:
كمينه:۱۶.۷۹°
بیشینه:۱۸.۹۹°
به‌روز شده در: ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۲
حسن شاهرخی

درس هایی از تحریم اقتصادی؛ نقدی بر حاکمیت دلار در نظام ارزی و بانکی جهان

چرا واحد پول های دیگر کشورها مانند ترکیه و عربستان، امارات، افغانستان و... که همسایه های ایران هستند و معاملات آنها دلاری نیست، افزایش یافته و مثلا چرا کارگر افغانی به خاطر نوسان نرخ دلار باید تاوان اقدامات آمریکا را بدهد و درآمد کمتری داشته باشد و پول کمتری برای خانواده خود در افغانستان بفرستد؟
کد خبر: ۳۱۹۹
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۱ - ۱۷:۱۲


خبراقتصادی -
حسن شاهرخی: به دنبال تحریم اقتصادی ایران توسط آمریکا، قاعدتا باید تنها معاملات دلاری با مشکل مواجه می شد و نرخ دلار افزایش می یافت اما این سوال وجود دارد که چرا واحد پول های دیگر کشورها مانند ترکیه و عربستان، امارات، افغانستان و... که همسایه های ایران هستند نیز افزایش یافته و مثلا چرا کارگر افغانی به خاطر نوسان نرخ دلار باید تاوان اقدامات آمریکا را بدهد و درآمد کمتری داشته باشد و پول کمتری برای خانواده خود در افغانستان بفرستد؟

این چه سیستمی است که بر دنیا حاکم است و 67 سال بعد از جنگ دوم جهانی، هنوز به حاکمیت دلار و تسلط آمریکا بر نظام های ارزی و بانکی جهان پایان نداده است؟ مردم جهان چرا برای خلاص شدن از مشکلات حاکمیت دلار در معاملات و مبادلات ارزی، کاری نمی کنند و چرا همچنان مانند فقرا در دوره قرون وسطایی، باید به داروغه ناتینگهام مالیات بپردازند؟ آیا نمی شود به جای دلار، سبد ارزی یا ارزهای دیگری را حاکم کرد و از شر دلار و نوسانات و اثر آن برسایر ارزها خلاص شد؟

به دنبال تشدید تحریم های اقتصادی، بانکی و نفتی آمریکا علیه ایران، نه تنها دلار آمریکا، بلکه سایر ارزهای جهان نیز در مقابل ریال ایران گران شده است. اما این سوال اساسی مطرح است که چرا با وجود آن که دلار آمریکا در برابر ارزهای جهان و طلا شناور است، اما پول کشورهایی مانند عربستان، ترکیه و حتی افغانستان نیز در برابر ریال ایران گران شده است.

اگر نظام پولی جهان، به گونه ای است که پول کشورها به دلار آمریکا قفل نشده واصطلاحا تثبیت شده نیست بلکه شناور است، پس چرا در معاملات ایران با کشوری مانند افغانستان و ترکیه که هیچ ربطی به آمریکا و دلار ندارد، شاهد رشد 150 درصدی ارزش پول این کشورها در برابر ریال هستیم.
به عنوان مثال، ایران و ترکیه از طریق معاملات نفت، کالا و طلا باهم در ارتباط هستند و معاملات دلاری در رابطه تجاری ایران و ترکیه سهم اساسی ندارد، ایران با افغانستان، معاملات کالا، فرآورده های نفتی و... دارد و دلار نقشی ندارد و سال هاست که معاملات ما براساس ریال ایران، افغانی و... انجام گرفته یا با ترکیه بیشتر براساس لیر ترکیه، طلا و ریال ایران بوده است. اما چرا بعد از نوسان نرخ دلار و تحریم ها علیه ایران، پول این کشورها گران شده است.
چرا کارگر افغانی که در ایران کار می کند، با کاهش ارزش دستمزد خود مواجه شده است. چرا هزینه عملکرد آمریکا را باید کارگر افغانی مهاجر در ایران باید پرداخت کند؟

