:
كمينه:۱۵.۴°
بیشینه:۱۶.۷۹°
به‌روز شده در: ۳۰ آبان ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۵
زلزله‌شناس ايراني نتايج بازديد از ويراني‌هاي «كاتماندو» را ارائه کرد

عبرت «تهران» از زلزله نپال، 6 مولفه، «تاب‌آوري پايتخت» در برابر زمين‌لرزه 7 ريشتري را تعيين مي‌كند اقتصاد «زمين‌لرزه» به روايت آمار

زلزله‌شناس ایرانی، نتایج یک هفته بازدید از کاتماندو- شهر زلزله‌زده در کشور نپال- را به شکل مکتوب به «دنیای اقتصاد» ارائه و اعلام کرد: با شرایط اقتصادی این کشور و همین‌طور ضعف مدیریت دولت، حدود 10 سال طول خواهد کشید تا اوضاع پایتخت نپال به دوران طبیعی قبل از زلزله برگردد.
کد خبر: ۵۴۳۵۴
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۳

خبر اقتصادی - این یافته‌ها نشان می‌دهد میزان «تاب‌آوری» شهرها از جمله تهران در برابر زلزله بزرگ احتمالی (بالای 7 ریشتر) را می‌توان براساس حداقل 6 مولفه اصلی تخمین زد که مهم‌ترین آنها نحوه شهرسازي، میزان آمادگی و چگونگی «مديريت بحران» توسط سازمان‌هاي دولتي و عمومي و همچنین «حد مشاركت امدادي» كشورهاي همسايه و خارجي است.

زلزله شناس ايراني، نتايج بازديد يك هفته‌اي خود از ويراني‌هاي برجا مانده از زمين‌لرزه مهيب و بزرگ «نپال» را به‌صورت گزارش مكتوب ارائه كرد. دكتر مهدي زارع –عضو هيات‌ علمي پژوهشگاه بين‌المللي زلزله‌شناسي- روز يازدهم ارديبهشت، درست 5 روز بعد از زلزله 8/ 7 ريشتري «كاتماندو» پايتخت نپال، به اين شهر سفر كرد تا ضمن بررسي ابعاد فني اعلام نشده اين زلزله و همچنين خسارت‌هاي به‌وجود آمده در آنجا، امكان شبيه‌سازي زلزله‌اي مشابه در شهرهاي بزرگ ايران به‌خصوص تهران را براي سازمان‌ها و نهادهاي مسوول در كشورمان فراهم بياورد.
 

گزارش مكتوب اين زلزله‌شناس نشان مي‌دهد: حداقل 6 مولفه اصلي، ميزان «تاب‌آوري» تهران و كلان‌شهرهاي پرجمعيت در برابر زلزله بزرگ احتمالي (بالاي 7 ريشتر) را تعيين كند؛ اين مولفه‌ها شامل «ساعت و روز» زمين‌لرزه برحسب اينكه در طول روز يا شب و روز كاري يا روز تعطيل اتفاق بيفتد، «‌فاصله كانون زلزله» با محدوده شهري، نحوه شهرسازي و «توسعه‌يافتگي ظاهري» يا واقعي شهر، چگونگي «مديريت بحران» توسط سازمان‌هاي دولتي و عمومي و در نهايت «حد مشاركت امدادي» كشورهاي همسايه و خارجي است كه برحسب آخرين وضعيت هر كدام از اين 6 پارامتر، آمار كشته‌ها و زخمي‌هاي زلزله و طول مدت آواربرداري و بازسازي قابل محاسبه و برآورد خواهد بود. زلزله نپال چون در صبح آخر هفته اتفاق افتاد و در فاصله 75كيلومتري تا مركز شهر رخ داد، ميزان تلفات آن نسبت به زلزله مشابه سال 2010 هائيتي فوق‌العاده ناچيز بود در صورتي كه اگر كانون زلزله به 20 كيلومتری مي‌رسيد، كشته‌ها 20 برابر مي‌شد. نكته برجسته در گزارش دكتر زارع كه بر آسيب جدي و كامل بخش‌هايي از پايتخت نپال متمركز شده، توسعه‌يافتگي ظاهري شهر در عين به‌هم‌ريختگي و نابساماني شهر است كه نشان مي‌دهد عدم توازن جمعيت در مناطق پايتخت و چينش ناموزون ساختمان‌ها چگونه مي‌تواند از مقاومت شهر در برابر حوادث طبيعي بكاهد. در نپال، سازمان مديريت بحران وجود ندارد و 90 درصد نيروهاي ارتش، در زلزله پنجم ارديبهشت، اوضاع پس‌از زلزله را به‌دست گرفتند اما در كنار آنها، مشاركت فني 8 كشور آسيايي، اروپايي و آمريكا در امداد و نجات باعث شد زندگي در شهر زلزله‌زده كاتماندو «قابل تحمل» شود. از جمله كمك‌هاي خارجي، ايجاد تصفيه‌خانه سيار آلماني براي آب شرب بود. ميزان خسارت اقتصادي ناشي از زلزله 8/ 7 ريشتري در كشور جهان سومي نپال، بين 5 تا 15 ميليارد دلار يعني به‌طور متوسط معادل نصف توليد ناخالص داخلي اين كشور برآورد شده كه با توجه به امكانات مالي دولت، كار احيا و بازگشت پايتخت نپال به دوران قبل از زلزله، حدود 10 سال زمان خواهد برد. متن گزارش مكتوب دكتر زارع به شرح زير است:

