با نظر نمايندگان مجلس مجازات افرادي که خود را برخلاف واقع معسر جلوه دهندحبس تعزيري درجه 7 مشخص شد/مرجع اجرا کننده رأي بايد به درخواست محکوم له به بانک مرکزي دستور دهد که فهرست کليه حساب هاي محکوم عليه در بانک ها و موسسات مالي و اعتباري را براي توقيف به مرجع مذکور تسليم کند./ دادخواست اعسار از تجار و اشخاص حقوقي در دادگاه پذيرفته نميشود. حبس تعزيري مجازات انتقال مال بدهکار به ديگران / مجازات مسئولان دستگاه هاي اجرايي در صورت عدم تمکين جهت ارائه اطلاعات محکوم عليه
خبراقتصادی - قانون جدید نحوه اجرای محکومیتهای مالی به شرح زیر در روزنامه رسمی کشور انتشار یافته است:
حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر حسن روحانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
عطف به نامه شماره ۷۷۹۰۲/۳۲۸۶۹ مورخ ۲/ ۷/ ۱۳۸۵ در اجرای اصل یکصد و بیست و سوم (۱۲۳) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب جلسه علنی روز سهشنبه مورخ ۱۵/ ۷/ ۱۳۹۳ مجلس که با عنوان لایحه به مجلس شورای اسلامی تقدیم و مطابق اصل یکصد و دوازدهم (۱۱۲) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به مجمع محترم تشخیص مصلحت نظام ارسال گردیده بود با تأیید آن مجمع، به پیوست ابلاغ میگردد.
رئیس مجلس شورای اسلامی- علی لاریجانی
وزارت دادگستری
در اجرای اصل یکصد و بیست و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به پیوست «قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی» که در جلسه علنی روز سهشنبه مورخ پانزدهم مهر ماه یک هزار و سیصد و نود و سه مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ ۲۳/ ۳/ ۱۳۹۴ از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام موافق با مصلحت نظام تشخیص داده شد و طی نامه شماره ۲۳۷۷۸/۹۵ مورخ ۷/ ۴/ ۱۳۹۴ مجلس شورای اسلامی واصل گردیده، جهت اجرا ابلاغ میگردد.
رئیس جمهور- حسن روحانی
قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی
ماده۱- هر کس به موجب حکم دادگاه به دادن هر نوع مالی به دیگری محکوم شود و از اجرای حکم خودداری کند، هرگاه محکومٌبه عینمعین باشد آن مال اخذ و به محکومٌله تسلیم میشود و در صورتیکه ردّ عین ممکن نباشد یا محکومٌبه عین معین نباشد، اموال محکومٌعلیه با رعایت مستثنیات دین و مطابق قانون اجرای احکام مدنی و سایر مقررات مربوط، توقیف و از محل آن حسب مورد محکومٌبه یا مثل یا قیمت آن استیفاء میشود.
ماده۲- مرجع اجراءکننده رأی، اعم از قسمت اجرای دادگاه صادرکننده اجرائیه یا مجری نیابت، مکلف است به تقاضای محکومٌله از طرق پیشبینیشده در این قانون و نیز به هر نحو دیگر که قانوناً ممکن باشد، نسبت به شناسایی اموال محکومٌعلیه و توقیف آن به میزان محکومٌبه اقدام کند.
تبصره- در موردی که محکومٌبه عین معین بوده و محکومٌله شناسایی و تحویل آن را تقاضا کرده باشد نیز مرجع اجراءکننده رأی مکلف به شناسایی و توقیف آن مال است.
ماده۳- اگر استیفای محکومٌبه از طرق مذکور در این قانون ممکن نگردد محکومٌعلیه به تقاضای محکومٌله تا زمان اجرای حکم یا پذیرفتهشدن ادعای اعسار او یا جلب رضایت محکومٌله حبس میشود. چنانچه محکومٌعلیه تا سی روز پس از ابلاغ اجرائیه، ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود، دعوای اعسار خویش را اقامه کرده باشد حبس نمیشود، مگر اینکه دعوای اعسار مسترد یا به موجب حکم قطعی رد شود.
تبصره۱- چنانچه محکومٌعلیه خارج از مهلت مقرر در این ماده، ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود، دعوای اعسار خود را اقامه کند، هرگاه محکومٌله آزادی وی را بدون اخذ تأمین بپذیرد یا محکومٌعلیه به تشخیص دادگاه کفیل یا وثیقه معتبر و معادل محکومٌبه ارائه نماید، دادگاه با صدور قرار قبولی وثیقه یا کفیل تا روشن شدن وضعیت اعسار از حبس محکومٌعلیه خودداری و در صورت حبس، او را آزاد میکند. در صورت ردّ دعوای اعسار به موجب حکم قطعی، به کفیل یا وثیقهگذار ابلاغ میشود که ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ واقعی نسبت به تسلیم محکومٌعلیه اقدام کند. در صورت عدم تسلیم ظرف مهلت مذکور حسب مورد به دستور دادستان یا رئیس دادگاهی که حکم تحت نظر آن اجراء میشود نسبت به استیفای محکومٌبه و هزینههای اجرایی از محل وثیقه یا وجهالکفاله اقدام میشود. در این مورد دستور دادگاه ظرف مهلت ده روز پس از ابلاغ واقعی قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر است. نحوه صدور قرارهای تأمینی مزبور، مقررات اعتراض نسبت به دستور دادستان و سایر مقررات مربوط به این دستورها تابع قانون آیین دادرسی کیفری است.
