:
كمينه:۱۹.۷۹°
بیشینه:۱۹.۹۹°
به‌روز شده در: ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۳
عباس عبدي

رابطه ممنوعيت صادراتي و پسته امريكايي

پسته امريكايي براي پر كردن جاي خالي پسته ايراني روزشماري مي كند تا بلكه اين بازار را براي هميشه از آن خود كند. اين احتمال اخير را به هيچ وجه فراموش نكنيد و دست كم نگيريد. از من گفتن!
کد خبر: ۷۲۳۱
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۱:۱۲
 


چند روز پيش ايميلي را از يكي از كارگردانان مطرح سينماي ايران دريافت كردم كه درباره گراني آجيل بود و پيشنهاد كرده بود به دليل گراني زياد و بيش از طاقت آجيل و تنقلات و براي حفظ آبروي خانواده هاي كم درآمد و مبارزه با گران فروشي، از خريد پسته و آجيل شب عيد خودداري كنيم و توضيح داده بود كه پول آن را به هموطنان نيازمند و زلزله زدگان كمك كنيم.

ولي تاكيد اصلي نويسنده تحريم خريد آجيل بود و پيشنهاد كمك به زلزله زدگان موضوعي تكميلي محسوب مي شد. از شما چه پنهان كه در دو روز گذشته، بنده نيز در خانواده بحث كرده و از طريق دموكراتيك! همگي را به پذيرش اين پيشنهاد معقول و منطقي مجبور كرده ام و قرار شده كه نه تنها آجيل، كه خريد شيريني هم متوقف شود و به شيريني هاي توليد خانگي روي آوريم و فقط به خريد ميوه بسنده كنيم. هرچند مادرم هنوز زير بار نرفته و مي خواهد خريد كند، در نتيجه پيشنهاد كرديم كه شما پول آجيل را نفري پانصد يا هزار تومان خشكه روي عيدي نوه ها و نتيجه ها اضافه و پرداخت كن! احتمالاآنان راضي تر هم خواهند بود. اميدوارم بپذيرد. اين را نوشتم تا اعلام كنم كه از گراني آجيل و قيمت هاي سرسام آور آن مطلع هستم و تمهيدات لازم را هم براي مقابله با آن انديشيده ام! اگر اسم اين را بتوان انديشه گذاشت.
ولي وقتي كه روز گذشته خبر ممنوعيت شش ماهه صادرات پسته را شنيدم تعجب كردم، و پيش خود گفتم: عجبا! هنوز مركب سياست هاي اقتصاد مقاومتي خشك نشده كه شاهد اين تصميم عجيب مي شويم و به تكرار رفتارهاي غيراقتصادي گذشته مي نشينيم. با ممنوعيت صادرات پسته و ساير اقلام، ممكن است آجيل ارزان شود ولي مگر نه اينكه بخش عمده يي از دلايل گراني هاي اخير ناشي از مشكلات ارزي است؟ در اين صورت روشن است كه نخستين تاثير ممنوعيت صادرات، در تشديد بحران ارزي خواهد بود و بحران ارزي را عميق تر و غيرقابل حل تر مي كند.
  