مدیریت بحران، آسیب‌های اقتصادی و توزیع خسارت در زمین‌لرزه نپال

زمین‌لرزه 5 اردیبهشت 1394 نپال با بزرگای 8/ 7 ریشتر موجب کشته شدن بیش از 9100 نفر (تا پایان هفته چهارم بعد از رخداد) و همچنین حدود 17 هزار نفر مجروح شد. زمین‌لرزه نپال رخدادی است که در کشوری جهان سومی رخ داده است (نپال در رده‌بندی شاخص توسعه انسانی HDIدر سال 2014) در رتبه 145 قرار دارد. تولیه ناخالص داخلی آن حدود 20 میلیارد دلار در همین سال برآورد شده است. جمعیت آن حدود 28 میلیون نفر است، البته تصور آن بود که زمین‌لرزه با بزرگای 8/ 7 و ژرفای حدود 15 کیلومتر در اعماق زمين تلفات بسیار بیشتر از آنچه گزارش شد به بار آورده باشد، ولی رخداد زمین‌لرزه در میانه روز (ساعت 11:56 صبح) و همچنین در روز تعطیل آخر هفته (شنبه) و رویداد زمین‌لرزه در فاصله حدود 75 کیلومتری محدوده پر جمعیت شهری (كاتماندو، پايتخت نپال) موجب آن شد که تلفات زمین‌لرزه در همین میزان که گزارش شده (البته اگر به آمار در چنین کشور فقیری بتوان تا حد زیادی اعتماد کرد) محدود شود. در این یادداشت تلاش می‌شود تا ضمن بررسی مدیریت سانحه، به توسعه و گسترش خرابی‌ها و اهمیت توسعه خرابی‌های زیرساختی در نپال پرداخته شود.

زمین‌لرزه مهم قبلی که در یک کشور جهان سومی (که مانند نپال بسیار به زمین‌لرزه آسیب‌پذیر بوده و هست) رخ داد و موجب تلفات و خسارت‌های فراوان شد، زمین‌لرزه 12 ژانویه 2010 (23 دی‌ماه 1388)هائیتی با بزرگای 2/ 7 بود که به‌رغم رخداد در ساعت 16:53) موجب كشته شدن حدود 200 هزار نفر شد (چرا که کانون زمین‌لرزه در فاصله حدود 20 کیلومتری پایتخت با حدود 2 میلیون نفر جمعیت قرار گرفته بود). زمین‌لرزه نپال در مقایسه با زلزله 2010‌هائیتی صرفا به دلیل دور بودن نسبی کانون از یک نقطه پر جمعیت شهری موجب تلفاتی بسیار محدودتر شد. همین رخداد در فاصله‌ای مشابه با سناریوی زلزله‌ هائیتی می‌توانست بیش از 20 برابر تلفات را موجب شود و در صورتی که زمان زمین‌لرزه در نیمه شب و در تاریکی هوا بود باز می‌توانستیم تلفاتی بسیار گسترده تر را در زمین‌لرزه نپال مشاهده کنیم. از این نظر می‌توان گفت که مردم نپال شانس بزرگی آورده‌اند!. توزیع خرابی‌ها در شهر کاتماندو در محدوده‌ای که بیشتر بافت تاریخی شهر کاتماندو در آن واقع است، رخ داد. متاسفانه هر جا که در این شهر توسعه‌یافتگی (حتي ظاهری) بیشتری دیده می‌شود، به‌هم‌ریختگی و نابسامانی نیز واضح‌تر است. در محدوده ایستگاه جدید اتوبوس که در این ناحیه احداث شده است، خسارت‌های زیادی به بافت تجاری و مراکز خرید و همچنین مجتمع‌های مسکونی وارد شده است. بیشتر آوار زمین‌لرزه نیز در همان محل ویرانی رها شده است. محدوده بیشتر خرابی‌ها در پیرامون رودخانه بیشنوماتی در غرب شهر کاتماندو متمرکز است.

