کارشناسان بسیاری معتقدند که از لحاظ ارزش جایگزینی (هزینهای که لازم است تا مشابه یک واحد اقتصادی را از نو بسازیم) بورس تهران و قیمت سهمهای موجود در آن بسیار ارزنده است. اما فضایی که در میان فعالان بازار سرمایه وجود دارد، آکنده از نومیدی است و با این روند بعید به نظر میرسد که به این زودیها پول تازه (fresh money) به بازار سوق پیدا کند. بازار سرمایه، همهی اخباری را که انتظار داشت، شنید. مذاکرات هستهای در مرحلهی مناسبی قرار گرفت، نرخ سود سپردههای بانکی کاهش یافت و از طرف دیگر حالا قیمتهای جهانی به بازار روی خوش نشان میدهند.
اما بازار سرمایه در حال حاضر تصمیم گرفته است که به خبرهای خوش واکنشی نشان ندهد. جدا از چرایی این اتفاق فقط تلاش میکنیم با همین مفروضات، چشماندازی از هفتهی پیش رو ترسیم کنیم.
اگر کاهش سود سپردههای بانکی (یا دست کم خبر آن) نتوانسته است بازار را سبزپوش کند، لذا نباید انتظار داشت که در آینده نیز این خبر بتواند تکانهای مثبت و معناداری به بازار بدهد. احتمالا بازار تشخیص میدهد که در شرایط فعلی و با وجود بالا بودن نرخهای سود ترجیحی و نرخهای بین بانکی، بعید به نظر میرسد که پول تازهای به پیکرهی بیجان بازار سرازیر شود. در اغلب بورسهای دنیا، زمانی که سخن از کاهش نرخ بهره میشود، قیمت سهام رو به صعود میگذارد. اما نه به دلیل آنکه در اقتصادهای پیشرفتهی دنیا سیستم بانکی رقیب بازار سرمایه است، بلکه به این دلیل که با کاهش نرخ بهره، سودآوری شرکتها از محل کاهش هزینههای مالی، افزایش مییابد. اما بر خلاف اقتصادهای پیشرفتهی جهان که بازار پول و سرمایه در آنها رقابتی ندارند، در ایران به دلیل بالا بودن نرخ سودی که بانکها به دلایل مختلف میپردازند، این دو بازار رقیب جدی یکدیگر محسوب میشوند. بدین معنا که با افزایش بهرهی بانکی، پولها به سرعت از بورس خارج میشوند و بالعکس. اما چه میشود که روند برگشت پول در این دوره به بازار سرمایه کند و کمجان است؟ اولا بازار عملی شدن کاهش نرخ سود سپرده را کم احتمال میداند و از طرف دیگر، چنانچه این احتمال نیز وجود داشته باشد، نقدینگی قابل ریسک برای به پیشواز رفتن این خبر وجود ندارد. در حالت طبیعی، فعالان بازار باید به پیشواز این خبر میرفتند و پیش از اجرایی شدن این خبر، خریدهای خود را انجام میدادند. در این صورت بازار دو مرحله جهش قیمتها را تجربه میکرد. در ابتدا پس از انتشار خبر، اولین تکانهی مثبت به بازار وارد میشد و در مرحلهی دوم و با افزایش قدرت خرید فعالان بازار سرمایه و خروج منابع مالی از بانکها، باید شاهد افزایش نرخ رشد قیمتها میبودیم.
اما به دلایلی که توضیح داده شد، نه تنها رشد قیمتی رخ نداد، بلکه شاهد کاهش قیمتها بودیم. لذا به جرأت میتوان گفت که بازار، خبر کاهش نرخ سود بانکی را سوزاند. تنها امیدی که به این جریان باقی میماند، افزایش سودآوری شرکتهاست که دست کم یک سال دیگر در صورتهای مالی خواهد نشست. لذا در کوتاهمدت رشد P بر E بازار از محل کاهش نرخ سود سپردههای بانکی محتمل نیست.
