:
كمينه:۱۶.۵۱°
بیشینه:۱۶.۹۹°
به‌روز شده در: ۱۲ آبان ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۵
احسان شمشیری

برنامه ریزی یعنی اصلاح ساختار

کد خبر: ۳۹۱۵۱
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۳ - ۱۸:۴۰



در سه دهه گذشته، هر بار که خبرهایی از تدوین برنامه توسعه پنجساله منتشر می شود، دل های نگران از آثار برنامه های توسعه بر وضعیت، عمران، آبادانی، فقر، توزیع درآمد، سرمایه گذاری، رابطه بودجه با نفت و... بار دیگر به طپش می افتد، عده ای دغدغه های خود را اعلام می کنند، عده ای به آنچه بزرگان برنامه ریزی کشور گفته بودند اشاره می کنند و... اما عده ای نیز همچنان به نبود نهادهای لازم برای احیا و اصلاح نظام برنامه ریزی کشور اشاره می کنند و هشدار می دهند که برنامه ریزی اقتصادی نه تنها به سازمان برنامه کارآمد و حضور متخصصان توانمند در آن سازمان نیازمند است بلکه نیازمند موسسات و نهادهایی است که با مهندسی تفضیلی اجتماعی، از نقطه نظرات همه متخصصان، مردم شناسان، اقلیم شناسان، اقتصاددانان، روانشناسان، استراتژیست ها و حتی متخصصان بهداشت و برنامه ریزی شهری و سبک زندگی و... استفاده کند. اگرچه موضوع تدوین برنامه ششم توسعه، خوشبختانه با روی کارآمدن دولت یازدهم مشهور به تدبیر و امید، همزمان شده و هفته گذشته، خبر احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی با مصوبه شورای عالی اداری کشور، باعث شادمانی متخصصان برنامه ریزی و دلسوزان کشور شد، اما واقعیت این است که احیای سازمان برنامه به تنهایی کافی نیست. به قول اقتصاد دانان صاحب نظام و باتجربه کشور در برنامه ریزی و بودجه ریزی از جمله محمد ستاری فر، زمانی احیای سازمان برنامه می تواند اثرگذار باشد که زمینه های فکری و سیاسی و اجتماعی برای برنامه ریزی فراهم شده باشد و شرایط مورد نیاز و نهادها و الزامات و حضور متخصصان و جلب مشارکت اجتماعی و سیاسی فراهم شده باشد. براین اساس، اگرچه برنامه ششم توسعه بهتر از برنامه پنجم و چهارم تدوین و اجرا خواهد شد و می تواند تاحدودی عقب ماندگی 10 ساله را جبران نماید، اما واقعیت این است که توجه به اقتصاد داخلی و ملی و تقویت تولید، صادرات و... اگرچه لازم و شایسته تقدیر از مسوولان اقتصادی کشور است اما توجه به اصلاح ساختارها نیز باید مورد توجه باشد. اقتصاد ایران به رشد اقتصادی بالا، کاهش تورم، اشتغال زایی، صادرات، تقویت ساختار تولید و... نیاز دارد. اما بدون بهبود توزیع درآمد، اصلاح ساختار شهرهایی مانند تهران، جداکردن نفت از بودجه جاری، وضعیت ترافیک، آلودگی هوا، سوخت، سرمایه گذاری در صنعت نفت، حضور شرکت های معتبر جهانی در خودروسازی و صنعت نفت و مخابرات و... نمی توان کیفیت اقتصاد کشور را بهبود بخشید. کشوری مانند ایران باید به جای یک شهر 14 میلیون نفری مانند تهران، 7 شهر 2 میلیون نفری داشته باشد، باید راه‌آهن در تمام کشور گسترش یابد، تا آلودگی و ترافیک کنترل شود. با این برنامه، نه تنها می توان شلوغی و تمرکز قدرت و ثروت و بودجه و پول و نیروهای انسانی را به توزیع عادلانه و عاقلانه در کشور تبدیل کرد بلکه می توان توزیع قدرت، نزدیک شدن به مردم در سایر نقاط کشور، توزیع بودجه، کاهش هزینه و بودجه و.... را نیز محقق کرد. از حجم ترافیک و اتلاف منابع، آلودگی هوا، بیماری ها، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کاسته می شود، شهرها چهره ای آبرومند و مدرن و شایسته ایران خواهند داشت. ترکیب جمعیتی متناسب با فعالیت اصلی شهرها شکل می گیرد و مثلا شهر دانشگاهی، شهری با محوریت بازار، شهر صنعتی، شهر گردشگری و تفریحی، شهر پزشکی و بیمارستانی و... باعث جذب افراد و توانایی و سرمایه متناسب با خود خواهد بود. بدون برنامه