67 سال پس از برتن وودز


این وضعیت نشان می دهد که اگرچه سیستم برتن وودز یا تثبیت ۳۵ دلار آمریکا در برابر هر اونس طلا، حاکم نیست و آمریکا قیم و مسوول پول های جهان نیست و سیستم پولی جهان شناور شده است. اما کشورهای جهان به دلیل مشکلات ساختاری و تسلط آمریکا بر نظام خرید و فروش نفت، بانک های جهان، بورس های معتبر و… همچنان پول همه کشورها را به دلار قفل کرده است و زمانی که پول یک کشور مانند ایران در برابر دلار کاهش می یابد، پول سایر کشورها نیز به طور خودکار کاهش ارزش پیدا می کند و این موضوع به زیان کشورهای جهان و عملا به نفع آمریکاست.

دردآور است که کشورهای نفت خیز از جمله عربستان، در این زمینه به آمریکا کمک کرده اند که فروش نفت خود را با دلار انجام دهند، و در نتیجه کشورهای نفت خیز با هر نوسان و کاهش ارزش دلاری در جهان، متضرر می شوند و عملا هزینه کسری بودجه و عملکرد دولت آمریکا را پرداخت می کنند و نفت خود را با ارزش واقعی کمتری می فروشند زیرا با کاهش ارزش دلار، در واقع در هزینه های دولت آمریکا و کسری و مخارج جنگ این کشور شریک می شوند و بدون آن که سودی ببرند، حاضر می شوند که به آمریکا مالیات پنهان بدهند.
سوال دیگر این است که چرا اتاق پایاپای اعتبارات و حواله های بانکی، و سیستم مبادلات بانکی جهان، براساس دلار کار می کند؟
در چنین شرایطی وقتی پول یک کشور مانند ریال ایران در برابر دلار آمریکا تضعیف می شود به طور اتوماتیک، تمام پول های جهان که در برابر دلار آمریکا در سیستم پایاپای و مبادلات بانکی جهان، نرخ مشخصی دارد که مثلا شناور است، نوسان پیدا می کند و مثلا لیر ترکیه از ۸۰۰ تومان به ۱۸۰۰ تومان افزایش پیدا می کند.
در حالی که معاملات ایران و ترکیه قرن هاست که ادامه دارد و معاملات دلاری کمترین سهم را در مبادلات این دو کشور همسایه داشته است و جای سوال است که چرا علی رغم سقوط نظام برتن وودز وتثبیت تمام پول های جهان در برابردلار و طلا، همچنان نرخ پول کشورهایی مانند ترکیه و افغانستان، عربستان، امارات و حتی چین به دلار ارتباط دارد.

اگر کشورهای جهان پذیرفته اند که دلار آمریکا نقش طلا را ندارد و نظام ارزی جهان شناور است، چرا اجازه می دهند که فروش نفت، مواد خام، مواد معدنی، مبادلات پایاپای بانکی جهان، اعتبارات بانکی و… همگی براساس دلار باید محاسبه شود.


حمایت عربستان از دلاری شدن بازار نفت

برخی می گویند که حمایت عربستان از آمریکا، و فروش نفت این کشور به دلار، عامل حاکمیت دوباره دلار بر اقتصاد جهانی بوده است، اما سوال این است که اگر عربستان حامی دلار آمریکاست، چرا سایر کشورهای جهان از جمله روسیه، چین، و برخی کشورهای اروپایی نیز که منتقد نظام مالی جهان و نقش آمریکاهستند، همچنان این سیستم تحت سلطه آمریکا را قبول دارند و آن را ادامه می دهند.
اگر کشورهای جهان، سبدی ارزی از پول های رایج و معتبر مانند اس دی آر را پذیرفته اند و به مداخله ها و حاکمیت آمریکا بر نظام های بانکی و ارزی، پایان داده اند چرا برای مبادلات پایاپای جهان، بورس، بانک های بزرگ، فروش نفت و… از سایر ارزها و سبدهای معتبر به جای دلار بهره نمی گیرند.
چرا همچنان به حاکمیت دلار بر نظام ارزی و بانکی و مبادلاتی جهان ادامه می دهند و هزینه عملکرد دولت و اقتصاد آمریکا، سلطه و مداخله، جنگ و سایراقدامات آمریکا را پرداخت می کنند.
چرا کارگر افغانی که در ایران کار می کند و نان آور خانواده خود در ایران یا افغانستان است باید تحت تاثیر تحریم ایران و افزایش نرخ دلار، باید هزینه عملکرد دولت آمریکا را پرداخت کند و حالا به جای آن که مثلا ۲۵۰۰ افغانی مانند سال گذشته، برای خانواده خود ارسال کند، مجبور است که ۱۰۰۰ افغانی درآمد داشته باشد و با دستمزدی کم و کمتر از نصف رقم قبلی به زندگی خود ادامه دهد؟

