:
كمينه:۱۰.۷۹°
بیشینه:۱۶.۹۹°
Updated in: ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۲
علیرضا شریعتی حقوق دان: جنگ و گزینه نظامی راهکار پیگیری حقابه نیست، مسائل حقوقی پیچیده تر از سیاست خارجی است

صلح نامه‌ای برای جلوگیری از جنگ آب / حقابه هیرمند تنها با سیاست خارجی توسعه محور و قواعد حقوقی قابل مطالبه است نه گزینه نظامی

علیرضا شریعتی، حقوق دان و وکیل دادگستری: آنها که خسارت های جنگ را شاهد بوده اند و شهید داده اند، می دانند که جنگ چیست و راهکار هر منازعه ای نیست. مسوولان باید به سیاست های راهگشا و صلح آمیز توجه کنند. دسترسی افغانستان به بندر چابهار، توسعه روابط تجاری دو کشور، تامین نیازها و منافع استان های هم مرز ایران و افغانستان، بهترین گزینه برای راه حل تأمین حقابه هیرمند ودیپلماسی ایران و افغانستان است و با فشار سیاسی و گزینه نظامی نمی توان مسائل پیچیده حقوق آب را حل کرد
کد خبر: ۲۰۵۳۹۷
تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۷:۴۰
گروه حقوق اقتصادی - محسن شمشیری

معین الدین سعیدی عضو کمیسیون کشاورزی و آب مجلس پنجم اردیبهشت 1402 در گفت و گو با پایگاه خبری دیار عیار اظهار داشت: متاسفانه ضعف دیپلماسی آب وجود دارد اما با توجه به شرایط ویژه سیستان و مشکلات عدیده زیست محیطی و اجتماعی موجود در این منطقه بسیار فاجعه‌بار است. می‌طلبید دیپلماسی آب در برابر مباحثی که با کشور افغانستان داریم فعال‌تر می‌شد، حوزه کمیساریای آب از ابزار فنی استفاده می‌کنند اما در شرایط خاص فعلی نیازمند استفاده از ابزارهای سیاسی و حتی از نگاه من نظامی هستیم، منظور من حمله نظامی که با موازین بین‌المللی همخوانی ندارد، نیست بلکه باید این موضوع به عنوان یک اهرم وجود داشته باشد اما متاسفانه این مقوله به عنوان یک دیپلماسی فعال با طرف افغان در دستور کار مسئولان وزارت خارجه نبوده است.
این موضوع با واکنش هایی در فضای رسانه ها و شبکه های اجتماعی مواجه شده، و برخی کارشناسان حقوقی و اقتصادی، با انتقاد از این گونه اظهارات معتقدند که در دنیای امروز که نسبت به 50 سال قبل و زمان امضای معاهده حقابه هیرمند تفاوت بسیاری دارد، تنها از طریق محوریت صلح و روابط خارجی توسعه محور، و منافع مشترک دو کشور می توان، به توافق دست یافت و حقابه هیرمند را مطالبه و دریافت کرد. در نتیجه باید از طریق طرح منافع مشترک سیاسی، اقتصادی، تجاری، نیازهای مردم منطقه و دو کشور ایران و افغانستان، بسترهای لازم را ایجاد نمود.
علیرضا شریعتی، حقوق دان و وکیل دادگستری در گفت وگو با خبرنگار ما گفت: نمایندگان مجلس، اعضای کمیسیون های مرتبط با موضوع هیرمند، و به خصوص نمایندگان استان سیستان و بلوچستان در مجلس، باید از راهبرد حفظ صلح، حفظ منافع و رشد همکاری های دو کشور، تاکید بر روابط خارجی توسعه محور استفاده کنند. آنها که خسارت های جنگ را شاهد بوده اند و شهید داده اند، می دانند که جنگ چیست و راهکار هر منازعه ای نیست. مسوولان باید به سیاست های راهگشا و صلح آمیز توجه کنند.
براین اساس کسانی که در خانواده و فامیل خود شهید نداده اند و در جریان خسارت های جنگ 8 ساله نبوده اند، و دور از آتش جنگ به سر برده اند، نباید از گزینه نظامی و جنگ حرف بزنند، زیرا نمی دانند که خسارت های جنگ و درد و رنج جنگ برای دو طرف جنگ چیست؟
 موضوع حقابه هیرمند یک موضوع پیچیده حقوقی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی است و نمی توان مشکلات آن را تنها با یکی از ابزارهای سیاسی یا نظامی،  حل کرد و مثلا با پیگیری گزینه نظامی، یا استیضاح وزیر امور خارجه، وزارت نیرو، فشار بر دولت، تاکید بر گزینه نظامی و... قابل حل نیست. حقابه تنها در شرایطی قابل تحقق است که معاهدات بین المللی همچنان با محوریت صلح، منافع تجاری دو جانبه، مسائل زندگی مردم و جغرافیای منطقه همراه باشد و تغییرات اقلیمی، تجاری، بین المللی، منافع و نیازهای جدید دو طرف در طول 50 سال اخیر مورد توجه قرار گیرد. باید توجه داشته باشیم که در طول نیم قرن گذشته که با افغانستان معاهده امضا کرده ایم، هزاران مشکل و بلا و چالش در منطقه ایجاد شده که لازم است اکنون مورد بررسی قرار گیرد و طرفین منافع خود را در اجرای تعهدات معاهده حقابه هیرمند ارزیابی کنند.