تبصره۲- مقررات راجع به تعویق و موانع اجرای مجازات حبس در خصوص کسانی که به استناد این ماده حبس میشوند نیز مجری است.
ماده۴- چنانچه به موجب ماده (۳) این قانون محکومٌعلیه حبس شده یا مستحق حبس باشد، هرگاه مالی معرفی کند و یا با رعایت مستثنیات دین مالی از او کشف شود به نحوی که طبق نظر کارشناس رسمی مال مزبور تکافوی محکومٌبه و هزینههای اجرایی را نماید، حبس نخواهد شد و اگر در حبس باشد آزاد میگردد. در اینصورت مال معرفی یا کشف شده را مرجع اجراکننده رأی توقیف میکند و محکومٌبه از محل آن استیفاء میشود.
ماده۵- قوه قضائیه مکلف است افرادی را که به استناد ماده (۳) این قانون حبس میشوند جدای از محکومان کیفری نگهداری و با همکاری دولت (وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی) زمینه انجام فعالیتهای اقتصادی و درآمدزا را برای محبوسان متقاضی کار فراهم کند. شیوه نگهداری، بهکارگیری، پرداخت و هزینهکرد اجرت این اشخاص مطابق آییننامهای است که بهوسیله سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور و با همکاری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تهیه میشود و ظرف سهماه پس از لازمالاجراء شدن این قانون به تصویب رئیس قوهقضائیه میرسد.
ماده۶- معسر کسی است که به دلیل نداشتن مالی بهجز مستثنیات دین، قادر به تأدیه دیون خود نباشد.
تبصره- عدم قابلیت دسترسی به مال در حکم نداشتن مال است. اثبات عدم قابلیت دسترسی به مال برعهده مدیون است.
ماده۷- در مواردی که وضعیت سابق مدیون دلالت بر ملائت وی داشته یا مدیون در عوض دین، مالی دریافت کرده یا به هر نحو تحصیل مال کرده باشد اثبات اعسار بر عهده اوست، مگر اینکه ثابت کند آن مال تلف حقیقی یا حکمی شده است در این صورت و نیز در مواردی که مدیون در عوض دین، مالی دریافت نکرده یا تحصیل نکرده باشد هرگاه خوانده دعوای اعسار نتواند ملائت فعلی یا سابق او را ثابت کند یا ملائت فعلی یا سابق او نزد قاضی محرز نباشد ادعای اعسار با سوگند مدیون مطابق تشریفات مقرر در قانون آیین دادرسی مدنی پذیرفته میشود.
ماده۸- مدعی اعسار باید صورت کلیه اموال خود شامل تعداد یا مقدار و قیمت کلیه اموال منقول و غیرمنقول، بهطور مشروح، مشتمل بر میزان وجوه نقدی که وی به هر عنوان نزد بانکها و یا موسسات مالی و اعتباری ایرانی و خارجی دارد، به همراه مشخصات دقیق حسابهای مذکور و نیز کلیه اموالی که او به هر نحو نزد اشخاص ثالث دارد و کلیه مطالبات او از اشخاص ثالث و نیز فهرست نقل و انتقالات و هر نوع تغییر دیگر در اموال مذکور از زمان یکسال قبل از طرح دعوای اعسار به بعد را ضمیمه دادخواست اعسار خود کند. در مواردی که بار اثبات اعسار بر عهده مدیون است و نیز در مواردی که سابقه ملائت او اثبات شده باشد هرگاه مدیون بخواهد ادعای خود را با شهادت شهود ثابت کند باید شهادتنامه کتبی حداقل دو شاهد را به مدتی که بتوانند نسبت به وضعیت معیشت فرد اطلاع کافی داشته باشند به دادخواست اعسار خود ضمیمه نماید. شهادتنامه مذکور باید علاوه بر هویت و اقامتگاه شاهد، متضمن منشأ اطلاعات و موارد مندرج در ماده (۹) این قانون باشد.
ماده۹- شاهد باید علاوه بر هویت، شغل، میزان درآمد و نحوه قانونی امرار معاشِ مدعی اعسار، به این امر تصریح کند که با مدیون به مدتی که بتواند نسبت به وضعیت معیشت وی اطلاع کافی داشته باشد، معاشرت داشته و او افزون بر مستثنیات دین هیچ مال قابل دسترسی ندارد که بتواند بهوسیله آن دین خود را بپردازد.
ماده۱۰- پس از ثبت دادخواست اعسار دادگاه مکلف است فوراً با استعلام از مراجع ذیربط و به هر نحو دیگر که ممکن باشد نسبت به بررسی وضعیت مالی محکومٌعلیه جهت روشن شدن اعسار یا ایسار او اقدام کند.
ماده۱۱- در صورت ثبوت اعسار، چنانچه مدیون متمکن از پرداخت به نحو اقساط شناخته شود، دادگاه ضمن صدور حکم اعسار با ملاحظه وضعیت او مهلت مناسبی برای پرداخت میدهد یا حکم تقسیط بدهی را صادر میکند. در تعیین اقساط باید میزان درآمد مدیون و معیشت ضروری او لحاظ شده و به نحوی باشد که او توانایی پرداخت آن را داشته باشد.
