاب يكي از بديعترين صورتبنديهاي نظري درخصوص مساله توسعه و توسعهنيافتگي را ارائه كرده است.
اين اقتصاددان در ادامه با بيان اينكه در كشور ما فهم نظري از مسائل جايگاه بايسته خود را ندارد، گفت: از يك طرف شاهد هستيم كه در منطق اقتصاد رانتي، كوششهاي نظري بيمقدار تلقي ميشود و اين تلقي به دلايل گوناگون بسط اجتماعي هم پيدا كرده است، بدين معني كه گويي يك سهلانگاري سيستمي درباره ضرورت فهم و درك نظري وجود دارد و از طرف ديگر شاهد هستيم كه بعضي فهمهاي نظري خاص كه اتفاقا از كفايت ناچيزي براي توضيح مسائل ايران برخوردارند به صورت مطلق انگارانهيي در جايگاه ايدئولوژي قرار گرفتهاند، اين چيزي است كه به شكل بنيادگرايي بازار در ايران رشد كرده است. وي با بيان اينكه هر دو اين جنبهها در ايران به شكلي بازتاب ساخت رانتي در اقتصاد ايران است، اظهار كرد: حسين مهدوي در يك صورتبندي كه از اقتصاد رانتي ايران داشته است، بر اين مساله تاكيد ميكند كه يكي از مشخصههاي دولتهاي رانتي اين است كه نسبت به بحثهاي كارشناسي به طرز غيرمتعارفي بياعتنا هستند و فرآيندهاي تصميمگيري و تخصيص منابع به صورت شتابزده و غيركارشناسي صورت ميگيرد. بنابراين با همين منطق شاهد هستيم كه به مقتضاي اين شيوه شتابزده بهطور طبيعي فهم نظري جايگاه بايسته خود را پيدا نميكند و چون اين جايگاه بايسته وجود ندارد هم در نظام پاداشدهي اجتماعي و اقتصادي و هم در نظام آموزشي و پژوهشي ما آن دقتها و كوششهاي لازم براي دستيابي به يك صورتبندي نظري قابلقبول و راهگشا بهعنوان تكيهگاه اصلي نظام تصميمگيري براي برونرفت از گرفتاريها به هيچوجه جايگاه بايستهيي ندارد و به همين دليل بستر نهادي و ابزارهاي چنين مسالهيي هم در حد نصاب نيست و اين سهلانگاري در فهم نظري مسائل كه گفته ميشود بنيان اصلي ساختن تمدنها را فراهم ميكند، باعث شده در زمينه لوازم اين مساله هم كاستيهاي بسيار زيادي را مشاهده كنيم؛ يكي از تلخترين جلوههاي اين سهلانگاريها، ضعف غيرمتعارفي است كه در نظام آمار و اطلاعات ما وجود دارد.
3 ترفند نظام آماري
به گفته او در چارچوب اين دوگانه رانت زده كه يا فهم نظري بيمقدار تلقي ميشود يا تبديل به ايدئولوژي ميشود، قرباني اصلي اين است كه احساس نياز به مشاهده منظم و عالمانه واقعيتهاي موجود در حد نصاب ايجاد نميشود و به تبع اين موضوع پيگير لوازم اين مشاهده هم نميشوند. يكي از نشانههاي اين ضعف در نظام آماري ما خودنمايي ميكند. مشاهده ميكنيم كه جلوههاي اين ناكارآمدي طي 12 سال گذشته ابعاد افراطي به خود گرفته و كار به جايي رسيده كه در دادههاي جديدي كه نهادهاي رسمي منتشر ميكنند براي تبديل كردن آمارها و اطلاعات به يك ابزار در جهت پيگيري اهداف غيركارشناسي و سياستزده يك آشوب ميبينيم. اولا يكسري دستگاهها كه نسبت به يك شاخص موضعي خاص دارند راجع به يك موضوع خاص آمارهاي متفاوتي ارائه ميكنند، از طرف ديگر مشاهده ميشود كه باب جديدي باز شده كه مراجع رسمي آماردهي براي اينكه نقصهاي بزرگ و ادعايهاي غيرقابل باور آنها نمايان نشود، به يك شيوه جديدي از هماهنگي دست پيدا كردهاند كه در يك زمان خاص يكي از اين دو آمار غيرعادي اعلام ميكند و ديگري اصلا آماري منتشر نميكند و اين بازي را يك درميان در سالهاي متناوب ادامه ميدهند و بعد وقتي آن ملاحظات سياستزده برطرف ميشود، ناگهان اطلاعاتي را اعلام ميكنند كه بهطور كامل مغاير با آمارهايي كه پيش از آن مطرح ميكردند، است. شتابزدگي غيرعادي در تغيير پي در پي سالهاي پايه نظام آماري كشور سومين ترفند است كه براي دور كردن ذهن ما از شناخت واقعيت طراحي شده است به جاي اينكه به فلسفه وجودي نظام آمار و اطلاعات پايبند باشند. يكي از وجوه شگفتانگيز و جديد ديگر اين است كه در اين دستكاريها اخيرا به موازات تغييرات سال پايه حتي دادههاي جاري هم دستخوش تغييرات غيرمتعارف ميشود. از نظر اين استاد دانشگاه علامه