شبیه وضعیتی که امروز کشورهای جهان با آن مواجه هستند و هزینه عملکرد و ندانم کاری و دخالت ها و تسلط های آمریکا و هزینه جنگ عراق، افغانستان و سایر دخالت ها را می پردازند، در دوره جنگ جهانی اول و سال های اشغال ایران توسط انگلیسی ها تکرارو تجربه شده است.

وقتی ایران هزینه قشون انگلیسی و نیروهای متفقین را پرداخت می کرد، دولت انگلستان، تعهد کرد که در مقابل هزینه های ریالی ایران، لیره استرلینگ پرداخت کند. اما بعد از جنگ، که اقتصاد انگلستان و اروپا با بحران مواجه شد، دولت انگلستان زیربار این تعهد خود نرفت و در مقابل هزینه های سنگین جنگ، که توسط دولت ایران پرداخت شده بود، تنها بخش کوچکی را پرداخت کرد و با کاهش ارزش لیره خود، عملا پول خود را بی ارزش کرد و هزینه های پرداخت شده ایران مانند پرداخت مالیات به دولت انگلیس ارزیابی شد.

براساس این عملکرد دولت انگلستان و هزینه های جنگ، قیمت ها ظرف سه سال ۱۰ برابر شد و قیمت کالاهایی که در سال ۱۳۲۰ مثلا معادل ۱ تومان بود در سال ۱۳۲۳ به ۱۰ تا ۱۵ تومان افزایش یافت یعنی چیزی حدود ۱۰۰۰ درصد تورم و ۱۰ تا ۱۵ برابر شدن قیمت ها را شاهد بودیم.
امروز در اقتصاد جهان، شاهد تکرار چنین روندی ازطریق حاکمیت دلار و عملکرد نامناسب دولت آمریکا و نهادهای بین المللی هستیم و مردم جهان، با پرداخت مالیات پنهان، از طریق کاهش ارزش پول خود، هزینه دخالت ها و تسلط و عملکرد دولت آمریکا را می پردازند و نهادهای مالی و پولی و بانکی وارزی جهان، ابزار دولت آمریکا هستند تا همچنان حاکمیت دلار را ادامه بدهند.

برای یادآوری آن چه اقتصاد جهان به خاطر حاکمیت دلار از سال ۱۹۴۴ و اوج جنگ دوم جهانی تاکنون شاهد بوده لازم است توجه داشته باشیم که برخی کشورها و نهادهای بین المللی، مانند عربستان، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، سیستم پایاپای ارزی، بانک مرکزی آمریکا و اروپا، و…. عامل تداوم سلطه دلار بر اقتصاد جهان بوده اند و اگر امروز بسیاری از کارگران و شرکت ها و کشورها، به خاطر این نوع عملکرد آمریکا، مالیاتی سنگین در اثر نوسانات نرخ دلار پرداخت می کنند، باید مسوولیت چنین وضعی را متوجه دولت آمریکا و نهادهای بین المللی و این کشورها کنیم.