جناب شریعتی، با سپاس از شرکت شما در این گفت وگو، ابتدا بفرمایید که اظهارات عضو کمیسیون کشاورزی و آب مجلس  و نماینده چابهار، چه نکاتی را مطرح ساخته و به چه دلیل با انتقاد بخشی از کارشناسان حقوقی مواجه شده است؟


با تشکر از رسانه هایی که نسبت به مسائل جدی حقوق بین الملل، حساس هستند تا به موقع اهل سیاست را از خطرات موضع گیری های سیاسی و نظامی به جای روابط خارجی توسعه محور، آگاه سازند، لازم است که در ابتدا اعلام کنم که مسائل حقوق بین الملل، معاهدات بین کشورها، مسائل پیچیده ای هستند که ریشه در تاریخ، جغرافیای طبیعی، منافع مشترک، تغییرات اقلیمی و تحولات تازه، تجارت خارجی، ترانزیت و کسب وکارهای مردم منطقه، پیوندهای فرهنگی و اجتماعی مردم دو سوی مرزها و... دارد و به حضور سربازان دو کشور در دو طرف یک مرز مشترک خلاصه نمی شود. آنچه سربازان را در طول تاریخ از تیراندازی منع کرده توجه به همین ریشه های تاریخی و حقوقی و روابط خارجی توسعه محور بین ملت هاست. وگرنه صدها هزار نفر از سربازان در جنگ های تاریخ، برای حفظ چند کیلومتر خاک و آب، کشته شده اند. ابتدا پیش روی، و سپس عقب نشینی کرده اند و تنها زمین ها را به آتش کشیده اند و میدان های مین را برای سال ها گسترش داده اند و جان های بسیار گرفته اند. هر متر از خاک کشورها را به خون شسته اند و سرانجام هزینه ها و زخم و درد و مشقت جنگ، طرفین را به صلح و گاهی حذف مرزها و ایجاد پیمان های منطقه ای و پول و کسب وکارهای مشترک دعوت کرده است. هر سیاستمداری که به منافع مشترک و پیمان مشترک و روابط خارجی توسعه محور توجه داشته، کشورها و اقتصادها را ادغام کرده است و در اروپای بعد از جنگ، اتحادیه و پول مشترک ایجاد کرده است. در شمال آمریکا و جنوب شرق آسیا پیمان نفتا، آسه آن و... ایجاد کرده است اما هر جا جنگ و اختلاف حاکم بوده، برای سال ها در افغانستان و کشورهای دیگر شاهد جنگ خارجی و داخلی بوده است. در تاریخ ایران نیز گفته می شود که در طول  7 هزار سال بیش از 2800 جنگ داخلی و خارجی رخ داده و هر دوسال یک جنگ داخلی و خارجی داشته ایم که لزوما در همه موارد به توسعه، رفاه و امپراتوری ایران منجر نشده است بلکه هزینه ها و کشته ها و غارت های بسیار به همراه داشته است.
براین اساس نباید ملت افغانستان و ایران را درگیر نزاع هایی کنیم که بعد از این  50 سال جنگ و درد و رنج و فقر و آوارگی و مهاجرت و... درد و رنجی دیگر را به آنها تحمیل کند.
نکاتی که معین الدین سعیدی نماینده چابهار، مطرح کرده نشان می دهد که ایشان و طیفی از نمایندگان و مسوولان سیاست خارجی، به مسائل حقوقی حقابه و ضرورت پایداری صلح و پیگیری روابط خارجی توسعه محور در این مورد، آشنایی کافی ندارند و تصور می کنند که با فشارهای سیاسی و مذاکره و هشدار می توانند حقابه را مطالبه نمایند. آنها به جای پرداختن به پیچیدگی مسائل حقوقی حقابه هیرمند، که مرتبط با تاریخ روابط دو کشور، ویژگی های جغرافیایی و تحولات 50 سال اخیر است، تنها یک تعریف و مطالبه ساده سیاسی را راهکار معرفی کرده و تصور می کنند که طبق معاهده 50 سال قبل، باید فشار سیاسی وارد کنیم و از طریق حوزه وزارت خارجه و وزارت نیرو، مطالبه خود را مطرح کنیم تا افغانستان به تعهدات خود عمل کند. اما باید توجه داشت که مسائل حقوقی در گذر زمان متناسب با تغییرات سیاسی، تضاد منافع، منافع مشترک، مسائل اقلیمی و طبیعی و جغرافیایی و اجتماعی، باید به گونه ای مطرح شود که حقوق دو طرف مطرح شود تا امکان تحقق منافع ما و حقابه هیرمند فراهم شود. در این دوره 50 ساله بارها نظام سیاسی افغانستان تغییر کرده است بارها دولت ها سقوط کرده اند و جنگ های بسیار شاهد بوده ایم که همین موضوع نشان می دهد زبان دولت ها تغییر کرده است ضمن این که حتی طبیعت، جغرافیا، اقلیم، تامین نیازهای افغانستان از طریق تجارت جهانی نیز تغییر کرده و حالا نگرش به بازار جهانی و اقتصاد و مسائل اجتماعی نیز تغییر یافته و بسیاری از مردم به جای اسلحه، حالا یک تلفن همراه با اینترنت پرسرعت در دسترس دارند که از بسیاری تحولات جهان آگاه هستند و دیگر مانند گذشته فکر نمی کنند و حالا منافع تازه و سهم خود از تجارت جهانی را مطالبه می کنند.
 