از سوی دیگر فعالان بازار همچنان در حال شناسایی سودهایی هستند که از ابتدای سال کسب کردهاند. پس از بازگشایی نمادهای پالایشگاهی، تا 17 فروردین ماه سال جاری، سهامداران بورسی به طور متوسط 15 درصد سود کردند. این در حالی بود که هیچ اتفاق حقیقی در اقتصاد رخ نداده بود. پس از 17 فروردین، افراد تلاش داشتند سودهای کوتاهمدت خود را شناسایی کرده و از بازار خارج کنند. اولین سهمهایی که به قیمتهای اولیه (پیش از شروع سال جدید) بازگشتند قیمت سهمهای مثلث هستهای بود. سهمهای بانکی، خودرویی و حمل و نقل دریایی که بیشترین حساسیت را نسبت به مذاکرات هستهای داشتند، در بازهی کوتاهی بیش از 30 درصد رشد قیمت را تجربه کردند و به همان سرعت نیز به قیمتهای اولیه بازگشتند. حال به نظر میرسد که شاخص کل بورس تهران تا خنثی شدن تکانهی مثبت مذاکرات هستهای همچنان هزار و 200 واحد جای نزول دارد. احتمالا این ریزش باید از محل نمادهای پالایشگاهی رخ دهد تا به همان سطحی برگشت کنیم که در ابتدای سال داشتیم. لذا جو بازار در هفتهی پیش رو فرصتطلب خواهد بود. چنانچه به هر دلیلی فشار خرید افزایش یابد، فشار فروش به راحتی از پس خریداران برخواهد آمد.
اما روزنهی امیدی نیز در بازار این هفته وجود دارد. در هفتهی گذشته قیمت جهانی نفت و مواد اولیه رو به رشد گذاشت، تا جایی که نفت برنت پس از مدتها، 69 دلار به ازای هر بشکه را نیز تجربه کرد. به تبع افزایش قیمت جهانی نفت، قیمت مس، روی و دیگر فلزات اساسی نیز رو به صعود گذاشت. لذا با این رشد قیمتها، میتوان انتظار داشت که در هفتهی پیش رو روزهای خوشی در انتظار نمادهای گروه فلزات اساسی باشد. اما نباید از دلیل افزایش قیمت نفت که منجر به افزایش قیمت مواد اولیه شد، قافل بود. بسیاری از کارشناسان نفت بر این باورند که درگیریهای لفظی ایران عربستان، احتمال بروز بحران در منطقه را افزایش داده است. همین موضوع سبب شده است که قیمت نفت رشد داشته باشد.
در این رابطه سه سناریو مطرح میشود. اول آنکه این درگیریهاواقعا منجر به بروز درگیری مستقیم میان ایران و عربستان شود. احتمالی که بسیار پایین اما غیر قابل چشمپوشی است. در این صورت اگرچه قیمت نفت و فلزات و مواد اولیه افزایش خواهد یافت، اما قطعا تأثیر مثبتی رو بازار سرمایهی ایران نخواهد داشت. کافی است که یک گلوله شلیک شود تا سرمایهگذاران تمام سرمایههای خود را از بازار خارج کنند. احتمال دوم آن است که این درگیریها به خیر و خوشی پایان یابند که در آن صورت احتمالا قیمت نفت به همان سطح 50 دلار تنزل خواهد کرد. لذا رشد قیمتی که در نمادهای گروه فلزات اساسی رخ خواهد داد، زودگذر بوده و به سرعت از بازار رخت برخواهد بست. اما در حالت سوم، ممکن است روند فعلی ادامه یابد که در این صورت میتوان به رشد قیمتها خوشبین بود.
در نتیجه احتمالا در هفتهی پیش رو، روند کلی بازار منفی خواهد بود و تنها در نمادهای گروه فلزات اساسی و نمادهای وابسته امکان رشد قیمت وجود خواهد داشت.