اکنون شرایط به گونهیی است که میتوان آن را اجرایی کرد و با یک تیر چند نشان زد و بسیاری از مشکلات کنونی را حل کرد...
خبراقتصادی: عباس عبدی اجرای فاز دوم قانون هفدمندی یارانه ها را به سود کشور ارزیابی کرد و در یادداشتی که امروز چهارشنبه در یکی از روزنامه های صبح منتشر شده است درباره اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها نوشت : اکنون شرایط به گونهیی است که میتوان آن را اجرایی کرد و با یک تیر چند نشان زد و بسیاری از مشکلات کنونی را حل کرد ، هرچند این پیشنهاد را میتوان به صورت پلکانی هم اجرا کرد. خلاصه آن چنین است که شکل پرداخت یارانهها تغییر کند .
پرداخت یارانهها باید شامل حال همه شهروندان ایرانی شود، اگرچه الان هم اکثریت قاطع مردم آن را دریافت میکنند، ولی مجددا تاکید شود که همه مردم حق دریافت آن را دارند.
یارانهها بایدبه ارز (البته معادل ریالی آن) محاسبه و پرداخت شود. هرچند ارقام مشخص آن باید در هر زمانی بر حسب نرخ ارز و میزان درآمدهای نفتی محاسبه شود، ولی به صورت تقریبی چنین است؛ کل تولید نفت ایران بهعلاوه تولید سایر موارد سوختی که در اختیار شرکت ملی نفت است با قیمتهای روز جهانی فروخته میشود (اعم از مشتریان خارجی یا داخلی، مثل پالایشگاهها یا مصرفکنندگان گاز و...) کل مبلغ به دست آمده در دوره سهماهه محاسبه و پس از کسر هزینههای تولید و بهرهمالکانه و سهمی برای سرمایهگذاری جهت حفظ و توسعه میادین نفتی و گازی، در حساب مشخصی در بانک مرکزی منظور شود.
اگر در حال حاضر کل تولیدات نفت و گاز کشور را معادل 4.5 میلیون بشکه نفت در روز بدانیم و 15 درصد قیمت را هم سهم وزارت نفت و هزینههای تولید و حفظ منابع بدانیم، در این صورت با قیمت فعلی هر بشکه نفت، حداقل سالانه 140 میلیارد دلار ارزش کل تولیدات نفتی و گازی است و اگر این مبلغ را به هر ایرانی تقسیم کنیم، نفری 1850 دلار خواهد شد، که ماهانه حدود 156 دلار میشود. با پیش رفتن به سوی تکنرخی شدن ارز در مدت معینی، متوسط قیمت ارز در هر ماه معلوم خواهد شد. فرض کنیم این رقم برابر 2500 تومان باشد، در این صورت سهم هر فرد در ماه حدود 400 هزار تومان خواهد بود.
دولت برای اداره کشور وظایف مشخصی دارد و برای انجام این وظایف نیازمند پول است. برحسب نیاز خود میتواند هر مقداری از این پول را از مردم مالیات بگیرد. مثلا 70 درصد آن یعنی ماهانه 280 هزار تومان را برای خود بردارد و بقیه در اختیار خود مردم باشد. اگر رقم موجود 45هزار تومان را مبنا بگیریم حدود 90 درصد این درآمد را دولت از هر نفر مالیات میگیرد. در این صورت دولت دیگر وظیفهیی در برابر قیمت برق، بنزین، نان و سایر موارد ندارد. وظیفه آن ایجاد زیرساختهای اقتصادی و انجام وظایف حاکمیتی است. دولت میتواند مردم را مجبور به بیمه کردن خود کند و حتی میتواند بخشی از این پول را به این کار اختصاص دهد.
با انجام این طرح مساله میزان پرداخت یارانهها تبدیل به میزان دریافت مالیات میشود و مردم یارانهبگیر تبدیل به مردم مالیاتدهنده میشوند. رقابتهای سیاسی بر محور چگونگی کاهش مالیات خواهد بود و نه افزایش پرداخت یارانهها.
با انجام این طرح دعوا بر سر قیمت ارز و دلنگرانی از کاهش یا افزایش آن از میان خواهد رفت یا حداقل این دلنگرانی کمتر خواهد شد. با انجام این طرح سیاست چندنرخی ارز به کنار خواهد رفت. مردم متوجه درآمدهای نفتی کشور خواهند شد و اخبار روزانه آن را پیگیری خواهند کرد. قیمت انرژی در داخل کشور به سطح بینالمللی خواهد رسید و مصرف آن بهشدت کاهش پیدا میکند و مردم هم افزایش قیمت آن را میپذیرند، چرا که مابهتفاوت آن مستقیما به جیب خودشان میرود.
دولت حتی میتواند کمکم برای مصرف سوخت هم مالیات تعیین کند تا به مرور شاهد این وضع آلودگی هوا در تهران و سایر شهرهای کشور نباشیم. با انجام این طرح رابطه کنونی مردم با دولت معکوس خواهد شد. اگر الان چشمان جامعه به دستان دولت است، پس از اجرای این طرح، چشمان دولت به دستان مردم دوخته خواهد شد و این بزرگترین دستاورد سیاسی و حتی اخلاقی این طرح است. با انجام این اقدام، اصلاحات سیاسی در نهادها و ساختارهای اقتصادی صورت خواهد گرفت، امکان تعیین نرخهای دستوری برای بهره بانکی و ایجاد فسادهای فراوان کمتر خواهد شد و بسیاری از رانتهای اقتصادی از میان خواهد رفت. قطعا مشکلاتی هم در اجرای این طرح وجود خواهد داشت، ولی این مشکلات مقطعی و گذرا است و برخی از مشکلات ماندگار آن هم در مقایسه با مشکلات کنونی بسیار اندک و کمهزینه است.