آقای سعیدی  درباره ورود مجلس به انفعال کمیسیاریای آب در حوزه حقابه هیرمند گفته است: قطعا کمیسیون به انفعال وزارت نیرو ورود خواهد کرد، البته سازمان محیط زیست هم به وظایف خود در این حوزه عمل نکرده است، اما مسلما نمایندگان باید به شان نظارتی خود هم در حوزه وزارت امور خارجه هم کمیسیاریای آب که زیرمجموعه وزارت نیروست عمل کنند. اگر چه سد کمال‌خان در زمان اشرف غنی ساخته شد اما حداقل دولت او با حداقلی از دیپلماسی آشنا بود اما طالبان هم با الفبای روابط بین‌الملل و موازین بین‌المللی متاسفانه همراستایی ندارند و لازم است که در دیپلماسی ما از همه اهرم‌های لازم استفاده کند که این اتفاق رخ نداده است.

به چه دلیل گزینه نظامی را کارآمد ارزیابی نمی کنید؟

به این دلیل، که هیچ کدام از مناقشات و اختلاف های بین المللی در مورد خاک و آب، با جنگ و گزینه نظامی به نتیجه نرسیده و سرانجام آنچه موجب اجرای تعهدات بین المللی و حقوق مشترک ملت ها شده است، توجه به منافع مشترک و احترام متقابل است. تجربه نشان داده آنچه قراردادها و معاهدات را در طول تاریخ شکل داده است، مذاکره در شرایط صلح، توجه به روابط خارجی توسعه محور، منافع اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی مشترک است. مشکل ما حقابه هیرمند است که به نزولات جوی و آب جاری در خاک افغانستان و ایران مرتبط است نه چند کیلومتر زمین که محل اختلاف باشد و لذا این موضوع باید با بررسی منافع دو طرف و تغییر شرایط پیگیری شود.  
بسیاری از جنگ های تاریخ در نهایت، با باقی ماندن بسیاری از مشکلات و افزایش آنها تمام شده و تنها هزینه ای سنگین به همراه داشته است و بازهم مشکلات مرزی، مسائل خاک و آب و جغرافیا باقی مانده است. اما آنها که واقعیت را زودتر تشخیص داده و جاده ابریشم، معاهدات منطقه ای، انتقال گاز و نفت، خط لوله، انتقال آب، سرمایه گذاری های مشترک، تجارت بین چند کشور، پیمان های منطقه ای و پول مشترک را تعریف کرده اند، با هزینه کمتری به منافع بیشتر دست یافته اند. هر جا صلح و احترام متقابل حاکم باشد، انواع قراردادها و معاهدات و سرمایه گذاری ها و افزایش درآمدها شکل گرفته است و هر جا که آتش جنگ و گزینه نظامی حاکم بوده، از منافع مشترک مانند حقابه هیرمند دور بوده اند.