تبصره۱- صدور حکم تقسیط محکومٌبه یا دادن مهلت به مدیون، مانع استیفای بخش اجراء نشده آن از اموالی که از محکومٌعلیه بهدست میآید یا مطالبات وی نیست.
تبصره۲- هر یک از محکومٌله یا محکومٌعلیه میتوانند با تقدیم دادخواست، تعدیل اقساط را از دادگاه بخواهند. دادگاه با عنایت به نرخ تورم بر اساس اعلام مراجع رسمی قانونی کشور یا تغییر در وضعیت معیشت و درآمد محکومٌعلیه نسبت به تعدیل میزان اقساط اقدام میکند.
ماده۱۲- اگر دعوای اعسار ردّ شود، دادگاه در ضمن حکم به ردّ دعوی، مدعی اعسار را به پرداخت خسارات وارد شده بر خوانده دعوای اعسار مشروط به درخواست وی محکوم میکند.
ماده۱۳- دعوای اعسار در مورد محکومٌبه در دادگاه نخستین رسیدگیکننده به دعوای اصلی یا دادگاه صادرکننده اجرائیه و به طرفیت محکومٌله اقامه میشود.
ماده۱۴- دعوای اعسار غیرمالی است و در مرحله بدوی و تجدیدنظر خارج از نوبت رسیدگی میشود.
ماده۱۵- دادخواست اعسار از تجار و اشخاص حقوقی پذیرفته نمیشود. این اشخاص در صورتی که مدعی اعسار باشند باید رسیدگی به امر ورشکستگی خود را درخواست کنند.
تبصره- اگر دادخواست اعسار از سوی اشخاص حقوقی یا اشخاصی که تاجر بودن آنها نزد دادگاه مسلم است طرح شود، دادگاه بدون اخطار به خواهان، قرار ردّ دادخواست وی را صادر میکند.
ماده۱۶- هرگاه محکومٌعلیه در صورت اموال خود موضوع مواد (۳) و (۸) این قانون، به منظور فرار از اجرای حکم از اعلام کامل اموال خود مطابق مقررات این قانون خودداری کند یا پس از صدور حکم اعسار معلوم شود برخلاف واقع خود را معسر قلمداد کرده است دادگاه ضمن حکم به رفع اثر از حکم اعسار سابق محکومٌعلیه را به حبس تعزیری درجه هفت محکوم خواهد کرد.
ماده۱۷- دادگاه رسیدگیکننده به اعسار ضمن صدور حکم اعسار، شخصی را که با هدف فرار از پرداخت دین مرتکب تقصیر شده است تا موجب اعسار وی گردد با توجه به میزان بدهی، نوع تقصیر، تعدد و تکرار آن به مدت شش ماه تا دو سال به یک یا چند مورد از محرومیتهای زیر محکوم میکند:
۱- ممنوعیت خروج از کشور
۲- ممنوعیت تأسیس شرکت تجارتی
۳- ممنوعیت عضویت در هیأتمدیره شرکتهای تجارتی
۴- ممنوعیت تصدی مدیرعاملی در شرکتهای تجارتی
۵- ممنوعیت دریافت اعتبار و هرگونه تسهیلات به هر عنوان از بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری عمومی و دولتی بهجز وامهای ضروری
۶- ممنوعیت دریافت دستهچک
ماده۱۸- هرگاه پس از صدور حکم اعسار ثابت شود، از مدیون رفع عسرت شده یا مدیون برخلاف واقع خود را معسر قلمداد کرده است، به تقاضای محکومٌله، محکومٌعلیه تا زمان اجرای حکم یا اثبات حدوث اعسار یا جلب رضایت محکومٌله حبس خواهد شد. در این مورد نیز مفاد مواد(۴) و(۵) این قانون مجری است. این حکم در مورد مدیونی که به موجب ماده (۱۱) این قانون برای پرداخت دین او مهلت مناسب تعیین شده یا بدهی او تقسیط گردیده و در زمان مقرر دین خود یا اقساط تعیینشده را نپرداخته است نیز مجری است.
ماده۱۹- مرجع اجراءکننده رأی باید به درخواست محکومٌله به بانک مرکزی دستور دهد که فهرست کلیه حسابهای محکومٌعلیه در بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری را برای توقیف به مرجع مذکور تسلیم کند. همچنین دادگاه باید به درخواست محکومٌله یا خوانده دعوای اعسار به مراجع ذیربط از قبیل ادارات ثبت محل و شهرداریها دستور دهد که بر اساس نشانی کامل ملک یا نام مالک پلاک ثبتی ملکی را که احتمال تعلق آن به محکومٌعلیه وجود دارد برای توقیف به دادگاه اعلام کند. این حکم در مورد تمامی مراجعی که به هر نحو اطلاعاتی در مورد اموال اشخاص دارند نیز مجری است.
تبصره۱- مراجع مذکور در این ماده مکلفند به دستور دادگاه فهرست و مشخصات اموال متعلق به محکومٌعلیه و نیز فهرست نقل و انتقالات و هر نوع تغییر دیگر در اموال مذکور از زمان یکسال قبل از صدور حکم قطعی به بعد را به دادگاه اعلام کنند.