طباطبايي چون در نظام تصميمگيري و تخصيص منابع ما به فهم نظري و اهميت آن توجه كافي نداريم و هيچ متفكر علوم انساني جايگاه ممتازي پيدا نميكند، تجربههاي تاريخي كه ملت هزينههاي آن را پرداخت كردند معمولا توجهي به خود جلب نميكند و آزمودههاي تاريخي را دوباره مورد آزمون قرار ميدهيم. در حيطههايي مثل روشهاي علوم انساني و اقتصاد و مطالعات بين رشتهيي مثل اقتصاد سياسي و اقتصاد اجتماعي و... بسيار اوضاع كمفروغي دارند و اينها همه بازتاب همان سهلانگاريهايي است كه در زمينه فهم نظري صورت گرفته است. اينكه ما شاهد اين هستيم كه هنوز هيچ التزام نهادمندي در نظام تصميمگيري و تخصيص منابع ما وجود ندارد مبني بر اينكه براي هر تصميمي يك پيوست كارشناسي وجود داشته باشد كه در آن وجوه اقتصادي، اجتماعي و محيطزيستي در آن مشخص باشد، لذا تصميمات چند 10 ميلياردي كه 4 برگ ضميمه كارشناسي ندارند، جلوههايي از بده بستانهايي است كه در يك ساخت رانتي وجود دارد. اما از طرف ديگر به شرحي كه شد در غياب فهم نظري، هرج و مرج فكري در امور جاري و آزمون و خطاهاي هزينهبر و پرخطر اجتنابناپذير ميشود و اين چيزي است كه هر روزه در مديريت و قاعدهگذاريهاي توسعه و اقتصادي شاهد آن هستيم. مومني با بيان اينكه در اقتصادهاي رانتي كه به صورت نظاموار تركيب پارادوكسيكال همهچيزخواهي و مسووليت گريزي در آنها در جريان است، گفت: آنهايي كه در چارچوب برنامه تعديل ساختاري، بنيادگرايي بازار را چندينبار در معرض آزمون قرار دادهاند و با وجود اينكه اين تجربهها مثل بسياري ديگر از تجربههاي كشورهاي در حال توسعه با شكست و فاجعههاي بزرگ همراه بوده است، وقتي كه زمان پاسخگويي فرا ميرسد از يك طرف همه شكستهايي كه در پيشبينيهاي آنها اتفاق افتاده است را به نحوه اجرا نسبت ميدهند و از فهم نظري غلطي كه مبناي اين شكستها بوده است، فرار ميكنند و وقتي كه چنين فراري امكانپذير نباشد، دلبستگي خود را به ايدئولوژي بازار انكار ميكنند و اين يك شكل عجيب و غمانگيز در ايران به وجود آورده است. در ايران چون يك نظام پاسخگويي و حساب كشي وجود ندارد اين شيوه فرار از مسووليت هم به طرز غيرمتعارفي وجود دارد.
مومني افزود: بهطور همزمان شاهد هستيم به اعتبار اينكه بنيادگرايي بازار همراستايي فراواني با منافع كوتهنگرانه دولت كوتهنگر و بخشهاي غيرمولد دارد هميشه براي بزك علمي بازتوليد مناسبات رانتي و توسعهنيافتگي در ايران شكل گرفته است و به همين دليل يك اتحاد سهگانهيي ديده ميشود كه طي بالغ بر ربع قرن گذشته با وجود اينكه شاهد هستيم 4دولت گذشته از بسياري جنبههاي فكري، سياسي و... ديدگاههاي متفاوتي دارند، در چارچوب اين اتحاد سهگانه متفقالنظر هستند و از بنيادگرايي بازار بهعنوان يك پوشش براي ناهنجارسازي مناسبات اقتصاد اجتماعي و تداوم توسعهنيافتگي اقتصادي به نفع مفتخورها و رانتجوها بهره ميبرند و هيچ بستري براي پاسخگويي آنها فراهم نشده است.
داگلاس نورث و مسائل ايران
فرشاد مومني در ادامه به اهميت كتاب داگلاس نورث پرداخت و گفت: اين كتاب به شرطي كه همراه با كتابهاي ديگر داگلاس نورث بررسي شود، امكان يك فهم نظري عمیق و گسترده راجع به مسائل ايران فراهم ميكند. بنابراين اگر بتوانيم اين فهم را با مسائل ايران همراستا كنيم يك فرصت استثنايي را فراهم ميكند كه در سايه يك كار جمعي فراگير بتوانيم بستري براي عبور از بحران نبود پايه نظري قابل قبول براي نظام تصميمگيري و تخصيص منابع فراهم كنيم. به گفته او يافتههاي 5 كتاب منتشر شده داگلاس نورث، وي را بسيار متمايز كرده است؛ هم به دليل دقتها و تاملات شناختي خارقالعاده و هم به اعتبار جايگاه و منزلتي كه براي معرفت تاريخي در چگونگي برونرفت از دورهاي باطل توسعهنيافتگي مطرح ميكند و همچنين بهدليل پيوندهاي روشمند و منحصر به فردي كه ميان رفتارهاي اقتصادي و وجوه فرهنگي و اجتماعي و سياسي جوامع برقرار ميكند