:
كمينه:۶.۷۹°
بیشینه:۸.۹۹°
به‌روز شده در: ۳۰ آبان ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۵
مرتضی میری از حادثه 17 خرداد می گوید:

ما شاهد تیراندازی تروریست ها، پشت در بودیم

دنیا به انسان های مسولیت پذیر و دلسوز و خلاق نیازمند است، مرتضی میری دبیر کارگروه فرش و صنایع دستی کمسیون صادرات اتاق ایران، از جمله این افراد است. ایشان در حادثه تروریستی 17 خرداد96 که در مجلس شورای اسلامی روی داد، شاهد و ناظر ماجرا بود و نیم گامی تا شهادت فاصله داشت.
کد خبر: ۹۲۹۴۶
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۴





اقتصادگردان_ وی در گفتگو با خبرنگار فرشنامه در مورد حادثه 17 خرداد گفت:
من به اتفاق آقای حامد چمن رخ در روز چهارشنبه 17 خرداد، حوالی ساعت 10 وارد سالن مراجعات مردمی مجلس شورای اسلامی شدیم، دقایقی برای گرفتن مجوز ورود معطل ماندیم تا با مساعدت یکی از کارمندان علاقه مند به فرش در مجلس راهی طبقات بالا شدیم.
قرار بر برگزاری جلسه ای با حضور دکتر وقف چی، رییس فراکسیون فرش و صنایع دستی مجلس، خانم فروغ اسماعیلی مشاور رییس فراکسیون، آقای مهندس فاخر از اتحادیه، بنده و آقای چمن رخ با محوریت فرش بود. قصد داشتیم به تهیه و هماهنگی متنی بپردازیم تا بر اساس آن هفته آینده بتوانیم در کمسیون اقتصادی از حفظ معافیت از مالیات فرش و خدمات حرفه های مرتبط با آن دفاع کنیم.
هنوز 4 یا 5 دقیقه از حضور ما در طبقه اول نگذشته بود و ما منتطر سایر عزیزان از جمله آقای وقف چی که در صحن علنی مجلس حضور داشتند بودیم تا جلسه را آغاز کنیم که ناگهان صدای تیراندازی در راهرو شنیده شد، به سمت راهرو آمدیم و دیدیم افرادی مسلح درحال بالا آمدن از پله هستند، به منطور پناه گرفتن به سمت دفاتر نمایندگان حرکت کردیم و به خاطر شرایط اضطراری بنده و آقای چمن رخ از هم جدا شدیم و هر یک به اتاقی پناه بردیم، من در انتهای راهرو وارد اتاقی شدم.
شخص تروریست شروع به تیراندازی به افراد داخل راهرو کرد، حدود 4 ساعت داخل اتاق بودیم و مدام از طبقات بالا، راهرو و بیرون ساختمان صدای تیراندازی می شنیدیم و چیزی حدود یکساعت شاهد تیراندازی تروریست ها پشت در اتاق بودیم.
دقایق به کندی و به سختی می گذشت تا با حضور نیروهای حفاظت و جابه جایی تروریست ها به طبقات بالاتر ما از مهلکه نجات پیدا کردیم. زمان خروج با صحنه های غم انگیزی از جمله پیکرهای کم جان و بی جان و خون آلوده هموطنانمان و پوکه های خالی و جای گلوله های روی دیوارها و شیشه های خرد شده مواجه شدیم، به سفارش نیروهای امنیتی از کنار راه پله و از سمت چپ و چسبیده به دیوار، پایین آمدیم تا از بالای نرده ها مورد اصابت گلوله قرار نگیریم.
در این زمان 4 ساعته، سه بار تا آستانه مرگ و شهادت پیش رفتم دیگر امیدی برای زنده بودن نداشتم.
اما فی نفسه اتفاقی که توسط تیم تروریستی وابسته به داعش روی داد که به گمان بنده یک عملیات ائتلافی مابین داعش و گروه های تروریستی داخلی بود،نشان داد که ما از نظر اجتماعی، دچار بحران هایی هستیم که حوزه های اقتصادی کوچک و متوسط ما به خصوص حوزه اقتصادی سنتی، مثل قالی بافی، می تواند از بسیاری از این ها جلوگیری کند.
به زعم بنده، علاوه بر گرایشات مذهبی افراطی، چیزی که باعث می شود بخش عمده ای از این افراد در داخل ایران جذب گروه های افراطی اینچنینی شوند، ناامیدی از زندگی به دلیل شرایط اقتصادی و نداشتن امید به آینده است.
اصلاح این شرایط، دشوار و زمانبر و هزینه بر  است، دولت باید به دنبال راه چاره ای باشد و حقیقت این است که اگر نگاهی به عدد صادراتی فرش بی اندازیم، که حدود 350 میلیون دلار است، شاید در مقایسه با صنایع سنگین کشور عدد بزرگی نباشد، اما جایگاه استراتژیکی دارد چون اشتغال روستایی را حفظ می کند و امید به زندگی را در روستاها و شهرستان های کوچک  را مستدام می دارد، چون اشتغال در فرش، در مقایسه با سایر صنایع با رقم اندکی مقدور است.
فرش حوزه ای استراتژیک است که دولت با حمایت از آن و سرمایه گذاری و برداشتن موانع سرمایه گذاری خارجی از آن، به خصوص سرمایه گذاری ایرانیان خارج از کشور که تمایل به فعالیت در این رشته دارند، می تواند باعث شود تا کمتر شاهد جذب ایرانیان به گروه های اینچنینی باشیم.
امیدوارم اتفاقات اینچنینی در هیچ جای دنیا دیگر روی ندهد و بسیار متآثر و متآلم هستم برای عزیزانی که در این حادثه در قلب تهران، علاوه بر حفاظت نیرو های امنیتی مجروح شدند و یا به شهادت رسیدند.