تبصره۲- مفاد این ماده در مورد اجرای قرارهای تأمین خواسته موضوع ماده(۱۰۸) قانون آییندادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۲۱/ ۱/ ۱۳۷۹ و نیز اجرای مفاد اسناد رسمی مجری است.
ماده۲۰- هر یک از مدیران یا مسئولان مراجع مذکور در ماده (۱۹) این قانون که به تکلیف مقرر پیرامون شناسایی اموال اشخاص حقیقی و حقوقی عمل نکند به انفصال درجه شش از خدمات عمومی و دولتی محکوم میشود. این حکم در مورد مدیران و مسئولان کلیه مراجعی که به هر نحو اطلاعاتی در مورد اموال اشخاص دارند و مکلفند اطلاعات خود مطابق ماده مذکور را در اختیار قوه قضائیه قرار دهند نیز در صورت عدم اجرای این تکلیف مجری است.
ماده۲۱- انتقال مال به دیگری به هر نحو بهوسیله مدیون با انگیزه فرار از ادای دین به نحوی که باقیمانده اموال برای پرداخت دیون کافی نباشد، موجب حبس تعزیری یا جزای نقدی درجه شش یا جزای نقدی معادل نصف محکومٌبه یا هر دو مجازات میشود و در صورتی که منتقلٌالیه نیز با علم به موضوع اقدام کرده باشد در حکم شریک جرم است. در این صورت عین آن مال و در صورت تلف یا انتقال، مثل یا قیمت آن از اموال انتقالگیرنده به عنوان جریمه اخذ و محکومٌبه از محل آن استیفاء خواهد شد.
ماده۲۲- کلیه محکومیتهای مالی از جمله دیه، ضرر و زیان ناشی از جرم، ردّ مال و امثال آنها جز محکومیت به پرداخت جزای نقدی، مشمول این قانون خواهند بود.
ماده۲۳- مرجع اجراءکننده رأی باید به تقاضای محکومٌله قرار ممنوعالخروج بودن محکومٌعلیه را صادر کند. این قرار تا زمان اجرای رأی یا ثبوت اعسار محکومٌعلیه یا جلب رضایت محکومٌله یا سپردن تأمین مناسب یا تحقق کفالت مطابق قانون مدنی به قوت خود باقی است.
تبصره- در خصوص سفر واجب که وجوب آن از قبل ثابت شده باشد و سفرهای درمانی ضروری، دادگاه موقتاً به محکومٌعلیه اجازه خروج از کشور را میدهد.
ماده۲۴- مستثنیات دین صرفاً شامل موارد زیر است:
الف- منزل مسکونی که عرفاً در شأن محکومٌعلیه در حالت اعسار او باشد.
ب- اثاثیه مورد نیاز زندگی که برای رفع حوائج ضروری محکومٌعلیه و افراد تحت تکفل وی لازم است.
ج- آذوقه موجود به قدر احتیاج محکومٌعلیه و افراد تحت تکفل وی برای مدتی که عرفاً آذوقه ذخیره میشود.
د- کتب و ابزار علمی و تحقیقاتی برای اهل علم و تحقیق متناسب با شأن آنها
ه- وسایل و ابزار کار کسبه، پیشهوران، کشاورزان و سایر اشخاص که برای امرار معاش ضروری آنها و افراد تحت تکفلشان لازم است.
و- تلفن مورد نیاز مدیون
ز- مبلغی که در ضمن عقد اجاره به موجر پرداخت میشود، مشروط بر اینکه پرداخت اجارهبها بدون آن موجب عسر و حرج گردد و عین مستأجره مورد نیاز مدیون بوده و بالاتر از شأن او نباشد.
تبصره۱- چنانچه منزل مسکونی محکومٌعلیه بیش از نیاز و شأن عرفی او در حالت اعسارش بوده و مال دیگری از وی در دسترس نباشد و مشارٌالیه حاضر به فروش منزل مسکونی خود تحت نظارت مرجع اجراءکننده رأی نباشد به تقاضای محکومٌله بهوسیله مرجع اجراءکننده حکم با رعایت تشریفات قانونی به فروش رفته و مازاد بر قیمت منزل مناسب عرفی، صرف تأدیه دیون محکومٌعلیه خواهد شد مگر اینکه استیفای محکومٌبه به طریق سهلتری مانند استیفاء از محل منافع بخش مازاد منزل مسکونی محکومٌعلیه یا انتقال سهم مشاعی از آن به شخص ثالث یا طلبکار امکانپذیر باشد که در اینصورت محکومٌبه از طرق مذکور استیفاء خواهد شد.
تبصره۲- چنانچه به حکم قانون مستثنیات دین تبدیل به عوض دیگری شده باشد، مانند اینکه مسکن به دلیل قرار گرفتن در طرحهای عمرانی تبدیل به وجه گردد، یا در اثر از بین رفتن، عوضی دریافت شده باشد، وصول محکومٌبه از آن امکانپذیر است، مگر اینکه محرز شود مدیون قصد تهیه موضوع نخستین را دارد.
ماده۲۵- چنانچه منشأ دین، قرض یا در اختیار گرفتن اموالی از دیگران به موجب هر قرارداد دیگری باشد و محکومٌعلیه از بدو امر قصد عدم تأدیه دین یا تبدیل آن به یکی از مستثنیات دین بهمنظور فرار از تأدیه را داشته باشد، هر مالی که در عوض اموال مذکور خریداری کرده یا به موجب سایر عقود به ملکیت خود درآورد بهعنوان جریمه اخذ و محکومٌبه از محل آن استیفاء و مابقی به وی مسترد خواهد شد.