جهان همچنان به دنبال تثبیت ننرخ پول در برابر ارزی ماننددلار است


بعد از جنگ جهانی دوم و مشکلاتی که در بازارهای مالی و ارزی دنیا ایجاد شد، کشورهای جهان برای آنکه ارزش پول خود را حفظ کنند تصمیم گرفتند که پول خود را در برابر دلار تثبیت کنند.
نمایندگان ۴۴ کشور جهان در جولای سال ۱۹۴۴ میلادی، در کنفرانسی تحت عنوان "برتن وودز با هدف ظاهری تثبیت شرایط اقتصادی و سیاسی جهان اقدام به تاسیس بانک جهانی و صندوق بین المللی پول کردند. دراین کنفرانس، اعضا با پذیرش دلار به عنوان ارز بین المللی به قیمت ثابت ۳۵ دلار برابر یک اونس طلا، نظام پولی جدیدی برای اقتصاد جهانی را نوشتند تا همه پول ها در برابر دلار و طلا تثبیت شود.
اما به دلیل رفتار دولت آمریکا، جنگ ویتنام و مخارج آن، بازسازی اقتصاد ژاپن و… حجم زیادی دلار بدون پشتوانه وارد بازار شد و باعث تضعیف پول های جهان شد زیرا کشورهای جهان دیگر قادر نبودند که به همان میزان پول خود را به طلا تبدیل کنند.

در نتیجه به تدریج تورم حاصل ازچاپ بدون پشتوانه دلار، موجب اعتراض جهانی به عملکرد آمریکا شد و هر اونس طلا به جای ۳۵ دلار، به بالاتر از ۵۰ دلار رسید. یعنی این که کشورهای جهان، به خاطر رفتار دولت آمریکا، با کاهش ارزش پول خود در برابرطلا مواجه شدند و قادر نبودند که پول خود را با ارزش قبلی به طلا یا دلار با ارزش قبلی یعنی ۳۵ دلار در برابر هر اونس طلا تبدیل کنند.

این سیستم تا سال ۱۹۷۱ میلادی دوام یافت. درمدت ۲۷ سال، دولت آمریکا با مدیریت بانک مرکزی این کشور فدرال رزرو، با استفاده ابزاری از امکانات بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، نقشی کلیدی در اداره اقتصاد جهانی، بازسازی ژاپن و اروپای پس از جنگ جهانی ایفا کرد.

درسال ۱۹۶۷ میلادی، نخستین آثار بحران در نظام پولی "برتون وودز” به وجود آمد. ایالات متحده پس از بازسازی اقتصادی ژاپن و اروپای غربی، به دست خود رقیبانی برای اقتصاد آمریکا در صحنه بین المللی ایجاد کرد. همزمان ادامه جنگ پرهزینه ایالات متحده در ویتنام خود، هزینه سنگینی را بر اقتصاد این کشور تحمیل نمود. این عوامل در کنار برخی موارد دیگر سبب متزلزل شدن جایگاه دلار در اذهان جهانی شد به نحوی که تعدادی ازکشورها از بانک مرکزی آمریکا خواستند تا براساس ضوابط نظام "برتون وودز” دلار آنها را تبدیل به طلا کند.
اما آمریکا قادر نبود که در برابر پول های رایج جهان، دقیقا معادل ارزش قبلی طلا به آنها بدهد.
این وضعیت به این معناست که کشورهای جهان نیز در پرداخت هزینه بی مسوولیتی و رفتار خارج از تعهد آمریکا شریک شدند و در هزینه های جنگ آمریکا، بازسازی اقتصاد جهان بعد از جنگ، ریخت و پاش ها، کسری بودجه آمریکا و… عملا مشارکت کردند.

این روند سبب شد تا دنیا به طلبکاران عمده و آمریکا به یک بدهکار بزرگ تبدیل شود و آمریکا نمی توانست بدهی خود را با طلا پرداخت کند.
این شرایط درسال ۱۹۷۱ با درخواست انگلستان برای تبدیل ۳ میلیارد دلار از ذخیره ارزی خود به طلا به مرحله بحرانی رسید و مشخص شد که دولت آمریکا نمی تواند به تعهد خود عمل کند.
در اثر این بحران، دولت نیکسون در آگوست ۱۹۷۱ میلادی مجبور شد تا رابطه ثابت هر ۳۵ دلار، برابر یک اونس طلا را به حالت تعلیق درآورد و دلار را شناور کند. پایان سیستم "برتون وودز” موجب شدید پیدایش تورم در اوایل دهه ۷۰ و افت شدید ارزش دلار شد.

