:
كمينه:۲۰.۴°
بیشینه:۲۱.۷۹°
به‌روز شده در: ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۳
شرکتهای نفتی آمریکایی و انگلیسی به دنبال چه هستند

نقد و بررسی جوک "آمریکای سعودی" و "شیلهای نفتی"

منطقه غرب آسیا واسط بین سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا است و ایران در مرکز این منطقه واقع شده است و هر تحولی که در ایران رخ دهد می تواند اثرات ملموسی بر تمام کشورهای جهان بگذارد.
کد خبر: ۶۳۴۷
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۶:۵۶
خبراقتصادی- پیمان جنوبی: منطقه غرب آسیا واسط بین سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا است و ایران در مرکز این منطقه واقع شده است و هر تحولی که در ایران رخ دهد می تواند اثرات ملموسی بر تمام کشورهای جهان بگذارد. در این گزارش سعی داریم تا نشان دهیم چرا آمریکائیها نیازمند بحران سازی در ایران و کشورهای هم جوار آن هستند و اصولا استفاده از ابزارهایی مانند امنیت تنگه هرمز، انرژی هسته ای، شیلهای نفتی و خاکهای رسی، دور زدن تنگه هرمز با خطوط لوله انتقال نفت و تولید افسانه ای ساختن برای عربستان و آمریکا چه استفاده هایی می تواند داشته باشد.






ایران به همراه کشورهای همسایه شمالی، جنوبی و غربی خود علاوه بر در اختیار داشتن بیشترین ذخایر هیدرو کربوری جهان دارای موقعیت خاص ژئوپلیتیکی در بخش خشکی و دریاست. ایران با تامین امنیت آبراه تنگه هرمز که روزانه محل عبور بالغ بر 17 میلیون بشکه نفت خام است عرضه پایدار نفت خام به تمام جهان را تضمین می کند و در بخش خشکی نیز در آینده نه چندان دور تامین پایدار مصرف گاز پاکستان و هند و چین و اروپا و عراق و سوریه و لبنان را بر عهده خواهد گرفت.

به هر حال تکیه زدن ایران بر مقام اول در مجموع ذخایر نفت و گاز و قرار گرفتن در اصلی ترین چهار راه مبادلات تجاری جهان موقعیتی است که تاریخ بر دوش ایرانیان نهاده و البته موضوعی است که سالهای طولانی چشم طمع کشورهایی چون انگلیس و آمریکا را به ایران دوخته و منشا تحولات مهمی در فلات قاره ایران و کشورهای اطراف آن بوده است.

تجزیه شوروی به چند کشور مستقل که در نهایت کاهش سهم ایران از منابع دریای خزر و از 50 درصد به 20 درصد و سهامدار شدن شرکتهای نفتی بزرگ انگلیسی و آمریکایی در منابع نفتی کشورهای تازه استقلال یافته را در پی داشت؛  دخالت در امور داخلی افغانستان و پاکستان برای جلوگیری از عبور خطوط لوله گازی ترکمنستان از خاک ایران و کند کردن روند اجرائی خط لوله صلح برای انتقال گاز پارس جنوبی به پاکستان و هند و چین؛ حمله به عراق و در نهایت سهیم شدن شرکتهای نفتی آمریکایی و انگلیسی در نفت این کشور که البته در منطقه اقلیم کردستان عراق به اختلافات عمده ای با دولت مرکزی منجر شده است؛ ایجاد جو نا امنی در خلیج فارس با بهانه واهی استفاده ایران از انرژی صلح آمیز هسته ای، برای تحت فشار قرار دادن بیشتر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و شتاب دادن به غارت هر چه بیشتر منابع این کشورها و بسیاری دیگر از این قبیل، سیاستهایی است که همواره از سوی آمریکا و انگلیس مورد بهره برداری و استفاده قرار گرفته است تا بتواند کنترل نبض بازار انرژی جهان را از ایران و کشورهای همسایه آن خارج نمایند.

در آخرین حربه های مورد استفاده برای کنترل بازار نفت می توان به انتشار اخبار ساختگی و بر اساس آمارهای سازمان بین المللی انرژی اشاره کرد که از سوی برخی خبرگزاریهای آمریکا و انگلیس منتشر می شود و سعی بر آن دارد تا با موضوعاتی مانند تولید گاز و نفت از منابع غیر متعارف وزن کشورهایی مانند ایران، روسیه و اوپک را در معادلات آتی بازار کاهش داده و این گونه وانمود نماید که اروپا و آمریکا و البته چین و کشورهای وارد کننده عمده نفت و گاز در چند سال آتی دیگر نیازی به خرید نفت از کشورهای عمده صادر کننده نفت نخواهند داشت.

به نظر رویترز و صدای آمریکا و برخی دیگر شبکه های خبری آمریکایی و انگلیسی انقلاب نفتی و گازی اخیر! که قرار است از خاکهای رسی و شیلهای نفتی آمریکا به واقعیت بپیوندد رفته رفته جغرافیای سیاسی جهان را نیز زیر و زبر خواهد کرد و البته آمریکا را از بزرگترین وارد کننده نفت به صادر کننده محض نفت و گاز طبیعی مبدل می کند و ظهور تولید کنندگان و صادرکنندگان جدید نفت می تواند ریاست مونوپلی قدرت های نفتی مانند کشورهای عضو اوپک و قدرت های گازی مانند روسیه را زیر سوال برد !

اخبار فوق در حالی روی سایتهای خبری جهان قرار گرفته اند که طبق گزارش منتشر شده از سوی سازمان اوپک تا سال ۲۰۱۵ میلادی تولیدات نفتی غیر سنتی در جهان به روزانه ۳.۴ میلیون بشکه در روز خواهد رسید و این رقم تا سال ۲۰۳۵ تنها به ۸.۴ میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت که از این میزان ۶.۶ میلیون بشکه نفت در آمریکا و کانادا تولید خواهد شد.

