«وقتی مقروض میشوی، وقتی پولی نداری، وقتی چکهایت برگشت میخورند و خلاصه کلام آنکه وقتی در بحران هستی، ناامید نباش و به کارت ادامه بده.» این توصیهای است که فاطمه دانشور، یکی از تاجران موفق کشور خطاب به دختران جوانی میگوید که قصد ورود به عرصه تجارت را دارند؛ زن جوان کارآفرینی که خود بارها طعم ورشکستگی را چشیده است اما به زنان توصیه میکند از انجام کارهای بزرگ اقتصادی نترسند. دانشور «ترس» زنان را مانع ورود آنان به عرصه کار و تجارت میداند. او میگوید: «دوست دارم تجربیاتم را در اختیار زنانی قرار دهم که قصد دارند وارد تجارت شوند.»
دانشور در حال حاضر یکی از معدنکارانی است که در حوزه اجتماعی نیز فعالیت میکند. او بنیانگذار موسسه مهرآفرین است.
از خانوادهای سنتی تا تجارت در معدنفاطمه دانشور متولد 1353 در خانوادهای معمولی از نظر اقتصادی به دنیا آمده است. پدرش کارمند بود و مادرش خانهدار. او پس از فارغالتحصیل شدن از رشته مدیریت در دانشگاه، دو سال به عنوان کارمند در یک شرکت خودروسازی کار کرد اما متوجه شد روحیه کارمندی ندارد. دلش میخواست برای خودش کار کند.
او که در ۲۷سالگی وارد حوزه کسبوکار میشود، میگوید: «فرهنگ جامعه ما طوری بود که نمیتوانستم دنبال شریک مرد برای تجارت باشم. خانوادهای سنتی و مذهبی داشتم. بنابراین سعی کردم شریک تجاریام را از جامعه زنان انتخاب کنم تا تحت فشار فرهنگ سنتی نباشم. آن روزها اصول کار را بلد نبودم. قوانین چک را نمیدانستم و کارهایم را تجربی پیش میبردم. سه بار در کارهای اقتصادی شکست خوردم. بهطوریکه بعد از دو سال کار شراکتی 34میلیون تومان مقروض شدم. همه پساندازها، وامها و قرضهایی که گرفته بودم از دست دادم. پدرم کارمند و مادرم خانهدار بود و نمیتوانستم از آنها نیز کمکی بگیرم.»
با وجود این بحران، فاطمه دانشور تصمیم میگیرد به نمایشگاهی در گوآنجو چین برود. میخواست ببیند در جهانی غیراز جهان اطرافش در حوزه اقتصاد و صنعت چه میگذرد: «پدرم با کمی مکث پذیرفت که به این نمایشگاه بروم و به خاطر این کار، فامیلها پدرم را طرد کردند که چرا به دختر جوان مجردش اجازه داده به تنهایی به خارج سفر کند.»
در همین سفر دانشور با دنیای معدن و البته همسر آیندهاش آشنا میشود: «در این نمایشگاه دیدم که چقدر چینیها مواد معدنی را خیلی خوب میخرند. کشور ما هم که به لحاظ سنگهای معدنی غنی است؛ سنگهای معدن بکر که کسی سراغش نمیرود. با چینیها ارتباط خوبی گرفتم و با آمدنم به ایران به دنبال معدنکارانی گشتم که سنگهایشان را همان محدوده فعالیتشان نگهداری میکنند.»
در سفر دوم او و همسرش به چین مسافرت کردند. در این زمان تمام دارایی دانشور 600هزار تومان بود اما با قراردادی ششمیلیاردتومانی به ایران بازگشت و این شد شروعی برای تجارت در معدن و سنگهای معدنی: «توانستیم یکی از تقاضاهای چینیها را برای تجارت سنگ آهن عملیاتی کنیم. یعنی وقتی با این درخواست مواجه شدیم به ایران آمدیم و معدنگران را جستوجو کردیم؛ معدندارانی که از روستای خود فراتر عمل نمیکنند. یکی از همین معدنداران را پیدا کردیم. این کار موفق بود و قدم به قدمش مشاوره گرفتم. مثلا برای نوشتن قرارداد بینالمللی مشاوره میگرفتم. تمام کارهای بانکی اعم از گشایش ال سی را یاد گرفتم.»
