گیو یکی از سرشناسترین پهلوانان ایرانی در حماسه ملی ایران در دورانهای پادشاهی کیکاوس و کیخسرو است. بر پایهٔ شاهنامه او پسر گودرز و پدر بیژن است. تبار گیو با میانجی پدربزرگش کشواد، به کاوه آهنگر میرسد. گیو احتمالاً چهرهای تاریخی در دوران اشکانیان بوده است که برخلاف داستانهای سنتی، پدر گودرز دوم اشکانی بوده است که در نیمههای سده نخست میلادی به همراه وردان اشکانی بر تخت شاهی اشکانیان نشسته بود
اقتصاد گردان – محسن شمشیری: تاریخ ایران چه در واقعیت، فراز و نشیب ها و حماسه های تاریخی و چه در داستان ها و اسطوره ها و افسانه ها، نامداران وطن پرست، پهلوانان، صاحبان اخلاق، افراد معتقد به منافع ملی و یاری دهنده مردم و... بسیار داشته است و برخی شعرا و مورخان از جمله فرودسی بزرگ، تلاش کرده اند که نام آنها را زنده نگه دارند تا ایرانیان همواره از زندگی نیاکان و گذشتگان خود پند بگیرند و برای میهن خود، کمک به مردم و حفظ منافع ملی کوشش کنند.
در عین حال این داستان ها و نوشته ها در شاهنامه و اشعار و نوشته های دیگر بزرگان از جمله در آثار مولانا، حافظ، خیام، سعدی، و... رسانه ای قدرتمند برای انتقال سینه به سینه ریشه های تاریخی ایران زمین، اندیشه ها، اعتقادات، غرور ملی و دانش و میهن پرستی و... بوده و در روزگاری که تلگرام و سایت و روزنامه و تلویزیون و رادیو نبود، در چای خانه و قهوه خانه، بازار و سایر مراکز عمومی، عده ای نقل قول می کردند داستان می گفتند، و نقالی شاهنامه و پرده خوانی و... رواج داشت. برخی از این داستان ها از چنان ساختار قدرتمندی برخوردار است که بسیاری از بهترین فیلم ها و سریال های امروز جهان قابل مقایسه با آنها نیست و حیف است که آنها را رها کرده ایم. زیرا حتی نام های این اسطوره های تاریخی بسیار زیبا تراز الگوهای تجاری و مصرفی دنیای امروز است و علاوه بر اخلاق و میهن پرستی، اعتقادات اخلاقی و تاریخی و مذهبی ریشه دار در تاریخ را نیز مورد توجه قرار داده است.
یکی از این داستان ها که طرفدار بسیاری دارد داستان گیو فرزند گودرز و برادر بهرام است که آوازه دلاوری های وی در گذشته بسیار تکرار شده است. باهم بخش هایی از این داستان که توسط نویسندگان میهن دوست ما جمع آوری شده را می خوانیم. امید است که با پیشنهادهای خود، مارا در باز نشر داستان های شاهنامه و نامداران تاریخ ایران یاری دهید. ایران و ایرانیان به فرزندان نیک و میهن دوست خود مفتخر است.
گیو یکی از سرشناسترین پهلوانان ایرانی در حماسه ملی ایران در دورانهای پادشاهی کیکاوس و کیخسرو است. بر پایهٔ شاهنامه او پسر گودرز و پدر بیژن است. تبار گیو با میانجی پدربزرگش کشواد، به کاوه آهنگر میرسد. گیو احتمالاً چهرهای تاریخی در دوران اشکانیان بوده است که برخلاف داستانهای سنتی، پدر گودرز دوم اشکانی بوده است که در نیمههای سده نخست میلادی به همراه وردان اشکانی بر تخت شاهی اشکانیان نشسته بوده است.