ماده۲۶- احکام مندرج در این قانون جز احکام راجع به حبس محکومٌعلیه، اعسار و مستثنیات دین حسب مورد در مواردی که محکومٌعلیه شخص حقوقی باشد نیز مجری است و نسبت به مدیران و مسؤولان متخلف اشخاص حقوقی مطابق قانون مجازات اسلامی عمل میشود.
ماده۲۷- مقررات این قانون در مورد گزارشهای اصلاحی مراجع قضایی و آرای مدنی سایر مراجعی که بهموجب قانون، اجرای آنها بر عهده اجرای احکام مدنی دادگستری است و همچنین آرای مدنی تعزیرات حکومتی نیز مجری است.
تبصره- محکومیتهای کیفری سازمان تعزیرات حکومتی تابع مقررات حاکم بر اجرای احکام کیفری دادگاهها است.
ماده۲۸- آییننامه اجرایی این قانون ظرف مدت سهماه پساز لازمالاجراء شدن آن بهوسیله وزارت دادگستری تهیه میشود و به تصویب رئیس قوه قضائیه میرسد.
ماده۲۹- قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب ۱۰/ ۸/ ۱۳۷۷ و قانون اعسار مصوب ۲۰/ ۹/ ۱۳۱۳ و ماده (۵۲۴) قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۲۱/ ۱/ ۱۳۷۹ نسخ میشود.
قانون فوق مشتمل بر بیست و نه ماده و سیزده تبصره در جلسه علنی روز سهشنبه مورخ پانزدهم مهرماه یکهزار و سیصد و نود و سه مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ ۲۳/ ۳/ ۱۳۹۴ از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام، موافق با مصلحت نظام تشخیص داده شد.
رئیس مجلس شورای اسلامی- علی لاریجانی
۱۷ ایراد شورای نگهبان به لایحه نحوه اجرای محکومیتهای مالی
شورای نگهبان نظر خود را در مورد لایحه نحوه اجرای محکومیتهای مالی اعلام کرد.
لایحه نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب جلسه مورخ سیام دی ماه یکهزار و سیصد و نود و دو مجلس شورای اسلامی در جلسات شورای نگهبان مورد بحث و بررسی قرار گرفت که نظر این شورا بهشرح زیر اعلام میگردد:
1_ در ماده 3، اطلاق حبس شدن در مواردی که بدون ادعای اعسار از سوی محکومٌعلیه، اعسار وی نزد قاضی محرز باشد، خلاف موازین شرع است. همچنین در این ماده در خصوص مریضی که حبس برایش ضرر دارد یا محکومٌ علیه اجیر شخص یا شخصیت دیگری قبل از صدور دستور حبس از سوی قاضی بوده چون در مقررات دیگر هم حکم این قضیه نیامده است و نیز در خصوص سفر واجب که از قبل وجوب آن ثابت شده باشد و نیز سفر استعلاجی ضروری، خلاف موازین شرع شناخته شد.
2_ صدرماده 5 در خصوص ایجاد « مرکز نگهداری محکومان مالی»، از آنجا که در لایحه دولت نبوده و مستلزم افزایش هزینه عمومی است و طریق جبران آن نیز معلوم نشده است، مغایر اصل 75 قانون اساسی شناخته شد.
3_ اطلاق صدر ماده 7، از جهت شمول نسبت به فرضیکه مدعی اعسار مالی را دریافت نموده و آن را هزینه نموده استوحالت سابقه وضعیت مالی وی عسرمیباشد خلاف موازین شرع شناخته شد.
4_ اطلاق قبول ادعای اعسار در ذیل ماده 7، (مستثنی) از جهت شمول نسبت به فرضی که حالت سابقه وضعیت مالی شخص مدعی اعسار، یسر باشد خلاف موازین شرع شناخته شد.
5_ در مواد 8 و 9، مقید نمودن باینکه شاهدان حداقل یک سال با مدعی اعسار معاشرت داشته باشند، خلاف موازین شرع شناخته شد.
6_ اطلاق بند یک ماده 12، در مواردی که درخواست وکالت معاضدتی به صورت مجانی باشد، اشکال شرعی دارد.
7_ نظر باینکه در ماده 15 و تبصره آن به قانون تجارت ارجاع داده شده است واز آنجا که بعضی از مواد قانون مزبور بر خلاف موازین شرع می باشد، مواد مورد استناد مشخص تا اظهارنظر گردد.
8_ در ماده 21، روشن نیست که منظور بطلان معامله است یا این اقدام به عنوان جریمه میباشد، اگر به صورت ماده 3 سابق، اصلاح شود ایراد مرتفع می گردد
9_ اطلاق ماده 22 هم در خصوص دین و هم در مورد تعهدات اشکال دارد.
10_ اطلاق ماده 24 در خصوص سفر واجب که از قبل وجوب آن ثابت شده باشد و نیز سفر استعلاجی ضروری، خلاف موازین شرع شناخته شد. در خصوص تأمین نیز چنانچه کفالت مطابق موازین شرع هم محقق باشد، اشکال دارد.