مديريت سانحه و چند نكته

از نظر مدیریت سانحه در زلزله نپال چند نکته قابل ذکر است: نپال سازمان مدیریت بحران برای مدیریت سامان‌یافته بر تبعات سوانح یا پیشگیری از خسارت‌های سوانح طبیعی ندارد. هنگام زمین‌لرزه 5/ 2/ 94 نپال، تنها نیروهای ملی نپال که بیشترین نقش را در مشارکت و امداد بازی کردند، «ارتش» نپال بود. در این زلزله به دستور دولت 90 درصد نیروهای ارتش 120 هزار نفری نپال به کار گرفته شدند (عملا بهترین کاری که می‌شد در شرایط زمین‌لرزه در این کشور انجام داد، صورت گرفت). در بازدید از پهنه زلزله زده نپال مشخص شد که احتمالا نیروهای ارتش تنها نیروی به سامان و تحت فرماندهی و آموزش دیده (به طور نسبی) در این کشور فقیر هستند. در نپال مهم‌ترین نکته مدیریتی، بی‌سامانی و ضعف ساماندهی و فقر منابع است. نیروی آموزش دیده و کارآمد در این کشور فقیر بسیار کم در دسترس هستند و امکان تجهیز نیرو هم در فرصت کم و شرایط اضطرار عملا وجود ندارد. در سال‌های اخیر گروه‌های مختلفی از نپال به صورت تیم‌های پژوهشی و همچنین سازمان‌های غیر‌دولتی از افراد تحصیلکرده و جدید نپالی تشکیل شده و اتفاقا این گروه‌ها در مجامع بین‌المللی و همکاری با سازمان‌های تخصصی و علمی کشورهای خارجی بسیار فعال هستند.

نگارنده در کنفرانس جهانی «سندای» که سازمان ملل در هفته آخر اسفند 93 در سندای ژاپن برگزار کرد، مشاهده کرد که متخصصان و گروه‌های نپالی بسیار فعال شرکت کردند. منتها مساله آن است که این گروه‌های تخصصی مدرن که بیشتر در قالب سازمان‌های غیردولتی در زمینه مدیریت بحران فعال هستند به نسبت آسیب‌پذیری بالای کشور خود و همچنین جمعیت 28 میلیونی کشورشان اقلیتی بسیار کوچک و محدودند که راهی بسیار طولانی برای افزایش تاب‌آوری این کشور در مقابل خطر و ریسک زمین‌لرزه دارند. در زمین‌لرزه 5 اردیبهشت مشاهده شد که سازمان ملل متحد نقش فوق العاده مهمی در مدیریت ریسک و بحران بازی کرد. هم دفتر سازمان ملل متحد در کاتماندو (در خانه ملل متحد UN House)، که نقش مدیریت و فرماندهی کلان عملیات امداد‌رسانی به آسیب‌دیدگان زمین‌لرزه را به عهده داشته و دارد، هم کمپ لجستیک سازمان ملل در ابوکرینی که حدود 30 کیلومتری جنوب گورکا بازار نقش لجستیک و هدایت عملیات کمک‌ها و توزیع مناسب آن را دارد و هم دفتر سازمان ملل در گورکا (نزدیک کانون زلزله) که در آن هر روز ساعت 8 صبح جلسات سازماندهی عملیات و هماهنگی تمامی تیم‌های امداد‌رسان تشکیل می‌شود، بر اساس بازدید ما نظم و سازماندهی فوق‌العاده جالبی داشته و دارند. در کمپ پشتیبانی گورکا – که توسط برنامه جهانی غذای سازمان ملل WPF هدایت می‌شود- متوجه شدیم که فقط با یک هلی‌کوپتر و 20 کامیون در روز، انتقال کمک‌ها به کانون زمین‌لرزه صورت می‌گیرد. واقعیت آن است که تنها هلی‌کوپتر موجود در این عملیات از سوی برنامه جهانی غذا و اتفاقا یک ماه قبل از زلزله (بدون اینکه اطلاع و خبری از زلزله قریب‌الوقوع باشد) اجاره شده بود و دولت نپال هیچ هلی‌کوپتری برای این عملیات در اختیار سازمان ملل قرار نداده است. این در حالی است که در فرودگاه پوخارا در 207 کیلومتری غرب کاتماندو و حدود 100 کیلومتری غرب کمپ پشتیبانی یاد شده، متوجه شدیم که 7 هلی‌کوپتر در اختیار دارند ولی آنها را در اختیار این عملیات قرار نمی دهند! و ظاهرا بعضی از این هلی‌کوپتر‌ها در اختیار معدود توریست‌های باقی مانده در نپال بود تا از دریاچه فوا Phewa در کنار پوخارا گردشی توریستی بکنند!

