:
كمينه:۱۲.۷۹°
بیشینه:۱۵.۹۹°
Updated in: ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۲
خسرو نورمحمدی، مسئول تدوین آثار دکتر حسین عظیمی در همایش اقتصاد ایران در آستانه برنامه ششم:

عظیمی معتقد بود که ما هنوز در مراحل اولیه برنامه ریزی توسعه در ایران هستیم و باید نگرش خود را اصلاح کنیم

به اعتقاد دکتر حسین عظیمی بر همین اساس است که حتی در مفهوم برنامه ریزی توسعه یا همان تمدن سازی به نتیجه مشترک نرسیده ایم و لذا تجربه 70 سال برنامه ریزی نباید ما را به اشتباه بیاندازد، ما هنوز در شرایط اولیه برنامه ریزی توسعه در ایران هستیم.
کد خبر: ۵۳۴۴۵
تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۴
خبراقتصادی - خسرو نورمحمدی، اقتصاددان و مسئول تدوین و انتشارآثار دکتر حسین عظیمی در سخرانی خود در همایش اقتصاد ایران در آستانه برنامه ششم  به آسیب های برنامه ریزی ایران از دیدگاه مرحوم دکتر حسین عظیمی، نظریه پرداز توسعه، پرداخت




خسرو نورمحمدی به آسیب شناسی برنامه ریزی توسعه در ایران از دیدگاه آن مرحوم پرداخت. نورمحمدی اقتصاددانی است که مسئولیت تدوین و انتشار آثار دکتر حسین عظیمی را نیز بر عهده دارد. 
نورمحمدی افزود به دلیل تخصص دکتر عظیمی بیشترین مطالعات ایشان بر روی برنامه ریزی توسعه است، لذا کتاب بعدی تحت عنوان برنامه ریزی توسعه (مفاهیم و روشها) از دیدگاه دکتر حسین عظیمی امیدوارم در سال جاری تکمیل شود. 
نورمحمدی افزود عظیمی آسیبهای متعددی را برای برنامه ریزی توسعه ایران بر شمرده که می توان اهم آن ها را در یک تقسیم بندی حدود 25 عنوان دانست.
 نکته مهم اینکه عظیمی گفته است یک پای جامعه و انسان همیشه در تاریخ است و لذا برخی آسیب ها و چالش ها در 70 سال تاریخ برنامه ریزی ایران کماکان پایدار مانده اند و اجازه توفیق برنامه ریزی توسعه را نداده اند.

