بخش خصوصی نباید در موضع قضاوت درباره تفکیک یا ادغام قرار بگیرد و به نفع یکی از آنها حکم بدهد. بخش خصوصی باید اصلاح جریان حال حاضر در مدیریت و مأموریتهای وزارت خانه را دنبال کند.
محمدرضاانصاری
اقتصادگردان_ مقوله تفکیک و ادغام وزارتخانهها از اساس عجولانه بدون فکر و بیهدف دنبال شده است. طراحان این بحثها فکر میکنند یکی کردن سه وزارت خانه باعث شده صمت بزرگ شود تا حدی که وزیر نتواند آن را بهخوبی اداره کند، درحالیکه اینطور نیست. کوچک یا بزرگ شدن یک سازمان بهتناسب حجم مأموریتی است که برای سازمان تعریف میکنند. زمانی که مأموریت سازمان همه وظایف بخش خصوصی و تصدیگری را در بربگیرد، چه آن را تفکیک کنید و چه جمع کنید بازهم بزرگ است. اگر قصد داریم دولت را سبک کنیم باید مأموریتش را کم کنیم و فقط باید مدیریت را به آن بسپاریم، مأموریت تصدیگری و اجرا که بخش خصوصی بهمراتب باراندمان و بهرهوری بالاتری به آن شکل میدهد و اجرا میکند، نباید به وزارت خانه سپرده شود. وزارت خانه بزرگ هم بهرهوری پایین دارد و هم اداره آن سخت است.
با توجه به شیوه کار ما، شرایط بدتر هم میشود. بهطورمعمول وزیر میخواهد تمام وزارت خانه را شخصاً زیر نظر بگیرد و اداره کند. وزیر از ظرفیت عظیم کارشناسی که وزارت خانه دارد، استفاده نمیکند درنتیجه بار خود را بهطور مضاعف سنگین میکند. این شیوه کار به مشکلات اضافه میکند و درنهایت کار ما میرسد به یافتن یک نابغه. فکر میکنیم حتماً باید یک نابغه وزیر شود که وزارت خانه را اداره کند درحالیکه اگر وزارتخانهها را جدا کنیم، بازهم این قصه هست و این مشکلات پابرجاست.
آقای نعمت زاده ظرفیت علمی، دانشی و تجربه بالایی دارد و صمیمانه هم کارکرده است. نعمت زاده مدیر کوچکی نیست. او مدیر نمونهای است اما باید توجه کرد که مشکلات امروز وزارت صمت، به این معنی نیست که نعمت زاده کم آورده است. به دو دلیل یعنی چاق شدن مأموریت و فربه کردن وزارت خانه، و دوم شیوه کار اشتباه به مشکل برخوردیم. بدنه کارشناسی درون وزارت خانه میتواند لنگر پایدار برای وزارت خانه باشد و بار وزیر را کم کند اما از آن استفاده نمیشود. ما تقریباً در تمام وزارتخانهها با همین شیوه کار میکنیم درحالیکه اگر این دو مسئله را تغییر دهیم، دیگر مقوله تفکیک یا ادغام وزارتخانهها مطرح نیست. اگر اولاً مأموریت وزارت خانه را کم کنند و مأموریتهای متعدد آن را به بخش خصوصی واگذار کنند و دوم اینکه شیوه کار را تغییر دهند به نتایج بهتری میرسیم و دیگر بحث تفکیک و ادغام مطرح نیست.
وزیر باید جریان تاریخی کارشناسی وزارتخانهها را مدیریت کند. اگر تغییری در وزارت خانه اتفاق میافتد از یک نظر کارشناسانه منبعث شود نه نظر شخصی وزیر. وزیر باید این فرایند را بهخوبی مدیریت کند. کاهش مأموریتهای وزارت خانه و تغییر شیوه مدیریتی وزرا البته لازم و ملزوم یکدیگر است. زمانی که از مأموریتهای وزارت خانه کم کنید، در عمل از وظایف وزیر کم شده است درنتیجه مدیریت وزارت خانه راحتتر است. زمانی که مأموریتها را کم کنید اندازه سازمان تغییر میکند و همانطور که گفتم اندازه سازمان را دو چیز تعیین میکند، یکی مأموریتهایی که برای آن سازمان تعریف میکند و دیگری بهرهوری که در سازمان وجود دارد. با کاهش مأموریتها و افزایش بهرهوری وزارت خانه کوچک میشود. بنابراین بخش خصوصی نباید در موضع قضاوت درباره تفکیک یا ادغام قرار بگیرد و به نفع یکی از آنها حکم بدهد. بخش خصوصی باید اصلاح جریان حال حاضر در مدیریت و مأموریتهای وزارت خانه را دنبال کند.