یک هفتهنامه تخصصی با انتشار تحلیلی در سه سکانس، پاشنه آشیل وزارت نیرو را از نگاه خود معرفی کرده است.
خبر اقتصادی - «بازار امروز» نوشت: «سکانس اول: حدود دو ماه از پیروزی حسن روحانی در انتخابات دولت یازدهم گذشته است. پس از فرونشستن شور و شوق اولیه پیروزی در انتخابات، اکنون نوبت عمل کردن به وعده های انتخاباتی است. هوادارانی که با امید، دل به تدبیر دولت روحانی بستهاند، منتظرند ببینند چه گزینههایی سوار بر قطار کابینه یازدهم خواهند شد. با انتشار لیست اسامی پیشنهادی کابینه مشخص میشود که هرچند در برخی وزارتخانهها مانند وزارت امور خارجه، فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت نفت، گزینهها خبر از تغییرات اساسی در افراد و سیاستها میدهند اما وزیر پیشنهادی نیرو نمیتواند بشارتدهنده تغییرات خاصی در سیاستهای این وزارتخانه باشد، چه آنکه چیتچیان سالها در دولتهای نهم و دهم در برههای قائممقام و در برههای دیگر مشاور عالی وزیر بوده و قطعا در بطن بسیاری از تصمیمهای دولت در بخش آب و برق نقش داشته که اکنون امکان نفی آنها از سوی او در دولت جدید ممکن نیست. اگرچه تاحدودی میتوان این انتخاب را با این توجیه که وزارت نیرو وزارتخانهای فنی بوده و نهادی سیاسی نیست که نیازی به تغییرات اساسی در آن به چشم بیاید توجیه کرد اما در حالی که چیتچیان میتوانست با چینش تیمی قوی، امید بیشتری را به پیشبرد سیاستهای صنعت آب و برق تزریق کند، بازوهای خود در دو صنعت آب و برق را از بین دور از ذهنترین گزینههای موجود انتخاب کرد تا کسانی که از نزدیک دستی بر آتش این صنعت داشتند با دیده تردید به سیاستهای تدبیر در این حوزه بنگرند.
سکانس دوم: بیشتر از یک سال از عمر دولت تدبیر و امید گذشته است. سیاستهای اولیه دولت در بخشهای مختلف کشور باید نمود نسبی پیدا کرده باشد. در مراسم افتتاح نمایشگاه برق، سخنرانیهای مراسم افتتاحیه تمام شده و سالن در محدودهای خیلی شلوغ است. جمعیت در منطقه فشردهای به صورت گروهی حول یک محور متحرک از این سو به آن سو میروند. نزدیکتر که میشوی جماعت خبرنگار و نمایندگان بخش خصوصی را میبینی که هریک به هدفی دور حلقه قدرت منتظرند. نمایندگان رسانهها منتظر ایستادن مسئولان حتی برای لحظهای هستند که مصاحبههای روتین را انجام داده و زودتر به کارهای دیگرشان برسند و مسئولان غرفهها هم در انتظار فرصتی که یا توانمندیهایشان را به رخ بکشند و با گرفتن وعدهای از مسئولان برای همکاری، روزهای بعدی نمایشگاه را پرامیدتر ادامه دهند و یا گلایههای معمول را مطرح کنند و وعدههای معمول را بشنوند. همه چیز مانند نمایشگاههای پیشین سالهای گذشته در جریان است. وزیر نیرو و رئیسدفتر رئیسجمهور در حال بازدید از غرفه ها هستند اما نکته عجیب اینجاست که جای یک نفر در صف اول بازدیدها خالی است. شخص اول صنعت برق کشور به جای آنکه در نقطه کانونی این بازدید قرار داشته باشد، درد دلهای صنعتگران را بشنود و توانمندیهایشان را - که حتما باید به واسطه مسئولیتش از آنها باخبر باشد - به رخ وزیر و رئیسدفتر رئیسجمهور که مهمان ویژه این مراسم است بکشد، خواسته یا ناخواسته چند ردیف عقبتر و دور از مرکز تصمیمگیری قدم برمیدارد؛ اتفاقی که تا پایان این بازدید و حتی در جریان مصاحبه مطبوعاتی هم ادامه دارد تا نشانهای باشد از اینکه معاونت وزیر در امور برق و انرژی، در این دوره با دوره پیشین و دورههای قبلتر تفاوتهای مشهودی دارد. این رویه با اندکی پس و پیش هم در مدیریت بخش آب کشور مشهود است. اگر نمایشگاه را همانطور که مسئولان وزارت نیرو میگویند، محلی برای عرضه توانمندیهای صنعت آب و برق بدانیم و این عرصه ارائه توانمندی را محدود به شرکتهای خصوصی ندانیم، باید اذعان کرد که این نمایشگاهها نمادی از نمایش عدم خبرگی در مدیریت آب و برق بوده است.
سکانس سوم: دولت یازدهم به نیمه راه خود نزدیک میشود. اکنون فرصت خوبی برای ارزیابی راه رفته و ریلگذاری چشمانداز مسیر پیش رو فراهم است. وزارت نیرو روزهای سختی را پشت سر گذاشته و روزهای سختتری را پیش رو دارد. از یکسو تابستان آینده از اکنون شمشیرش را برای مدیریت تامین آب و برق تیز کرده و از سوی دیگر عبور از میانه راه دولت یازدهم، زمان تحقق وعدهها را فرا رسانده است؛ زمانی که فرصت قضاوت درباره میزان تحقق برنامهها و وعدههای مطرحشده را برای منتقدان و پیگیران فراهم آورده و عیار واقعی تدبیر دولت مشخص خواهد شد. در چنین کارزاری که نتیجه کارگروه دریاچه ارومیه، مدیریت عرضه برق، مدیریت منابع آب، وضعیت آبهای زیرزمینی، سیاستگذاری درخصوص تامین انرژی کشور و ... در انتظارند تا نتیجه عملکرد وزارت نیرو را به چالش بکشند، به نظر نمیرسد که عملکرد معاونان چیتچیان به گونهای بوده باشد که کمک چندانی به وزیر نیروی دولت تدبیر و امید بکند. آنها که به واسطه حضور اندک برای پاسخگویی به رسانهها به عنوان نمایندگان افکار عمومی، تصویر عمومی مطلوبی در این زمینه ندارند، در بین شرکتهای مادرتخصصی و شرکتهای تابعه نیز اختیارات و جایگاه پایینتری نسبت به اسلاف خود دارند که کار را برایشان سختتر میکند.
چیتچیان که سال ها خود قائممقام وزارتخانه بوده، اختیارات زیادی را به قائممقام خود تفویض کرده و قائممقام وزیر که پیشتر نقشی فرمایشی داشت، اکنون بیشترین نقش را بعد از چیتچیان در تصمیمسازیهای این مجموعه دارد که این موضوع نیز با انتقاداتی از داخل بدنه این وزارتخانه مواجه است. فراتر از انتخاب انتقادآمیز معاونان که به نظر میرسید با هدف همراه بودن بدنه وزارتخانه و صاحب اختیار بودن شخص وزیر در این مجموعه صورت گرفته است، به نظر میرسد نحوه تفویض اختیار و استفاده از توان مدیریتی زیرمجموعه، پاشنه آشیل این وزارتخانه راهبردی در دستیابی به اهداف از پیش تعیینشده با بالاترین بهرهوری ممکن باشد.»