اقتصاد گردان -
مسعود نیلی در ارائهای با عنوان «سایه جنگ، ناترازیها و آینده صنعت/ از گذشته چه آموختیم؟» گفت: «شکی نداریم که کشور ما در شرایط بسیار سختی قرار گرفته که هیچگاه در تاریخ با مشکلاتی به این عمق و تنوع بهصورت همزمان مواجه نبوده است.»
وی افزود: «این روند تدریجی قابل پیشبینی بود. کارشناسان با تهیه گزارشهای مختلف، پیشبینیهای خود را در این رابطه انجام دادهاند و این پیشبینیها قابلیت پیشگیری از این مشکلات را به وجود آورده بود.»
نیلی خاطرنشان کرد: «برخی مسائل امروز اقتصاد ایران، مانند صندوقهای بازنشستگی، از بحران اقتصادی عبور کردهاند. به عبارتی، صندوق بازنشستگی در کشور ما دیگر تمام شده و بهطور کامل در بودجه دولت ادغام شده است. از سوی دیگر در میانه بحران اقتصادی انرژی هستیم و در مرحله هشدار اقتصادی بودجه و نظام بانکی قرار داریم. اینکه چگونه این حجم از مسائل برای ما به وجود آمده، عجیباست.»
او ادامه داد: «بزرگترین عارضه در سیستم تصمیمگیری ایران، که میتوان آن را عامل اصلی تمامی بحرانها و شرایط فعلی دانست، قواعد حاکم بر سیستم تصمیمگیری است. ارزش افزوده بخش صنعت از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۹۰ با رشد ۳۳ برابری، بهطور متوسط ۶ درصد رشد داشته است. اما از سال ۱۳۹۰ افت قابل توجهی رخ داده و از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۳، متوسط رشد صنعت ۲ درصد بوده و نتوانسته خود را بازیابی کند. البته در این ۲ درصد، دو سال ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ حرکتی رو به بالا در صنعت داشتیم، اما دوباره به روال قبلی بازگشت. اگر این دو سال برجام را کنار بگذاریم، رشد صنعت ۰.۶ درصد میشود.»
نیلی تأکید کرد: «اگر بخواهم ۱۰ متغیر مهم اقتصاد را نام ببرم، قطعاً یکی از آنها ارزش افزوده بخش صنعت خواهد بود؛ چون اگر از سال ۱۳۹۰ با همان رشد ۶ درصد پنجاه سال قبل ادامه میدادیم، امروز در سال ۱۴۰۳ یک کشور صنعتی بودیم. حتماً دلیل این اتفاق نتیجه سیاستگذاری صنعتی نبوده، بلکه عوامل بیرونی اثرگذار بودهاند.»
وی افزود: «دومین مسئله، تغییر بزرگ در ترکیب رشته فعالیتهای صنعتی بوده است. رشته فعالیتهایی مانند مواد شیمیایی، فلزات پایه، فرآوردههای نفتی و صنایع نفتی بزرگتر شدهاند و مواردی مانند الکترونیک، تجهیزات حملونقل، تجهیزات برقی، منسوجات، کانیهای غیرفلزی و خودرو کوچکتر شدهاند. بهطور معمول، صنایعی مثل پتروشیمی و فولاد محصولاتی تولید میکنند که بخش دوم از آنها استفاده کند. بنابراین، بخش عمده صنایع بزرگشده صادراتی بودند.»
این اقتصاددان تاکید کرد: «افت بزرگ ارزش افزوده صنعت و توقف تقریبی رشد صنعت به چه دلیل اتفاق افتاده و تا چه اندازه قابل پیشبینی بوده است؟ با وجود تحریمهای ثانویه دهه ۹۰ و بحران کرونا، هیچ دورهای در تاریخ صنعت ایران مانند سالهای ۹۰ تا ۹۲ نبوده است. در سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۰، با وفور درآمدهای نفتی، واردات نسبت به تولید بیش از دو برابر رشد کرده و به معنای آسیبپذیری بیشتر نسبت به کاهش واردات بوده است. در این دوره، در حالی که در سیاست خارجی رویکرد تهاجمی داشتیم، درآمدهای نفتی ۵ برابر و واردات ۳.۲ برابر شد.»
نیلی ادامه داد: «از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲، با نصف شدن درآمدهای نفتی و تحریمها، و تا سال ۱۳۹۹، این درآمدها به یکهفتم کاهش یافت. اگر در دوره وفور درآمدهای نفتی، این درآمدها در یک حساب ذخیره ارزی نگه داشته شده بود و با دنیا تعامل بهتری داشتیم، رشد صنعت بهتر میبود. اما تغییر ساختار رشته فعالیتهای صنعتی نیز حاصل اراده سیاستگذار نبود. بررسی روند زمانی نشان میدهد صنایع بزرگشده در این دوره ۳ برابر شدند، اما صنایع کوچکشده با فراز و نشیبهای بسیار به وضعیت قبلی خود بازگشتند و انگار رشدی نداشتند.»
نیلی در پایان تاکید کرد: «در زمان جنگ، موجودی خالص سرمایه گروه نفت و گاز ۱۹ درصد و در دوره اخیر ۲۴ درصد، بدون تخریب فیزیکی و به دلیل زیاندهی مدل کسبوکار در بخش انرژی کاهش یافت.»
این اقتصاددان افزود: «امروز کشور در اثر تحریمها با کمبود شدید ارز حاصل از صادرات نفت مواجه است و به دلیل رشد بالای مصرف انرژی، با کمبود شدید برق و گاز دستوپنجه نرم میکند.»
وی در پایان خاطر نشان کرد: «همه شواهد حاکی از آن است که صنعت ایران، هم از لحاظ ارزش افزوده و هم اشتغال، در امتداد مسیری که در آن حرکت میکند، تحت هر سناریویی از تحولات بیرونی کوچکتر خواهد شد و شاید بیکاری بهصورت یک مشکل بسیار بزرگ نمایان شود. چالش اصلی، صنایع کوچکشده ارز و صنایع بزرگشده انرژی خواهد بود.»
این اقتصاددان تأکید کرد: «دو عامل بیرونی دیگر نیز میتواند بر صنعت ما اثر بگذارد: تحولات عظیم جهانی در زمینه انقلاب صنعتی چهارم و گذار سبز، و همچنین تحول بزرگ در حال وقوع میان چین و آمریکا.»