به طور طبیعی و با لحاظ محدودیتهای حقوقی و اقتصادی اتحادیه اروپایی و دولتهای اروپایی در ایجاد گستره وسیع از اقدامات تأمینی و حمایتی، فقط شرکتهای متوسط و کوچک اروپایی میتوانند در صورت تمایل همکاری خود را با ایران ادامه داده و از فشارها و مجازاتهای آمریکا مصون بمانند. البته اتحادیه اروپایی در تکمیل طرحهای حمایتی خود از ایران، باید سازوکارهای تشویقی و ترغیبی مناسبی هم در پیش گیرد تا انگیزه لازم برای شرکتهای اروپایی برای آغاز یا ادامه همکاری با ایران را افزایش دهد. مقدم بر این سازوکارها، متولیان اتحادیه اروپایی کار سخت همراهکردن دولتهای ۲۸گانه اروپا برای نقشآفرینی هماهنگ و مؤثر در این پروژه بزرگ را هم در پیش دارند. موفقیت اتحادیه اروپا در مدیریت خوب این پروژه، علاوه بر اینکه موجب تداوم همکاری دولتها و شرکتهای متوسط و کوچک اروپایی با ایران میشود، درعینحال پشتوانه خوبی برای دولتها و شرکتهای آسیایی بهویژه چینی، هندی، مالزیایی و کرهای برای ادامه همکاری با ایران میشود.
به طور طبیعی صنعت نفت میتواند بیشترین بهرهبرداری را از این شرایط داشته باشد. این بهرهبرداری میتواند در حوزههایی مانند خرید نفت از سوی شرکتهای متوسط و کوچک، نقل و انتقال درآمدهای نفتی از سوی بانکهای متوسط و کوچک، بیمه محصولات نفتی و نفتکشها از سوی شرکتهای متوسط اروپایی با نرخ بیمهای منطقی و سرمایهگذاری شرکتهای متوسط و کوچک در طرحهای توسعهای صنعت نفت صورت گیرد. در چنین شرایطی میتوان به حفظ میزان کنونی صادرات نفت ایران به اروپا (۷۰۰ هزار بشکه در روز) در کوتاهمدت یا حداکثر کاهش آن به ۵۰۰ بشکه در میانمدت امیدوار بود. طبیعی است این شرایط نمیتواند پایدار باشد مگر اینکه اتحادیه اروپایی در این روند به سطحی از توانمندی سیاسی و اقتصادی برای تداوم رویارویی با آمریکا برسد یا اینکه انتخابات ریاستجمهوری آینده آمریکا زمینه تغییر هیئت حاکمه کنونی را فراهم کند یا ایران با غرب به توافقات جدیدی دست پیدا کند. در شرایط جدید یکی از انتظاراتی که ایران میتواند از اتحادیه اروپایی در مذاکرات آتی مربوط به حفظ برجام داشته باشد، درنظرگرفتن پوششهای ریسک فعالیت شرکتها در صنایع نفت و گاز ایران است که باید به صورت جدی و مشخص دنبال شود.