ریزی زیربنایی و اصلاح ساختار، هر چه بودجه در شهر تهران بریزیم بازهم مشکل حل نمیشود. در حال حاضر بیش از 60 درصد بودجه دولت، وام بانکی، سپرده های بانکی، گردش پول، و... در تهران انجام می شود و با این وجود عدم کارایی، توزیع نامتناسب ثروت را شاهدیم و با این همه امکانات، از مشکلات بیشمار شهر تهران نگران هستیم. به قول دکتر عظیمی باید بندناف بودجه از نفت قطع شود. باید منطق آبادانی و عمران را درست تعریف کنیم عمران به معنای ساخت جاده و ساختمان و پادگان نیست. بلکه به فعالیتی گفته می شود که باعث رشد تولید و ارزش افزوده شود و از محل فعالیت آن، هزینه سرمایه گذاری برگردد. در نتیجه ساخت نیروگاه برقابی که برق تولید می کند و می فروشد عمران است تربیت دانشجوی متخصص و باسواد و با تحرک عمران است اما ساخت برج خالی و گران قیمت که ترافیک و آلودگی ایجاد می کند و جلوی باد را می گیرد عمران نیست ساخت و سازی است... اقتصاد ایران حداقل تا 200 سال دیگر از درآمد نفت و گاز برخوردار است و نباید شهری مانند تهران تا 200 سال دیگر به همین شکل ادامه یابد. باید 7 شهر 2 میلیون نفری، که هر یک مرکز دانشگاهی، پایتخت سیاسی، مرکز بازار و توزیع کالا، مرکز گردشگری و تفریح، مرکز هنر و ادب و تاریخ، مرکز مذهبی، مرکز کارخانه و صنعت، و... هستند بخش های مختلف یک اقتصاد و یک کشور مدرن با برخورداری از سنت ها و خاطره ها و آب و هوا و بوی عطر خاک ایران را نمایندگی کنند. باید مشکل آب با اصلاح روش ها، آبیاری قطره ای و... کنترل شود و... اگر چنین دیدگاهی در برنامه ریزی حاکم شود و در چند برنامه، به تدریج ساختار به هم ریخته و شلوغ و ناکارآمد با هزاران بیماری اقتصادی و اجتماعی و شهری و... را درمان کند، می تواند در کنار رشد اقتصادی و اشتغال و کنترل تورم، زندگی را در ایران و شهرهای ایران احیا نماید و دوباره عطر خاطرات دهه های قبل را زنده کند و مردم در کنارزندگی شهری و مدرن شدن و امکانات جدید، احساس تعلق به زندگی راداشته باشند و همچنان شاهد جاری شدن قنات ها و چشمه ها و عطر بوی گل ها و درختان ایران در معابر باشند و همچنان باسلام و احوال پرسی در کوچه ها، احساس بهتری را شاهد باشیم. به قول دکتر عظیمی، تنها با تزریق پول نمی شود برنامه ریزی کرد و اگر ساختارها درست نباشد باعث گسترش فقر، کاهش مصرف مواد غذایی، حاشیه نشینی و مشکلات اجتماعی، طلاق و اعتیاد و... می شود و نمونه روشن این شاخص ها، عملکرد 8 ساله 92- 84 بود که با وجود درآمد سرشار نفتی، مصرف مواد غذایی خانوارها کاهش یافت. نظام اداری ناکارآمد، تزریق پول و برنامه ریزی را به بن بست می کشد. برنامه خوب هم فقط در شرایطی قابل‌اجرا است که نظام بوروکراسی کشور دارای کارایی لازم باشد امروز نظام اداری ایران به‌هم‌ریخته، حجم فساد قابل‌توجه است، معلوم نیست در این نظام اداری کدام کار را بدون توسل به پول یا رابطه می‌توان انجام داد و انگیزه‌های کار بسیار ضعیف شده است. دکتر عظیمی معتقدبود که باید سایهء شوم «دولت سالاری» را از سر جامعه کم کرد؟ تلاش در جهت تضعیف «رانت‌سالاری» تقویت مبانی فرهنگی توسعه‌ای کشور تقویت ساختار علمی به‌ویژه در مستقل کردن واقعی دانشگاه‌ها از سیاست‌های مداخله‌گرایانهء دولت تقویت قابل توجه ساختار تحقیقاتی کشور به‌ویژه در دو زمینهء اصلییعنی اول نظریه‌پردازی اجتماعی و ایجاد موسسات نظریه‌پردازی اجتماعی و اقتصادی مستقل و با حضور متخصصان رشته‌های مختلف و دوم گسترش پژوهش و تحقیقات (آران دی) کاهش آسیب‌پذیری شدید اقشار محروم و متوسط جامعه بازسازی و توسعه‌ای کردن سیاست خارجی و تنش‌زدایی تقویت سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی و تلاش در جهت تقویت سرمایه‌گذاری و سرمایه‌گذاران تولیدی بخش خصوصی.