اعلام نظر نیکسون



نیکسون در سخنرانی خود اعلام کرد که پس از این دلار آمریکا مسوول یا قیم پول های رایج دنیا نیست و مسوولیتی در قبال ارزش پول کشورها و پرداخت دلار در برابر پول های رایج جهان و همچنین طلا ندارد.
به عبارت دیگر، به جای سیستم تثبیت نرخ دلار در مقابل طلا به طور مستقیم و تثبیت ارزش ارزهای رایج جهان در مقابل دلار وطلا، سیستم شناور حاکم شد و به این معناست که آمریکا هزینه دخالت ها، مخارج، کسری بودجه، جنگ و… که طی مدت۲۷ سال انجام داده بود را به دیگران منتقل کرد و باعث تضعیف ارزش پول های جهان در برابر طلا شد.

ازآن تاریخ تاکنون نیز آمریکا همچنان با کسری بودجه شدید، به خاطر جنگ عراق و افغانستان و مداخله های مختلف خود در جهان، و افزایش هزینه های داخلی دولت آمریکا، مواجه شود و ارزش دلار هر سال کاهش یابد.
اما آمریکا با ترفندهای مختلف، این هزینه ها را به کشورهای جهان تحمیل کرده است و از طریق سیستم بانکداری و مالی خود، همچنان ارزش پول کشورهای جهان را با تزلزل و نوسان مواجه کرده است.

سوال اساسی در این مقطع این است که وقتی دلار آمریکا در برابر طلا و سایر ارزها شناور است، چرا وقتی ارزش پول یک کشور مانند ریال ایران در برابر دلار آمریکا کاهش می یابد و هر دلار از ۱۲۰۰ تومان به ۳۰۰۰ تومان می رسد، ریال ایران در برابر سایر کشورها نیز کاهش می یابد و مثلا ریال ایران در برابر افغانی واحد پول افغانستان، لیر ترکیه، یوان چین و حتی ریال عربستان و درهم و… کاهش می یابد.

این موضوع باعث شد که آمریکا به چاپ دلار بدون پشتوانه، برای تامین کسری بودجه عظیم هرساله آمریکا، تامین هزینه های جنگ ها و مداخله های مختلف در سراسر جهان و… مبادرت کند.

چنین روندی به این معناست که سایر ارزهای جهان در برابر یکدیگر نباید از نوسانات نرخ دلار تبعیت کند و باید استقلال داشته باشد. به عنوان مثال، ایران و افغانستان و ترکیه بدون نیاز به مبادله دلاری، بر مبنای ارزش کالای وارداتی و صادراتی خود باید با ریال و افغانی و لیره معامله کنند و حداقل بر مبنای معاملات طلا مبادله کنند.

حاکمیت دلار بر فروش نفت

وقتی کشورهای عضو اوپک تصمیم گرفتند که به جای فروش نفت خود به دلار، آن را بر پایه سبدی از ارزهای مختلف قیمت گذاری کنند تا از افت قدرت خرید درآمد حاصل از فروش نفت خود جلوگیری کنند باعث شدند که با کاهش تقاضای دلار و تضعیف آن، دلار در آستانه فرو رفتن در یک بحران عمیق قرار گیرد.
اما همکاری عربستان سعودی به عنوان بزرگترین تولیدکننده نفت اوپک با آمریکا که پس از توافقات پشت پرده دولت نیکسون با آل سعود صورت پذیرفت، دلار از دام بحران نجات یافت و دوباره به چاه عمیق حاکمیت دلار بر اقتصاد جهان افتادند.

موافقت عربستان سعودی با ادامه قیمت گذاری و فروش نفت به دلار در کنار رشد چهاربرابری قیمت نفت که برخی نظریه پردازان، آن را اقدامی هوشمندانه که توسط آمریکا طراحی و به اجرا گذاشته شد می دانند بار دیگر تقاضا برای دلار را افزایش و موقعیت دلار به عنوان یک ارز بین المللی را تثبیت کرد. این دوره که به سیستم "پترودلار” معروف است مبتنی بر استفاده آمریکا از اهرم های سیاسی برای وادارکردن کشورهای تولیدکننده نفت به ویژه اوپک برای استفاده ازدلار در قیمت گذاری و فروش نفت خود و ایجاد یک سیستم استعماری در به گردش انداختن مازاد دارایی های نفتی و حفظ موقعیت برتر دلار بود.