استقلال بانک مرکزی امری ضروری است که با تحقق این مهم، بانک مرکزی می تواند نظم مطلوبی را در نظام پولی کشورایجاد کند و کارآمدی سیستم اقتصادی کشور را افزایش دهد. استقلال بانک مرکزی به معنای جدایی سیاستهای پولی از سیاستهای مالی در نظام اقتصادی کشور است که بانک مرکزی را از حوزه تسلط مطلق دولت رها می کند و در نتیجه، دولت نمی تواند به میل خود و به هر میزانی که تشخیص می دهد به استقراض از بانک مرکزی و انتشار پول به منظور تامین کسری بودجه روی آورد. در چنین نظامی، بانک مرکزی مسئول حفظ ارزش داخلی پول ملی از طریق مقابله با تورم تلقی می شود در حالی که انتظار می رود تعیین ارزش خارجی پول، یعنی نرخ برابری آن در مقابل ارزهای خارجی، به عوامل بازار واگذار شود. از سوی دیگر با توجه به اینکه عامل اصلی تورم، فشار تقاضا و نقدینگی است، این استقلال باعث خواهد شد که سیاستهای پولی بانک مرکزی عمدتاً در جهت ایجاد ثبات اقتصادی و ثبات قیمتها باشد و تصمیمات اخذ شده بیشتر بر مبنای اقتصادی و نه سیاسی باشد.
چندی پیش حیدر مستخدمین حسینی کارشناس امور بانکی طی یادداشتی مطرح کرد دولت های ما علاقمند هستند رئیس کلی داشته باشند که به آن فرمان دهند و دستور دهند که اسکناس چاپ کنید، پول در اختیار دولت بگذارید و کسری بودجه را تامین کنید. این بحث ها در واقع نکاتی است که دولت ها علاقمند هستند رئیس کل در آن جهت حرکت کند. وی معتقد است، انتخاب رئیس کل بانک مرکزی با مطالعاتی که در این زمینه در دنیا صورت گرفته و با توجه به بافت قانون اساسی، باید به گونه ای باشد که وی با رفتن دولت حداقل به فاصله دو سال به دولت جدید گزارش دهد و دوره ریاست آن 3 یا 4 ساله نباشد. با رفتن دولت، رئیس کل بانک مرکزی ملزم است سیاست های پولی را به دولت بعدی انتقال دهد. وی با انتقاد از اینکه بانک مرکزی در ایران گوش به فرمان دولت است، استقلال بانک مرکزی و تصویب قوانینی جدید برای کاهش دخالت دولتها در امور بانک مرکزی را ضروری می داند. در همین زمینه نیز نایب رییس کمیسیون اقتصادی مجلس انتقاد تندی از عدم تبعیت بانک ها از بخشنامه های بانک مرکزی در خصوص نرخ سپرده ها و تسهیلات داشت و به نوعی این موضوع را به عدم استقلال بانک مرکزی مرتبط دانست.
همچنین عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی نیز عدم استقلال بانک مرکزی را دلیل بر فساد دانسته و معتقد است که اگر بانک مرکزی شخصیتی مستقل و قدرتمند داشته باشد می تواند بر اقتصاد کشور اشراف داشته و معضلاتی چون پولشویی را جمع کند. رییس کل بانک مرکزی نیز پیش از به دست گرفتن سکان این بانک، استقلال بانک مرکزی را شرط خود برای پذیرفتن این مسئولیت عنوان و اعلام کرد که باید به این توجه کنیم که سیاست مالی و پولی با هم مرتبط هستند ولی وقتی بحث استقلال بانک مرکزی مطرح می شود به معنای آن است که سیاست پولی مجزا از سیاست مالی نیست و در هماهنگی با آن باید بتواند مستقل اجرا شود. همانطوری که در نظریات علمی هم مطرح شده است نرخ تورم و استقلال بانک مرکزی رابطه ای معکوس با یکدیگر دارند یعنی هر چقدر نرخ تورم پایین باشد نشانگر استقلال بیشتر بانک مرکزی است.
البته نمی توان شاخص خاصی را برای استقلال بانک مرکزی در نظر گرفت بطوری که بانک مرکزی در کشورهای پیشرفته که ادعای استقلال بیشتر مطرح است نیز تماما" مستقل نبوده اند و دولتها تا حدودی در تصمیمات آنها دخالت دارند آنهم بدلیل صرف اقتصادی نبودن نقش بانک مرکزی است که در پاره ای از اوقات به سیاست هم ربط پیدا می کند. حال با توجه به مباحث مطرح شده و کاهش نرخ تورم از زمانی که سیف بر مسند ریاست کلی بانک مرکزی نشسته است انتظار می رود قانونگذار نیز به این امرمهم وخطیر توجه بیشتری نماید که برکات آن شامل تمام بخشهای این مرز و بوم خواهد شد.
*وحید رضایی /مردم سالاری