دانشور طی زمان چیزهای جدید میآموزد و به نقطهای میرسد که برای خود تجارت را اینگونه تعریف میکند: «اگر حروف «تجارت» را تقطیع کنیم با آیتمهایی مواجه میشویم که واقعا برای انجام یک کار موفق اقتصادی لازمند. «ت» مثل تخصص، «ج» مثل جسارت، «الف» مانند اعتبار، «ر» هم که روابط عمومی است و «ت» یعنی تجربه. اگر این آیتمها را به طور کامل نداشته باشی نمیتوانی تجارت بکنی.»
توصیه دانشور هم به زنان این است: «در پی این آیتمها باشند. خیلیها وقتی مقروض میشوند مستاصل میشوند و زمین میخورند و نمیتوانند بلند شوند چون ارتباطات و سرمایههای انسانیای را که از آنها کمک بگیرند برای خود حفظ نکردهاند. بنابراین کسی که میخواهد کار اقتصادی شروع کند باید ارتباطاتش را نگه دارد و در تمامی این ارتباطات، اخلاق و صداقت را حفظ کند.»
مانع ورود زنان به کارهای سودآور میشونددر سالی که گذشت زنان و دختران را از ورود به رشته دانشگاهی معدن محروم کردهاند. وقتی نظر دانشور را به عنوان یک زن معدنکار درباره این محرومیت میپرسم، فوری پاسخم را میدهد: «ممنوعیت بر پیکره اعتمادبهنفس دخترانمان ضربه سختی میزند که جبران کردنش سخت است. خود من معدنکارم و در کارم اینقدر موفق هستم که از درآمدش خدمات اجتماعی نیز انجام میدهم. قطعا دخترم با دیدن مادر معدنکارش اولین سوال در ذهنش این است که اگر درس خواندن در رشته معدن برای دختران ممنوع است پس چرا مادر من دارد این کار را انجام میدهد؟ پس چرا نایبرییس انجمن تولید و صادرکننده سنگ آهن یک زن است؟ پس چرا بیشترین کارهای خانه معدن ایران توسط زنان انجام میشود؟»
به باور این کارآفرین این ممنوعیتها با هدفی خاص انجام میشود: «میخواهند ورود زنان را به عرصههای سودآور کسب و کار ممنوع کنند. به زن میگویند تو برو ترشی درست کن. تو آرایشگاه بزن و لازم نیست معدنکاری بکنی. چون اینجا سرشار از درآمد است و زنان را میخواهند از این موهبت محروم کنند.»
در فرهنگ مردسالار سعی میشود زنان در مشاغل کوچک و خرد نگه داشته شوند و برای همین زنان جسارت وارد شدن به تجارت و صنعت را کمتر دارند. دانشور در اینباره میگوید: « حین کار با بسیاری از زنانی مواجه شدهام که جسارت لازم را ندارند. زنان از گرفتن دستهچک میترسند. از معاملههای با عدد سنگین میترسند.»
او به همراه چند زن فعال در امور اقتصادی، در انجمن زنان کارآفرین جلسههای مشاوره را ترتیب دادهاند و به زنان و دختران جوان راههای غلبه بر ترس را مشاوره میدهند. او میگوید: «به اعتقاد من زنان موفق، بهترین مشاورهدهندگان به دختران جوان جویای کسب و کار هستند چراکه موانعی را که فرهنگ مردسالار پیش پای زنان در امور اقتصادی گذاشته درک کردهاند. منی که فرهنگ مردسالارانه را درک کردهام، موانع را میشناسم و دوست دارم به زنان مشاوره دهم که چگونه بر ترسشان غلبه کنند.»
اما حضور در تورهای تجاری و بینالمللی که لیدرهای بازرگان دارند و بازدید از نمایشگاهها یکی از راههایی است که ترس زنان میریزد.