11_ در ماده 25، اطلاعات مذکور باید با حکم دادگاه و با رعایت موازین شرعی وآن هم در اختیار ذینفع قرار داده شود و الاّ اشکال دارد. همچنین ایجاد سامانه الکترونیکی باین منظور، از آنجا که در لایحه دولت نبوده ومستلزم افزایش هزینههای عمومی است و طریق جبران آن نیز معلوم نشده است،مغایر اصل 75 قانون اساس شناخته شد.
12_ اطلاق بند (ز) ماده 26، نسبت به عین مستأجره که مورد نیاز شخص با فرض اعسار وی نبوده و بالاتر از شأن
شخص میباشد، خلاف موازین شرع شناخته شد.
13_ در تبصره یک ماده 26، اطلاق فروش توسط مرجع اجراء کننده در موردی که محکومٌعلیه شخصاً حاضر به فروش بوده است، خلاف موازین شرع شناخته شد. همچنین چنانچه اجرای حکم بدون فروش هم به نحو الأهون فالأهون و یا مشارکت محکومٌله با محکومٌعلیه ممکن باشد باید به این نحو عمل شود.
14_ ماده 27، از جهت شمول نسبت به موردی که تبدیل به یکی از مستثنیات دین شده است، خلاف موازین شرع شناخته شد.
15_ ماده 28، خلاف موازین شرع شناخته شد.
16_ در ماده 29، چون بعضی از مواردی که در این مواد آمده نسبت به اشخاص حقوقی به نحوی که برای اشخاص حقیقی قابل اعمال است نمیشود اعمال نمود،باید این ماده به شکل صحیح تدوین گردد، و الاّ اشکال دارد.
17_ در ماده 32، با توجه به نسخ قانون اجرای محکومیتهای مالی مصوب 1377 با ابقای ماده 22 قانون حمایت خانواده که به ماده2 قانون مذکور ارجاع داده صحیح نمیباشد، بنابراین باید به این نکته توجه شود.
تذکرات:
1_ در ذیل تبصره یک ماده 3، بعد از عبارت «در این مورد دستور»، واژه «دادستان» اضافه شود.
2_ در تبصره ماده 7، قبل از عبارت «حدوث اعسار»، واژه «اثبات» اضافه شود.
3_ در ماده 11، عبارت «پذیرش ادعای اعسار» به عبارت «ثبوت اعسار» اصلاح شود.
4_ در ماده 15، در مورد دولت و شهرداریها که مقررات خاص دارند، تکلیف روشن نشد.
5_ در ماده 17، ظاهراً مقصود این است که برای فرار از پرداخت، مرتکب تقصیر شده که موجب اعسار وی گردیده است.
همچنین ظاهراً منظور از اعمال میزان مجازات و این محرومیتها با توجه به میزان بدهی، نوع عمل، تعدد و تکرار عمل و ... میباشد.
6_ در ماده 24، عبارت «پذیرفته شدن ادعای اعسار» به عبارت «ثبوت اعسار» اصلاح شود.
7_ در تبصره 2 ماده 26، عبارت «قابل توقیف نخواهد بود» اشکال عبارتی دارد.
8_ در سطر دوم ماده 28، عبارت «وی و افراد تحت تکفلش» به عبارت «وی یا افراد تحت تکفلش» اصلاح شود
مصوبات مجلس در بررسي لايحه نحوه اجراي محکوميت هاي مالي
حبس تعزيري درجه 7 مجازات معسران دروغين
با نظر موافق نمايندگان مجلس مجازات افرادي که خود را برخلاف واقع معسر جلوه دهند مشخص شد.
نمايندگان در نشست علني امروز (چهارشنبه 18 دي ماه) مجلس شوراي اسلامي در جريان بررسي لايحه نحوه اجراي محکوميت هاي مالي ماده 16 اين لايحه را تصويب کردند.
بر اساس ماده 16 لايحه نحوه اجراي محکوميت هاي مالي هرگاه محکوم عليه در صورت اموال خود موضوع مواد 3 و 8 اين قانون، به منظور فرار از اجراي حکم از اعلام کامل اموال خود مطابق مقررات اين قانون خودداري کند يا پس از صدور حکم اعسار معلوم شود برخلاف واقع خود را معسر قلمداد کرده است، دادگاه ضمن حکم به رفع اثر از حکم اعسار سابق محکوم عليه را به حبس تعزيري درجه 7 محکوم خواهد کرد.
گفتني است اين ماده با 158 رأي موافق، 4 رأي مخالف و 10 رأي ممتنع از مجموع 210 نماينده حاضر در صحن به تصويب رسيد.
شايان ذکر است مجازات جزاي نقدي که در اين لايحه قيد شده بود، با پيشنهاد پورابراهيمي با 124 رأي موافق، 38 رأي مخالف و 20 رأي ممتنع از 210 نماينده حاضر در صحن به تصويب رسيد./
دادخواست اعسار از تجار و اشخاص حقوقي در دادگاه پذيرفته نميشود
با نظر موافق نمايندگان دادخواست اعسار از تجار و اشخاص حقوقي در دادگاه پذيرفته نمي شود.
به گزارش خبرگزاري خانه ملت، نمايندگان در نشست علني امروز (چهارشنبه 18 دي ماه) مجلس شوراي اسلامي در جريان بررسي لايحه نحوه اجراي محکوميت هاي مالي ماده 15 اين لايحه را با 159 رأي موافق، 17 رأي مخالف و 15 رأي ممتنع از مجموع 214 نماينده حاضر تصويب کردند.