نقش نيروهاي خارجي

نقش نیروهای خارجی در مدیریت سانحه بسیار مهم به نظر رسید. اولین گروه خارجی که به امداد زلزله‌زدگان آمدند، از هند (همسایه همجوار) و بعد چین و البته آمریکا، ژاپن، فرانسه، آلمان، انگلیس، فرانسه، اندونزی و ترکیه بودند. جالب است که کشور ترکیه در وسط شهر کاتماندو کمپ‌های امدادی مربوط به هلال احمر ترکیه KIZILAY نصب و در عملیات مشارکت کرد. در بازدید از وزارت برنامه ریزی نپال مشخص شد که عملا ساختار بسیار ضعیفی در این زمینه وجود دارد. وزیر مربوطه عملا در انفعال کامل در جست‌وجوی کمک بود و البته به نظر می‌رسید که تمایلی هم به حرکت‌های تبلیغی و نمادین دارد (پیشنهاد و طرح ابتکاری همراه نگارنده ، مهندس سعیدی، مبنی بر ساخت یک سرپناه اضطراری برای بازماندگان را با ساخت یک نمونه و گرد آوردن سریع خبرنگاران برای رونمایی از آن مرتبط کرد و بعد از جلسه عملا هیچ پیگیری برای انجام موضوع انجام نداد!). در مورد عملکرد رسانه‌ها باید اذعان کرد که اولین اخبار از این زلزله از طریق اینترنت، فیس‌بوک و توئیتر در دنیا به صورت عکس و جملات خبری کاربران نپالی شبکه‌های اجتماعی در دنیا منتشر شد. رسانه‌های بین‌المللی به‌ویژه شبکه سی ان ان نقش مهمی در پوشش خبری و مستند سازی تقریبا لحظه به لحظه این رخداد در سطح بین‌المللی داشتند. در مرکز شهر کاتماندو تیم‌های آلمانی (معروف به فرشتگان آبی) و فرانسوی مسوولیت «تصفیه آب» برای شهروندان نپالی را بر عهده داشتند. در این بازدید مشخص شد که گروه آلمانی مزبور با تصفیه 10 هزار لیتر آب در ساعت، در توزیع همین آب تصفیه شده مشکل دارد (از 5 کامیون قول داده شده، در روز تعداد کمتری کامیون از سوی مسوولان در اختیار این تیم قرار می‌گرفت!). ضمنا شهر کاتماندو بدون زمین‌لرزه نیز شهری است که اولا آب چاهی بسیار آلوده دارد و در روز حدود 360 میلیون لیتر نیاز آبی دارد و از این میزان حدود 130 میلیون لیتر در فصل بارانی و 90 میلیون لیتر در فصل خشک آب تصفیه شده در اختیار شهروندان کاتماندو قرار می‌گیرد. در این زلزله خسارت‌ها بین 5 تا 15 میلیارد دلار برآورد شده است. برای کشوری که تولید ناخالص داخلی آن حدود 20 میلیارد دلار برآورد می‌شود تحمل چنین خسارتی عملا بسیار سخت و پیچیده است. در روز 14 بعد از لرزه اصلی نخست‌وزیر نپال از پارلمان درخواست 2 میلیارد دلار برای بازسازی در سال‌های 2015 و 2016 (سالی یک میلیارد دلار) کرد. این موضوع نشان می‌دهد که برای بازگشت به شرایط سال 2015 احتمالا زمانی حدود 10 سال فرصت لازم است. توجه شود که در کشور نپال سالانه بین 500 هزار تا 800 هزار توریست خارجی به عنوان گردشگر آثار تاریخی، طبیعت و کوهنوردی به این کشور وارد می‌شوند. حدود 38 درصد جمعیت کشور بیکارند و حدود40 درصد از اقتصاد کشور به طور مستقیم و غیر‌مستقیم به گردشگری وابسته است. در اثر زمین‌لرزه 5/ 2/ 94 تقریبا تمامی گردشگران کشور را ترک کردند و عملا هتل‌ها خالی از سکنه شدند.