به گفته او یکی دیگر از راههای از بین رفتن ترس زنان، برگزاری همایشهای کارآفرینی است. انجمن زنان کارآفرین هرساله همایشی با موضوعهای مختلف برگزار میکند. در این همایشها زنان موفق و حتی ناموفق تجربیاتشان را میگویند که تاکنون تاثیرات مثبتی بر شنوندگان گذاشتهاند. شنیدن این تجربیات تلنگری بر ذهن دختران میزند.
مقاومت مردان در برابر ریاست زنان در اتاق بازرگانیدر سال 1381، مهوش نیکپور و فاطمه شعبانی اولین زنان راهیافته به اتاق بازرگانی بعد از انقلاب بودند. در دوره بعد یعنی دوره ششم فاطمه مقیمی وارد این اتاق شد و در دوره هفتم مستوفی و مقیمی و دانشور زنان بازرگان اتاق تهران شدند. در اتاق بازرگانی ایران هم شش زن حضور دارند. اما هیچ یک از آنان تاکنون ریاست اتاقها را بر عهده نگرفتهاند که دلیل آن را دانشور مقاومت مردان بازرگان میداند.
دانشور که اکنون رییس کمیسیون اخلاق کسب و کار و مسئولیت اجتماعی در اتاق بازرگانی است یادآور میشود که در قانون برای تصدی کرسیهای ریاست در اتاقهای بازرگانی تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد اما در عمل، مردان در زمان انتخابات در برابر ورود زنان مقاومت میکنند.
یکی از نمونههایی که دانشور مثال میزند؛ زمانی است که او برای ریاست کمیسیون اخلاق کسب و کار و مسئولیت اجتماعی رای آورد اما در عمل با موانع بسیاری روبهرو شد: «برای ریاست کمیسیون اخلاق کسب و کار و مسئولیت اجتماعی کاندیدا شدم و رای آوردم. اولین بار بود که در تاریخ 130ساله اتاق بازرگانی یک زن رییس اتاق کمیسیون میشد اما بسیاری از افراد شاخص زنگ میزدند و میخواستند استعفا دهم و وقتی علت را میپرسیدم، میگفتند اول اینکه تو زنی و دوم اینکه جوانی. من در آن مقطع باردار و تحت این فشارها نیز بودم.
اما ایستادم چون جا خالی کردن من یعنی اینکه زنها نمیتوانند.»
به باور دانشور عمدهترین مشکلات زنان بازرگان مقاومتهای مردان برای پستهای ریاست است چراکه هنوز زنها را باور نمیکنند یا حتی برای بازدیدهای خارجی یا حضور در نشستهای خارجی مانع حضور زنان میشوند.
به نقل از روزنامه بهار 7 اسفند 91
گاهی فکر می کنم وقتی 60 درصد دانشجویان دختر هستند پس در کار هم حضور بیشتری خواهند داشت اما به این معنی است که نمی شه انتظار داشت که مسائل عاطفی وزیبایی و هنر و کشش های زنانه هم مثل قبل باشه. کار و تحرک، بر همه زنان به یک شکل اثر نداره بعضی ها مثل یک مرد خشن و خشک می شن و البته برخی می تونن ظرافت ها، محبت زنانه و محیط گرم خانواده راحفظ کنن. در این محیط خشن زن هم باید خشک و خشن باشه پس چطور می شه یک جامعه آرام و با محبت و زیبا داشت نباید نقش زن را کم رنگ کنیم و کار مرد را به زن بدهیم. هر کس باید وظیفه خودش را انجام بده
با کار زنان مخالف نیستم اما نباید جامعه ای بسازیم که به خاطر حفظ حقوق زن، از حضور زنان در موضوع اصلی یعنی محبت و خانواده و عاطفه غافل شویم
خوش به حال زنی که هم زن باشه و ظریف و بامحبت و هم تجارت کنه و زیبا باشه و درس خوانده و به کشورش و خانواده اش کمک کنه تا هم حقوق زن برابر باشه با مرد و هم جامعه را هدایت کنه و مردان و زنان با سواد و فهمیده و عاشق وطن را پرورش بده یعنی میشه؟
از خانم غائب به خاطر مطالب خیلی خوبش در روزنامه ها و رسانه ها تشکر می کنم
به امید روزی که سایر زنها مجبور نباشند به بهانه خانه داری و بچه داری از اجتماع دور بمونند. آمین