ماده 15 لايحه نحوه اجراي محکوميت هاي مالي به شرح زير است: دادخواست اعسار از تجار و اشخاص حقوقي پذيرفته نمي شود. اين اشخاص در صورتي که مدعي اعسار باشند بايد مطابق مقررات قانون تجارت رسيدگي به امر ورشکستگي خود را درخواست کنند.
براساس تبصره اين ماده اگر دادخواست اعسار از سوي اشخاص حقوقي يا اشخاصي که تاجر بودن آنها نزد دادگاه مسلم است طرح شود، دادگاه بدون اخطار به خواهان، قرار رد دادخواست وي را صادر مي کند.
در نشست امروز همچنين برخي نمايندگان از جمله بائوج لاهوتي و محمدرضا پورابراهيمي پيشنهاد حذف کل ماده و پيشنهاد و حذف عبارتي از ماده را مطرح کردند که نمايندگان با آن مخالفت کردند.
تعيين مجازات اشخاصي که موجب اعسار خود شدهاند
با نظر موافق نمايندگان، مجازات و محکوميت شخصي که با ارتکاب تقصير معسر مي شود تصويب شد.
نمايندگان در نشست علني امروز (چهارشنبه 18 دي ماه) مجلس شوراي اسلامي، در جريان بررسي لايحه نحوه اجراي محکوميتهاي مالي، ماده 17 اين لايحه را با 158 راي موافق، 8 راي مخالف و 7 راي ممتنع از مجموع 211 نماينده حاضر تصويب کردند.
ماده 17 لايحه مذکور به شرح زير است:
دادگاه رسيدگي کننده به اعسار ضمن صدور حکم اعسار، شخصي را که عصراً موجب اعسار خود شده است، به مدت شش ماه تا دو سال به يک يا چند مورد از محروميتهاي زير محکوم مي کنند:
1- ممنوعيت خروج از کشور
2- ممنوعيت تاسيس شرکت تجارتي
3- ممنوعيت عضويت در هيات مديره شرکت هاي تجاري
4- ممنوعيت تصدي مديرعاملي در شرکتهاي تجارتي
5- ممنوعيت دريافت اعتبار و هرگونه تسهيلات به هر عنوان از بانکها و موسسات مالي و اعتباري عمومي و دولتي به جز وامهاي ضروري
6- ممنوعيت دريافت دسته چک
گفتني است محمدرضا پورابراهيمي پيشنهاد حذف برخي بندهاي ماده 17 لايحه مذکور را مطرح کرد که با مخالفت نمايندگان مواجه شد.
مدعي اعسار در صورت اثباث خلاف ادعا به حبس محکوم ميشود
با نظر موافق نمايندگان حکم معسر دروغين و يا مديون رفع عسرت شده پس از صدور حکم اعسار مشخص شد.
در نشست علني امروز (چهارشنبه 18 دي ماه) مجلس شوراي اسلامي در جريان رسيدگي به لايحه نحوه اجراي محکوميت هاي مالي ماده 18 اين لايحه به تصويب رسيد که بر اساس آن هرگاه پس از صدور حکم اعسار ثابت شود از مديون رفع عسرت شده يا مديون برخلاف واقع خود را معسر قلمداد کرده است به تقاضاي محکوم له، محکوم عليه تا زمان اجراي حکم يا اثبات حدوث اعسار يا جلب رضايت محکوم له حبس خواهد شد.
همچنين در اين مورد نيز مفاد مواد 4 و 5 اين قانون مجري است. اين حکم در مورد مديوني که به موجب ماده 11 اين قانون براي پرداخت دين او مهلت مناسب تعيين شده يا بدهي او تقسيط گرديده و در زمان مقرر دين خود يا افسار تعيين شده را نپرداخته است، نيز مجري است.
گفتني است اين ماده با 145 رأي موافق، 10 رأي مخالف و 9 رأي ممتنع از مجموع 204 نماينده حاضر در صحن به تصويب رسيد.
گفتني است محمدمهدي رهبري پيشنهادي مبني بر حذف عبارت آخر اين ماده را مطرح کرد که با نظر مخالف نمايندگان به تصويب نرسيد.
مخالفت نمايندگان با ايجاد سامانه الکترونيکي شناسايي اموال اشخاص حقيقي و حقوقي
نمايندگان مردم در خانه ملت ماده 19 لايحه نحوه اجراي محکوميت هاي مالي را که درخصوص ايجاد سامانه الکترونيکي شناسايي اموال اشخاص حقيقي و حقوقي بود، به دليل بار مالي مغاير با اصل 75 قانون اساسي تشخيص داده و آن را حذف کردند.
نمايندگان در نشست علني امروز (چهارشنبه 18 دي ماه) مجلس شوراي اسلامي و در جريان بررسي لايحه نحوه اجراي محکوميت هاي مالي ماده 19 اين طرح را مغاير اصل 75 قانون اساسي دانسته و آن را به دليل داشتن بار مالي از اين لايحه حذف کردند.