وی در ابتدا تاکید کرد: دکتر حسین عظیمی را در هر زمینه ای باید با استفاده از دو دیدگاه اخلاقی و نیز علمی ایشان شناخت. عظیمی به لحاظ اخلاقی انتخابی مشخص کرده بود که دانشش در خدمت فرد فرد و نیز جامعه باشد و از نظر علمی نیز از روش شناسی خاص خود برخوردار بود.
نورمحمدی اشاره کرد که تخصص و قطعا بیشترین میزان مطالعه دکتر حسین عظیمی روی توسعه و برنامه ریزی توسعه بوده است. لذا کتاب در دست تدوین از ایشان با عنوان برنامه ریزی توسعه (مفاهیم و روش ها) می باشد که در این مطلب خلاصه ای از مهمترین آسیب های برنامه ریزی ایران از دیدگاه ایشان مورد بررسی قرار می گیرد. 
عظیمی نظام برنامه ریزی ایران را از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار داده بود که در این بحث صرفا مهمترین آسیب ها اشاره می شود و به چارچوب نگرشی ایشان در مورد هریک از عوامل و برنامه ها، فرصت پرداخت نیست.
نورمحمدی افزود برای شروع بحث ابتدا لازم است نگرش عظیمی به برنامه ریزی به طور خلاصه تشریح شود. نورمحمدی با رسم نمودار فضای مورد نظر آدام اسمیت برای اقتصاد قرن 18 ادامه داد در علم اقتصاد از این فضا به عنوان اولین فضای برنامه ریزی یا برنامه‌ریزی بدون برنامه یا دست نامرئی برنامه‌ریزی کننده یا برنامه‌ریزی خودکار در بازار رقابت کامل نام برده می شود.
در این فضا همه چیز از تقاضا شروع می شود و سرمایه داران در فضایی رقابتی به سرمایه گذاری اقدام کرده و مجددا در فضایی رقابتی به تولید می پردازند. درآمد توزیع شده نیز در فضایی رقابتی میان مصرف کنندگان به تقاضایی جدید و البته در سطحی بالاتر محقق می شود. در اینجا مهمترین تاکید دکتر عظیمی در بحث بازار بر دو چیز است فضای رقابتی و ابداع و نوآوری علمی و فنی که باید نتیجه این بازار باشد
نظام برنامه ریزی جامع کمونیستی که می خواست جایگزین بازار رقابتی نوآورانه شود متاسفانه به دلیل عدم فضای رقابتی و دخالت ناکارآمد دولت باعث شد که عملا این نظام ها از هرگونه نوآوری و ابداع برای حل مشکلات اشان باز بمانند و آنقدر مشکلات اشان تشدید شد تا نهایتا از میان رفتند. بنابر این برنامه ریزی آن ها به توسعه نیانجامید.
نورمحمدی تاکید کرد که عظیمی نه نظام بازار رقابت کامل و نظام برنامه ریزی جامع را مناسب نمی دانست و لذا بر هر دو نقد نوشته است. از یک سو عظیمی معتقد بود که برنامه ریزی جامع به محض مطرح شدن شکست می خورد و از طرف دیگر برنامه ریزی بدون برنامه بازار رقابت کامل نیز شرایطش در کشورهای جهان سوم وجود ندارد و لذا به فرجام نخواهد رسید.
عظیمی تاکید می کردکه توسعه تحولی صرفا در حوزه عوامل فیزیکی و اقتصادی نیست. بلکه تحولی همه جانبه، عمیق و ماهیتی است که در تمامی ابعاد یک جامعه اتفاق می افتد بطوریکه توسعه مترادف با مرگ جامعه کهن تاریخی قبلی و تولدجامعه و نظام نو معنی می شود. این تحول یا توسعه به حدی عمیق است و باعث شکوفایی جامعه جدید می شود که مترادف با یک تمدن جدید است. البته جامعه ما نمی داند که تمدن ها اساسا وابسته به امکانات مادی و فیزیکی نیستند بلکه صرفا در گروی یک اندیشه بنیادین است. از همین جاست که سوال می شودکه عربستان 1400 سال قبل که فاقد هرگونه منابع بوده، چگونه مهد تمدن اسلامی می شود و از طرف دیگر پرچمداران کشورهای توسعه یافته تمدن صنعتی غرب یعنی سوییس و ژاپن که بالاترین درآمدسرانه را دارند، چگونه است که جزو فقیرترین کشورها به لحاظ منابع طبیعی هستند. پس باید تاکید کرد که توسعه یا تمدن های جدید اسلامی و صنعتی هیچکدام مبتنی بر منابع نیستند بلکه مبتنی بر ظرفیت اندیشه ای انسان هایشان هستند. عظیمی معتقد است این دو اندیشه که از طریق وحی الهی به پیامبر اعظم(ص) ابلاغ شد که بعدا توسط جامعه صنعتی هرچند به شکلی ناقص استفاده شد. البته تمدن اسلامی بعدا شکوفایی خود را به دلیل عدم شناخت و استفاده از محورهای اصلی خود از دست داد. لذا تمدن صنعتی مدل ضعیف شده تمدن اسلامی است.
حال عظیمی معتقد است، برنامه ریزی توسعه برنامه ای است که سعی می کند انسان باوری و علم باوری را در سطح کلان و بخش ها بشناسد و نهادهای متناسب با آن را برای درونی کردن آن ها پی ریزی، ایجاد و پیگیری کند.
نورمحمدی افزود دکتر حسین عظیمی تحولات برنامه ریزی را به سه دوران اصلی زیر تقسیم می کند
1 ـ دوران تأسیس و گسترش اولیه، سال‌های 40 ـ 1327(برنامه های اول و دوم عمرانی)(برنامه ریزی پروژه های منفک)
2 ـ دوران طلائی، سال‌های 51 ـ 1341(برنامه های سوم و چهارم عمرانی)(برنامه ریزی هسته های خط دهنده)
3 ـ دوران فروپاشی یا آغاز پایان در رسالت‌های توسعه‌ای، سال‌های 57 ـ 1352(برنامه پنجم)(برنامه ریزی جامع)
حسین عظیمی معتقد است که موفق ترین دوره برنامه ریزی توسعه در ایران مربوط به برنامه های سوم و چهارم عمرانی قبل از انقلاب است(هرجند که ضعف های عمده ای در آن وجود دارد) که از روش برنامه ریزی هسته ای استفاده شده و سازمان برنامه از توان علمی خود، دستگاه های اجرایی و متخصصین کشور استفاده کرده است. به همین دلیل نیز متوسط نرخ رشد 10 درصد و تورم 3 درصد داشته ایم.
عظیمی معتقد بود حتی برنامه ریزی ایران در دوره اول خود که بیشتر به کارهای مهندسی و اجرای پروژه می پرداخت موفق تر از دوران برنامه ریزی جامع عمل میکرد، چون می توانست به اهداف خود برسد ولی برنامه ریزی جامع هیچگاه جامعه را به هدف نخواهد رساند. عظیمی مطرح می کند برنامه ریزی جامع به محض مطرح شدن شکست می خورد. لذا از زمانیکه وارد برنامه ریزی جامع شدیم مشکلات کشور تشدید شد و حل نشد و نخواهد شد. بنابراین پیشنهاد عظیمی ایجاد یک معاونت توسعه در برنامه ریزی است که مسئولیت دبیرخانه ای تدوین و نظارت برنامه را با کمک تمام متخصصین مطرح کشور بر عهده داشته باشد.