کوهنوردی به مرتفع ترین قله‌های جهان (از جمله اورست با 8848 مترو 8 قله مرتفع دیگر از 15 قله اول مرتفع دنیا) از مهم‌ترین جذابیت‌های این کشور است. در اثر زمین‌لغزش در هنگام زمین‌لرزه 18 کوهنورد مستقیما در اثر زمین‌لغزش کشته شدند. ضمنا مسیر‌های کوهنوردی مختلف دچار زمین‌لغزش شده و همچنین دامنه‌های بسیار آماده لغزش شده و احتمال لغزش در پس‌لرزه‌های متعدد بعدی وجود دارد. این مساله آسیب بزرگ اقتصادی دیگری برای این کشور فقیر در ماه‌ها و سال‌های بعد از زلزله خواهد بود.

95درصد تلفات زلزله در اختيار جهان‌سوم

از سال 2000 تا کنون (بیش از 15 سال گذشته) فقط 2 نفر در ایالات متحده در یک زمین‌لرزه (22 دسامبر 2003 در کالیفرنیا با بزرگای 5/ 6 ریشتر) آن هم در اثر وقوع زمین‌لغزش کشته شده‌اند. در حالی که زمین‌لرزه‌ها در همین مدت به طور مستقیم و غیر‌مستقیم (به‌ویژه در جریان سونامی) موجب مرگ حدود 700 هزار نفر در سایر کشور‌ها شده‌اند (که بیش از 95 از این تلفات به کشور‌های جهان سوم و در حال توسعه مربوط است).

مهم‌ترین تلفات در این مدت به زمین‌لرزه و سونامی سوماترا اندونزی (2004) با بیش از 300 هزار کشته و زمین‌لرزه ‌هائیتی (2010) با بیش از 200 هزار کشته مربوط است. زمین‌لرزه بم (2003) در ایران با حدود 30 هزار کشته بسیار قابل توجه است. از زمین‌لرزه بم به بعد زمین‌لرزه مهم و مخربی که تلفات بیش از 500 نفر در ایران به بار آورد خوشبختانه رخ نداده است (زمین‌لرزه 1391 ورزقان موجب 307 کشته شد). البته این موضوع صرفا به عدم رخداد زمین‌لرزه‌ای مخرب در بازه مزبور (و نه الزاما موفقیت برنامه‌های مقاوم‌سازی و افزایش تاب‌آوری) مربوط بوده است. هر زمین‌لرزه‌ای که در محدوده‌ای پر جمعیت شهری رخ دهد فاجعه‌ای بدتر از زمین‌لرزه 1382 بم را می‌تواند موجب شود. توجه شود که از سال 1380 تا کنون جمعیت ایران حدود 15 میلیون نفر بیشتر شده و بیشتر این اضافه جمعیت به شهر‌های بزرگ مهاجرت کرده و در آن میان بیشترشان در مراکز استان‌ها ساکن شده‌اند (جمعیت روستایی تقریبا ثابت مانده است). بنابراین آسیب‌پذیری شهر‌های ما به دلیل افزایش جمعیت در معرض آسیب زلزله و همچنین رشد شتابان حاشیه‌نشینی در این بازه زمانی به سرعت افزایش یافته است. سامانه مدیریت ریسک به‌ویژه در کلان‌شهر‌های ایران همچنان غیر‌مدرن و نیازمند زیرساخت مناسب و نیروهای تخصصی بیشتر و کارآمدتر است. کشوری مانند ما که جمعیت متمرکز بیش از کشور نپال در شهر‌های خود دارد در هر زمین‌لرزه مهم بعدی مستعد آسیب‌پذیری بسیار بالا (جمعیت و تاسیسات در معرض آسیب بیشتر) است. این موضوعی است که باید در موردش جدی و هوشیار باشیم . / دنیای اقتصاد