براساس اين ماده قوه قضائيه مکلف است ظرف دو سال از تاريخ لازم الاجرا شدن اين قانون نسبت به ايجاد سامانه الکترونيکي شناسايي اموال اشخاص حقيقي و حقوقي اقدام کند. دراين سامانه بايد اطلاعات راجع به کليه اموال اشخاص حقيقي و حقوقي که نزد مراجع قانوني ثبت مي شوند و کليه تغييرات راجع به آنها و هر نوع نقل و انتقال آنها قابل دسترسي باشد.
لازم به ذکر است نمايندگان حذف اين ماده را با 128 رأي موافق، 54 رأي مخالف و 15 رأي ممتنع به تصويب رساندند.
بانک مرکزي و ادارات مکلف به تسليم اطلاعات اموال و دارايي بدهکاران شدند
نمايندگان مردم در خانه ملت بانک مرکزي و ادارات را مکلف به ارائه اطلاعات اموال و دارايي هاي محکوم عليه به دادگاه و مراجع قانوني کردند.
نمايندگان در نشست علني امروز (چهارشنبه 18 دي ماه) مجلس شوراي اسلامي و در جريان بررسي لايحه نحوه اجراي محکوميت هاي مالي ماده 20 اين لايحه را با 155 رأي موافق، 2 رأي مخالف و 7 رأي ممتنع از مجموع 212 نماينده حاضر در صحن تصويب کردند.
براساس اين ماده مرجع اجرا کننده رأي بايد به درخواست محکوم له به بانک مرکزي دستور دهد که فهرست کليه حساب هاي محکوم عليه در بانک ها و موسسات مالي و اعتباري را براي توقيف به مرجع مذکور تسليم کند.
همچنين دادگاه بايد به درخواست محکوم له يا خوانده دعواي اعسار به مراجع ذي ربط از قبيل ادارات ثبت محل و شهرداري ها دستور دهد که بر اساس نشاني کامل ملک يا نام مالک پلاک ثبتي ملکي را که احتمال تعلق آن به محکوم عليه وجود دارد براي توقيف به دادگاه اعلام کند. اين حکم در مورد تمامي مراجعي که به هر نحو اطلاعاتي در مورد اموال اشخاص دارند نيز مجري است.
براساس تبصره 1- مراجع مذکور در اين ماده مکلفند به دستور دادگاه فهرست و مشخصات اموال متعلق به محکوم عليه و نيز فهرست نقل و انتقالات و هر نوع تغيير ديگر در اموال مذکور از زمان يک سال قبل از صدور حکم قطعي به بعد را به دادگاه اعلام کنند.
همچنين در تبصره 2 اين ماده آمده است در مورد اجراي قرارهاي تامين خواسته موضوع ماده 108 قانون آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور مدني مصوب 21/1/1379 و نيز اجراي مفاد اسناد رسمي مجري است.
حبس تعزيري مجازات انتقال مال بدهکار به ديگران
با نظر موافق نمايندگان مديوني که مال خود را با انگيزه فرار از اداي دين به ديگري منتقل کند به حبس تعزيزي درجه (6) يا جزاي نقدي محکوم مي شود.
با نظر موافق نمايندگان در نشست علني امروز (چهارشنبه 18 دي ماه) مجلس شوراي اسلامي در جريان رسيدگي به لايحه نحوه اجراي محکوميت هاي مالي ماده (22) اين لايحه راتصويب کردند.
بر اين اساس انتقال مال به ديگري به هر نحو به وسيله مديون با انگيزه فرار از اداي دين به نحوي که باقيمانده اموال براي پرداخت ديون کافي نباشد، موجب حبس تعزيري يا جزاي نقدي درجه شش يا جزاي نقدي معادل نصف محکوم به يا هر دو مجازات مي شود و در صورتي که منتقل اليه نيز با علم به موضوع اقدام کرده باشد در حکم شريک جرم است. در اين صورت عين آن مال و در صورت تلف يا انتقال، مثل يا قيمت آن از اموال انتقال گيرنده بابت تاديه دين استيفاء خواهد شد.
گفتني است اين ماده با 144 راي موافق ، 5 راي مخالف و 13 راي ممتنع به تصويب رسيد.
شايان ذکر است پيشنهاد حذف جزاي نقدي از اين ماده از سوي محمدرضا پورابراهيمي مطرح شد که به تصويب نرسيد./
مجازات مسئولان دستگاه هاي اجرايي در صورت عدم تمکين جهت ارائه اطلاعات محکوم عليه
نمايندگان مردم در خانه ملت مجازات مسئولان دستگاه هاي اجرايي در صورت عدم تمکين جهت ارائه اطلاعات محکوم عليه را مشخص کردند.
نمايندگان در نشست علني امروز (چهارشنبه 18 دي ماه) مجلس شوراي اسلامي و در جريان بررسي لايحه نحوه اجراي محکوميت هاي مالي ماده 21 اين لايحه را با 173 رأي موافق، 2 رأي مخالف و 5 رأي ممتنع از مجموع 213 نماينده حاضر در صحن تصويب کردند.
براساس ماده 21 هر يک از مديران يا مسئولان مراجع مذکور در ماده 20 اين قانون که به تکليف مقرر پيرامون شناسايي اموال اشخاص حقيقي و حقوقي عمل نکند به انفصال درجه 6 از خدمات عمومي و دولتي محکوم مي شود. اين حکم در مورد مديران و مسئولان کليه مراجعي که به هر نحو اطلاعاتي در مورد اموال اشخاص دارند، مجري است.