همچنین طبق ارزیابی صورت گرفته از سوی شرکت سعودی آرامکو شرکت ملی نفت عربستان سعودی، آمریکای شمالی هم اکنون در آستانه یک پیشرفت تاریخی در عرضه نفت و گاز است اما طبق بررسی ها میزان تولیدات نفتی ایالات متحده آمریکا از محل منابع نفتی غیر سنتی در سالهای آتی از ۶.۶ میلیون بشکه فراتر نخواهد رفت و حداقل تا سال ۲۰۳۵ میلادی امکان استقلال نفتی این کشور از اوپک وجود ندارد.

جوک " آمریکای سعودی" در خبرگزاریهای آمریکایی و انگلیسی به حدی غیر علمی و نشدنی است که حتی فاینشنال تایمز در این رابطه می نویسد: "هواخواهان تئوری افزایش تولید در آمریکا گاها ادعاهای اغراق آمیزی در خصوص رویدادی که هنوز تمامی جوانب آن مشخص و حتمی نیست مطرح می کنند. هنوز مخاطرات زیادی از جمله اعتراضات زیست محیطی به پروژه های شیل و همچنین عدم شفافیت اطلاعات در خصوص ذخایر نفتی شیل بر سر راه این پروژه ها قرار دارد . این در حالی است که بسیاری از متخصصان نفتی کاهش قیمت نفت را تهدیدی برای تداوم اجرای پروژه های نفت شیل می دانند که شاید این کوچکترین فاکتور تهدید کننده باشد".

به گزارش فاینشنال تایمز، "دلائل زیادی وجود دارد که می تواند ثابت کند این طریق آنچنان که به نظر می رسد خوشبینانه طی نخواهد شد. این احتمال وجود دارد که متخصصان درخصوص پیش بینی پتانسبل ذخایر نفتی شیل در طولانی مدت اغراق کرده باشند و البته احتمال می رود که مهمترین تکنیک استخراجی نفت شیل موسوم به " فناوری شکاف " با پس زنی های سیاسی مواجه شود .

دیگر گمانه زنی از سوی آژانس بین المللی انرژی در خصوص تولیدات نفتی شیل در آمریکا آن است که رونق در تولید این نوع نفت می تواند زمینه ساز کاهش قیمت نفت به سطحی شود که دیگر تولید هزینه بر شیل نفت ها توجیه ناپذیر شود.

تولید کنندگان نفتی شیل بسیار آسیب پذیرند چرا که هزینه های تولید برای آنها بسیار بالاست. طبق ارزیابی صورت گرفته از سوی موسسه " ریستات انرژی کانسالتنسی" هزینه تولید هر بشکه نفت شیل بین ۴۴ تا ۶۸ دلار است. اما باز هم هزینه تولید شیل نفت ها بسیار پایین تر از هزینه تولید تارسندهای کانادایی و نفت آب عمیق در سواحل برزیل است!".

اما سوال مهم این است که چرا خبرگزاریهایی مانند رویترز و  صدای آمریکا و بی بی سی سعی دارند با زیر سوال بردن توان تولید و تاثیر گذاری کشورهای عضو اوپک در بازار آتی نفت، وزن آمریکا را اضافه کرده و از تاثیر گذاری کشورهای عضو اوپک و روسیه بکاهند! چرا امریکائیها سعی دارند تا به هر روش ممکن متغیرهای تاثیر گذار در اقتصادی جهان را متناسب با استراتژی و نظر خود تفسیر کرده و به نفع خود مورد مطالعه قرار دهند.

پاسخ این است که نفع شرکت های نفتی آمریکایی و انگلیسی در این است که بهای نفت در فاصله ای بین 90 تا 110 دلار در  نوسان باشد تا هم  تولید نفت و گاز از منابع غیر متعارف که نیازمند هزینه های بالای 70 دلار در هر بشکه است به صرفه شود و هم اینکه از افزایش بیش از اندازه بهای نفت که منجر به فشار و افزایش رکود در اقتصاد کشورهای صنعتی وارد کننده نفت و گاز جلوگیری به عمل آورند!. اما ابزاری که می تواند بازارهای نفت را در محدوده فوق کنترل نماید چیزی نیست جز افزایش بحران و شدت بخشیدن به جو روانی در منطقه خلیج فارس با استفاده از دروغ پردازی در استفاده نظامی ایران از فناوری هسته ای که برای بالا بردن قیمت نفت مورد استفاده قرار می گیرد و همچنین لوله های انتقال نفت خام برای دور زدن تنگه هرمز به همراه استفاد ماسه های نفتی و خاکهای رسی برای ایجاد جو روانی در بازارها از جمله حربه هایی است که می تواند برای جلوگیری از افزایش بهای نفت به قیمتهای بیش از 110 دلار مورد استفاده واقع شود.

در نهایت اینکه برابر آخرین گزارش IEA شاهد آن خواهیم بود که پس از سال 2020؛ جهان روز به روز به اوپک وابسته تر خواهد شد، و علاوه بر افزایش تولید عربستان سعودی، عراق، نیز 45 درصد از رشد تولید جهانی نفت را تا سال 2035 به خود اختصاص خواهد داد وبا تبدیل شدن به دومین صادر کننده بزرگ نفت جهان از روسیه سبقت خواهد گرفت. سهم اوپک از تولید جهانی نفت هم از 42 درصد فعلی تا 48 درصد افزایش می یابد و این چیزی است که باید هم آمریکائیها به آن دقت کنند و هم دیگر مصرف کنندگان نفت و گاز جهان برنامه ها و استرانژیهای آینده خود را بر مبنای آن پی ریزی نمایند.