به نظر شما، بهترین گزینه برای راه حل دیپلماسی ایران و افغانستان در مسئله حقابه هیرمند چیست؟

رودخانه‌های مرزی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عوارض طبیعی همواره منشأ اختلافات بسیاری در روابط بین دولت‌ها محسوب می‌شوند. رودخانه هیرمند به‌عنوان شریان اصلی دریاچه هامون، رودخانه مرزی ایران و افغانستان است که سبب بسیاری از مجادلات مرزی از ابتدای مرزبندی مشخص بین این دو کشور تا به امروز بوده است. عدم پایبندی افغانستان به قرارداد 1351 مبنی بر تأمین حقابه رودخانه هیرمند و به‌تبع آن، خشکی هامون به‌عنوان دریاچه‌ای که حیات سیستان به آن وابسته است، چالش‌های فزاینده‌ای را در منطقه سیستان رقم ‌زده است. از دیرباز مذاکرات مختلفی میان ایران و افغانستان درباره حقابه ایران صورت گرفته اما تا به امروز این مسئله معلق مانده است. باید دید که راهبردهای دیپلماسی تأمین حقابه رودخانه هیرمند میان ایران و افغانستان چه می‌باشد؟ در راستای پاسخگویی به این سؤال و در چارچوب نظریه بازی‌ها، در مرحله اول بایستی بحران آب هیرمند به‌عنوان اولویتی مهم در عرصه سیاست‌گذاری ایران قرار گیرد. سپس در فرآیند مذاکرات بین ایران و افغانستان و بر اساس دیپلماسی، عقلانیت بازیگران و اولویت‌ها و برداشت‌های آن‌ها، دسترسی افغانستان به بندر چابهار و تأمین حقابه هیرمند به‌عنوان نقطه تعادل و بهترین گزینه برای هر دو کشور برگزیده شود.

چرا از حضور حقوقدانان در زمینه پرونده های بین المللی حقوق آب استفاده نمی شود؟

علت این است که اصلاً در ایران به این شاخه از حقوق اهمیت نداده‌ایم، حقوقدانانی که حقوق آب را می‌شناسند فقط دو، سه نفر هستند که این خوب نیست. متأسفانه مردم از حقوق آبی که تا این اندازه مهم و حیاتی است بی‌اطلاع هستند. حتی خیلی از مردم نمی‌دانند که ملی شدن آب در سال 1347 اتفاق افتاد یا قانون توزیع عادلانه آب در سال 1361 تصویب شد.

چه موضوعاتی در 6 دهه اخیر رخ داده که فضا و شرایط منطقه را از نظر اجرای معاهده حقابه هیرمند متفاوت و حساس تر کرده و باید نسبت به آن دقت بیشتری داشته باشیم؟