 اثرات منفي صادرات فقط به اين نكته ختم نمي شود، بلكه بازارهاي صادراتي كشور را دچار مشكل مي كند. در سال 1373 وقتي كه كشور با تورم 50 درصدي مواجه شد قيمت برخي كالاها گران شد. تا آن جايي كه به ياد دارم رب گوجه فرنگي از جمله اين كالاها بود. علت اين مساله صادرات مواد غذايي به جمهوري هاي تازه تاسيس و استقلال يافته از اتحاد جماهير شوروي معرفي شد. دولت وقت براي جلوگيري از افزايش قيمت رب گوجه فرنگي! بلافاصله صادرات آن را قطع كرد. بگذريم كه اين امر از يك سو موجب كاهش درآمدهاي ارزي، كاهش توليد و رشد بيكاري در داخل كشور مي شد، ولي از سوي ديگر موجب از ميان رفتن بازار صادراتي هم شد و بازرگانان تركيه به سرعت بازارهاي صادراتي ايران در آسياي ميانه را اشغال كردند، همچنان كه اين مشكل براي ساير مواد غذايي ايران نيز به وجود آمد و بازرگانان ديگر نتوانستند مثل گذشته در اين بازارها حضور يابند.
اكنون پس از گذشت دو دهه از آن تجربه زيان بار، دوباره در حال تكرار آن اشتباه هستيم. دولت به جاي آنكه جلوي رشد نقدينگي و هزينه هاي بيخود و سرمايه گذاري غير مولد و اتلاف منابع خود را بگيرد تا اقتصاد با تورم مواجه نشود، فشارش را بر توليد و صادر كننده وارد مي كند. برخي از افراد هم از روي ساده لوحي گمان مي كنند كه اين كار مبارزه با گران فروشي و سرمايه داران زالو صفت! است. درحالي كه ريشه اصلي گراني، در رشد نقدينگي است كه منشا آن سياست هاي اقتصادي دولت است و اگر قرار باشد گريبان فرد يا افرادي را به عنوان مسوولان گراني گرفت بايد توجه خود را به عاملان افزايش نقدينگي و نه ديگران معطوف كرد. بازي كردن با ابزارهاي اقتصادي از جمله ممنوعيت صادرات و واردات سهل و ممتنع است. مي توان در اتاق نشست و در چند ثانيه زير يك برگه كاغذ را امضا كرد كه صادرات يا واردات فلان كالاممنوع است: ولي بايد به تبعات آن نيز فكر كرد. كساني كه هنوز نتوانسته اند مساله دارو را حل كنند كه اولويت و اهميت آن ده ها برابر بيشتر از مساله آجيل و پسته شب عيد است، چگونه شده است كه در موضوعي به نسبت كم اهميت تر از دارو، تا اين حد از نظر تصميم گيري دست و دلباز هستند؟ حتما فردا هم در سخنراني خود خواهند گفت تا مي خواهيم يك مشت پسته در جيب مردم بگذاريم و شب عيدي بخورند و حال كنند، عده يي صدايشان در مي آيد كه چرا جلوي صادرات را مي گيريد؟ آيا مردم ما پسته نخورند و فقط شكم گنده هاي اروپايي پسته بخورند؟! آن هم پسته را به عنوان مزه در كنار زهرماري! اينها را نوشتم تا معلوم شود كه استدلال هاي طرفداري از ممنوعيت صادرات خيلي هم عوام پسند است، ولي اين حرف ها نه براي مردم شغل مي شود و نه درآمد و نه ارز، و نه مي تواند مانع از افزايش بعدي نقدينگي از سوي دولت شود كه ريشه همه گراني هاست.
اين گونه اظهارات احتمالي و حتي ممنوعيت صادرات پسته را مي توان در جهت فعاليت هاي انتخاباتي درك و تفسير كرد، به اين معنا كه، با مبارزه عليه صادركنندگان زالوصفت و شعار دادن براي پر كردن جيب و شكم مردم از پسته خندان! ايراني، گامي به سوي مبارزه انتخاباتي برداشته مي شود. يك تفسير ديگر هم از اين اقدام وجود دارد و مي توان آن را همسو با تحريم امريكايي ها بدانيم كه درصدد محدود كردن زمينه دست يابي ايران به منابع ارزي هستند. البته فراموش نكنيم كه پسته امريكايي براي پر كردن جاي خالي پسته ايراني روزشماري مي كند تا بلكه اين بازار را براي هميشه از آن خود كند. اين احتمال اخير را به هيچ وجه فراموش نكنيد و دست كم نگيريد. از من گفتن!
    
    به نقل از روزنامه اعتماد 28 بهمن 91