نورمحمدی مهمترین عوامل موثر بر برنامه ریزی توسعه از دیدگاه دکتر حسین عظیمی را به شرح زیر بر شمرد و اظهار داشت توضیح در مورد این عوامل به درازا خواهد کشید:
1. دلایل شروع برنامه ریزی در ایران
2. وضعیت نظم نوین جهانی
3. هدف برنامه ریزی توسعه
4. فلسفه برنامه ریزی
5. ساختار علمی برنامه
6. تکنیک های برنامه ریزی
7. میزان و نحوه مشارکت خارجیان (آمریکایی ها) در برنامه ریزی ایران
8. تاثیر گروه هاروارد بر برنامه ریزی ایران
9. میزان و نحوه مشارکت متخصصین داخلی
10. نوع برنامه ریزی
11. برنامه ریزی جامع
12. برنامه ریزی هسته های کلیدی خط دهنده
13. نهادسازی در برنامه ریزی توسعه
14. مکاتب برنامه ریزی توسعه
15. اولویت بندی در برنامه
16. ساختارسیاسی و برنامه ریزی
17. مشارکت
18. ساختار اجتماعی
19. ساختار فرهنگی
20. سازمان برنامه ریز
21. نگرش مسئولین و استراتژیست های کشور به برنامه
22. نگرش سازمان برنامه به برنامه ریزی
23. توان علمی-تخصصی سازمان برنامه در برنامه ریزی کشور
24. وضعیت علمی کشور
25. وضعیت میزان سرمایه
26. نیروی انسانی متخصص کشور

نورمحمدی افزود بر اساس نظریه نهادی دکتر حسین عظیمی هنوز برخی از مشکلات 70 سال پیش نظام برنامه ریزی باقیمانده یا تاثیرش پابرجاست. برای مثال در سال هال 1320 که برخی از نخبگان به دنبال برنامه ریزی توسعه بودند، ایرانی کشوری اشغال شده و بحران زده و فقیر بود، لذا امکان نداشت به مسایل برنامه ریزی فکر کند و در آن موفق شود. این وضعیت ژئوپلتیک ایران بود که باعث شد ایران برای خارجیان مهم شود و به برنامه ریزی ایران کمک کنند و همین کمک خارجی بدون شرایط علمی و مشارکت داخلی باعث شد که برنامه ریزی توسعه درونی نشود و هیچگاه به بدنه های داخلی کشور پیوند نخورد.
 به اعتقاد دکتر حسین عظیمی بر همین اساس است که حتی در مفهوم برنامه ریزی توسعه یا همان تمدن سازی به نتیجه مشترک نرسیده ایم و لذا تجربه 70 سال برنامه ریزی نباید ما را به اشتباه بیاندازد، ما هنوز در شرایط اولیه برنامه ریزی توسعه در ایران هستیم. شرایط که نیز به مفهوم سازی و تعاریف مشترک علمی میان متخصصین و سیاستمدارانمان باشد. به قول مرحوم عظیمی در برنامه ریزی توسعه نیز به نوعی نیازمند یک قانون اساسی مشترک مورد توافق متخصصین، جامعه و مسئولین هستیم. مفهوم مشترکی که عظیمی در همایشی که در پایان عمر خود در برنامه چهارم انجام داد به دنبالش بود. شاید بر اساس همین شرایط است که هنوز مرکزی تحقیقاتی و متخصصینی که بتوانند بطور مستمر بر برنامه ریزی توسعه کار کنند نداریم. 
در نهایت اهم آسیب های کنونی برنامه ریزی ایران از دیدگاه دکتر حسین عظیمی به شرح ذیل بر شمرده شد.