نام
گیو
شهرت مرگیو-لشکر شکن
نام پدر گودرز
موطن ایران - اردبیل
جنگها
جنگها بسیار
جنک اول جنگ دوازدهرخ
جنگ دوم جنگ بزرگ کیخسرو
فرزندان بیژن
همسر مهین
طبری نام او را به گونهٔ بی نوشته است و حسن بن محمد قُمی که او را بنیانگذار یکی از روستاهای قُم برشمرده، نام او را بیب نوشته است. بر پایهٔ گفتهٔ نلدکه، بیب و بی گونههایی از صورت کهنتر نام او هستند که نخست «ویو» بوده است و حمزه اصفهانی و نویسندهٔ گمنام مجملالتواریخ این صورت را در نوشتههایشان ضبط کردهاند. برجستهترین کار گیو جستجوی هفتسالهٔ او در ترکستان برای یافتن کیخسرو و بازگردادن او به ایران است. به پاس این یاری گیو، زره ویژهٔ سیاوش به او پیشکش شد. دیگر کارهای برجسته گیو خونخواهی کشتهشدن برادرش بهرام است که به دست داماد افراسیاب که تژاو نام داشت، کشته شد. در نبرد یازده رخ نیز او کار برجستهٔ دیگری انجام داد و گُروی زره که کشندهٔ سیاوش بود را در نبردی تنبهتن شکست داده و کشت.
گیو همچنین داماد رستم (از طریق وصلت با بانو گشسپ) بود. در شاهنامه او تنها دارای یک فرزند به نام بیژن است. بروز احساسات پدرانه از گیو در جای جای شاهنامه صحنههای دلانگیزی میآفریند که خطوط شخصیت او را پررنگ میکند.
سرانجام کار گیو در شاهنامهٔ فردوسی این است که او همراه چهار پهلوان دیگر همراه کیخسرو میشوند تا او را در سفر خود به سوی پروردگار همراهی کنند. علی رغم گوشزدهای کیخسرو که فقط کسانی که از فرّ ایزدی برخوردار باشند میتوانند این راه را طی کنند وگرنه نابود یا ناپدید خواهند شد، پنج پهلوان (از جمله گیو) تصمیم گرفتند که با کیخسرو همراه شوند. سرانجام پس از برگذشتن کیخسرو بسوی عالم بالا، هر پنج پهلوان گرفتار برف و بوران شده و همانجا ناپدید شدند.
داستان بالا از مرگ گیو با آنچه که در بندهشن آمده اختلاف دارد. در بندهشن او را از جاویدانان برشمردهاند که در پایان سوشیانت را همراهی میکند. در بندهشن از او به گونهٔ Beirazd i kūxšišn kardār (بِیرزد کشتیگیر) یاد شده است. فردینان یوستی beirazd را یکسان با بَراز عربی میداند که ممکن است همان وَراز باشد که در کتاب مجملالتواریخ به گستهم داده شده است.
هرچند که از گیو به عنوان سپهسالار ایران در دوران پادشاهی کیخسرو و کیکاوس نام برده شده است، چهره او در داستان تا اندازهای زیر پرتو چهرههای گودرز و بیژن پنهان است. به این دلیل، دادن یک نمای فراگیر از شخصیت او دشوار است. تنها در گفتگوی او با بیژن در داستان یازده رخ و بروز احساسات پدرانه در این گفتگو است که میتوان نمایی از شخصیت او برداشت کرد
هنگامی که بیژن به نبرد با هومان رفتهاست.
چو دیوانگان گیو گشته نوان به هر سو خروشان و هر سو دوان
همی آگهی جست زان نیو پور همی ماتم آورد هنگام سور
چو آگاهی آمد ز بیژن بدوی دمان پیش فرزند بنهاد روی
چو چشمش به روی گرامی رسید ز اسب اندر آمد چنان چرو سون سزید
بغلتید و بنهاد بر خاک سر همی آفرین خواند بر دادگر..
چو رُهام و گرگین جنگ آوران گرازه همی شد بسان گراز
برفتند با او بزرگان نیو چو طوس و چو گودرز و رُهام و گیو
خبر شد به طوس و به گودرز وگیو به رُهام و گرگین و گردان نیو
چو طوس و چو گودرز و گیو دلیر چو گرگین و بیژن چو رُهام شیر