کوچههای تنگ و پرهیاهوی بازار تهران با مردمانی که اغلب کیف دستی یا خرید به دست با عجله در حال عبور و مروراند گذرگاه مناسبی برای مقصد اصلی گزارش ما یعنی بازار فرش تهران سرای فاطمیه است جایی که مردم با تمام دغدغههایشان تنها یک هدف مشترک دارند: خرید.
اقتصادگردان_ کمیدورتر میشویم و به زمانی برمیگردیم که فرش ایرانی نه تنها در رتبه بندیها بلکه در واقعیت هم جزو سبد اصلی خرید منزل مردم بود چه قشر پر درآمد و چه کم درآمد چون آنقدر تنوع قیمتی و طرحی و کیفیتی در فرش ما ایرانیان هست که تمام طیف مردم بتوانند از آن در منزلشان لذت ببرند از طرفی هم فرش کالای مورد علاقه صادر کنندهها و شگفتانگیز برای فرنگیها هم بود (البته هنوز هم هست).
ماشینهایی که فرش تولید کردند
ناگهان با پررنگترشدن تولید فرش ماشینی و قیمت کمتر از دستبافت و تولید طرح و رنگهای عینی با فرش ماشینی و کیمیا شدن پول در جیب مردم و از طرفی واردات فرش از چین، سلیقه جمعی فرش ماشینی را فراموش کرد. بافندگان خانگی هم که با تمام تلاش و سختیهای پیش رویشان میبایست نگرانی فروش محصولاتشان را نداشته باشند نیز روز به روز سردتر و ناامید تر شدند و همه چیز دست به دست هم داد تا دو میلیون بافنده ایرانی در اندوه بی توجهیها تنها به بیمه بافندگی مصوب سال 88 مجلس دلخوش باشند.
دلربایی بوته جقهها و ترنجها
با بالا پایین کردن بازار و گذر از حجرههای تک و توک به روز شده به سرای فاطمیه میرسیم؛ جایی که فروشندگان واغلب صادر کنندگان در مغازههایشان منتظر ارائه محصولاند و البته گفتن دغدغههایشان به ما.با نگاه کردن به احوالات پاساژ و مغازهها متوجه تعدد انواع تخته فرشهای زیبا و تابلو فرشهای نفیس در طرحها و رنگها میشوید قالیهایی از قم تا کاشان و نائین .... که شمارا وسوسه به خرید میکند و دلرباییشان اختیار از کف میبرند.
البته با متوجه شدن قیمتها و بررسی جیبتان سریعا پشیمان شده و با حسرت به تماشا ادامه میدهید.
ارزشی وصف ناشدنی
در گفت و گو با تعدادی از کسبه، آنها مهمترین علت رکود بازار را کم شدن صادرات و راهحل پیش رو را اصلاح آن و توجه دولت به بافندگان خانگی میدانستند .فرش دستبافت یکی از صنایع پر پتانسیل برای چرخههای اقتصادی و اشتغالزایی است از مواد اولیه تا محصول نهایی ( چله کشی رنگرزی طراحی رفوگری و...) این دست بافته که تلاش فراوانی برای تولیدش صرف میشود از جهات گوناگون دارای اهمیت و ارزش است.
جایگاه فرهنگی: نماد توجه ایرانیان به هنر و اهمیتشان به نمای داخلی محل سکونتشان همراه با راحتی و زیبایی است و نشان میدهد که برای به دست آوردن این دو فاکتور چقدر زحمت میکشند.
جایگاه اجتماعی و علمی: ایجاد اشتغال که قبلا هم ذکر شد در کنار رشتههای تحصیلی که مربوط به فرش است با گرایشهای مختلف در مقاطع تحصیلی گوناگون نیز نشان دهنده ارزش والا این هنر است .
جایگاه اقتصادی: با مقایسه دو کالای نفت و فرش که هردو کاملا ملی و بومیاند و مقایسه ارزش افزوده ای که به صادراتشان تعلق میگیرد و خواندن دیدگاههای اقتصاد دانان متوجه شباهتهای اقتصادی در این دو کالا خواهید شد .نمودارهای صادرات فرش در سالهای اخیر دارای افت و خیز نسبی بوده و طبق آمارارایه شده 82 درصد صادرات مربوط به فرآوردههای غیر نفتی 4 درصد فلزات 3 درصد معدنی 4 درصد مواد صنعتی 7 درصد کشاورزی بوده است.
برای مثال فرض کنید صنعت خودرو سازی به گونهای بود که هرکس در خانه خودش ماشین درست میکرد و آن را برای فروش در داخل کشورش یا خارج قرار میداد. حال چه بازار آشفته و بی نظمیکه به وجود نمیآمد! حال و روز بافندگان خانگی در حال حاضر به اینگونه است.
پس باید از آنها حمایت شود همان گونه که دولت چین برای اینکه صنعت فرشاش پویا بماند حمایتهای مالی و سوبسید کم برای بافندگانشان در نظر گرفته و دغدغه فروش رفتن محصولاتشان را به صفر رسانده است.
البته در سالهای اخیر در دولت یازدهم اتفاقاتی مثبت شکل گرفته مثلا در95 شاهد صادرات 164 میلیون دلاری فرش آذربایجان شرقی بودهایم.
از طرفی هم با مدیریت افکار و سلایق مردم داخل باید این تصور که خرید فرش دست بافت رویایی دست نیافتنی است را پاک کرده و اصالت مردم را به آنها بازگردانیم و بازاریابی خارجی را گسترش و بهبود داده و کارگاههای فرش دست بافت را پویاتر کنیم.
منبع : مردم سالاری آنلاین
سيد نيما شفيقي