 در 6 دهه اخیر، منطقه و کشور افعانستان بارها با مسائل جنگ، اشغال، اختلافات داخلی، حضور قدرت های خارجی و... مواجه بوده، در نتیجه جنگ و گزینه نظامی، ابزار خوبی نیست و نتیجه نمی دهد. دوم آنکه تغییرات اقلیمی، خشکسالی و کاهش بارش ها، افزایش مصرف و جمعیت، تغییر شرایط اجتماعی و ضرورت توجه افغانستان به تجارت بین المللی و دسترسی به بنادر آزاد مانند بندر چابهار، و... را شاهد هستیم. بنابراین، وقتی مصرف آب چند برابر شده و تغییرات اقلیمی داشته ایم، قطعا گزینه نظامی و فشارهای سیاسی کمتر از گذشته اثرگذار است زیرا اهمیت آب بیشتر شده و تمام صاحب نظران نسبت به جنگ آب هشدار داده اند. پس ما باید هوشیار باشیم و به ضوابط و قواعد پیگیری حقابه هیرمند توجه کنیم تا منافع ما در شرایط صلح تحقق یابد.
توصیه اکید دارم به نمایندگان محترم مجلس، که به هیچ وجه، کار را از طریق فشارهای سیاسی و گزینه نظامی به پیش نبرند، زیرا جنگ پدیده خوبی نیست و راهگشا نخواهد بود و مسائل را حل نشده باقی می گذارد و به زیان مردم محروم ما در سیستان و بلوچستان و همزبان های ما در افغانستان است. مسائل حقوقی باید از طریق حقوقی و منافع مشترک دو کشور پیگیری شود.

از جنبه های حقوقی بفرمایید که چگونه می توان یک معاهده تاریخی را اجرا کرد و طرفین را مجاب به رعایت تعهدات آن کرد؟


در علم حقوق صاحب نظران می گویند که در هر قرارداد و توافق و معاهده بین المللی و داخلی باید تعادل برقرار کنید باید منافع دو طرف را در نظر بگیرید، اگر منافع اقتصادی و تجاری دو طرف در نظر گرفته شود، قطعا به نتیجه خواهد رسید و قرارداد پایدار و با ثبات خواهد بود.  اگر برگردیم به شرایط سال 1351 متوجه می شویم که چه شرایطی باعث شده ایران و افغانستان این معاهده را امضا کنند و به آن متعهد باشند. قطعا منافع دو طرف و تعادل در منطقه مهمترین محور تعادل در این قرارداد و معاهده حقوقی است.
 لذا مسائل حقوقی را نمی توان تنها در چارچوب مسائل سیاسی و فشارهای روابط خارجی و دنیای سیاست، حل کرد و حتما باید منافع اقتصادی و حقوقی در راس مسائل مورد بحث باشد تا حقابه مطالبه شود. لذا باید بررسی شود که شرایط چقدر تغییر کرده و در چه وضعیتی هستیم؟

یعنی برای رسیدن به یک توافق دو طرفه و مطالبه حقابه، باید به منافع دو کشور، و مردم حاشیه هیرمند و تحولاتی که 5 دهه اخیر رخ داده و نیازهای جدید منطقه توجه شود؟

باید پذیرفت که جهان تغییر کرده، نیازهای بشر چند برابر رشد جمعیت افزایش یافته، و اگر چه جمعیت سه برابر شده، اما مصرف انرژی، نفت، مواد معدنی، آب، غذا و... شش تا ده برابر شده است. تغییرات اقلیمی و گرم شدن زمین و خشکسالی ها، چند برابر شدن مصرف در هر زمینه ای، تعریف منافع مشترک، تضاد منافع، میزان تحمل و توانایی درک و تفاهم و مدارا را  تغییر داده، میزان تاب آوری کشورها، اقتصادها، محیط زیست تغییر کرده و اکنون در هر نقطه ای از جهان، فشار بر محیط زیست و جغرافیا و منابع آب و... مشهود است و بسیاری از ذخایر چند میلیون ساله بشر به هدر رفته است. در نتیجه مدیران اقتصادی، به جای آنکه در مناطق خشک و نیمه خشک برای سرمایه گذاری متمرکز شوند، پیشنهاد می دهند که مجتمع های بزرگ فولادی، پتروشیمی، به کنار دریا و اقیانوس ها برود. به جای برداشت از منابع آب شیرین، آب شور دریاها شیرین شود و بازیافت شود و بارها به چرخه مصرف بازگردد و روش های کشت و کشاورزی برای کاهش مصرف تغییر کند و آبخوان داری جای احداث سدها را بگیرد و از تجربه میلیون ها کیلومتر کاریز و قنات در ایران درس گرفته شود.