این گزارش در پی پاسخ به این سوال است که چرا ایرانیان بد رانندگی میکنند و این که چه باید کرد ...
خبرآنلاین نوشت: یکی از پدیدههای رایج در تمامی شهرهای بزرگ به خصوص پایتخت، رانندگی و رویه عمومی افرادی است که هدایت وسیله نقلیه را برعهده دارند. این موضوع که از آن به فرهنگ رانندگی تعبیر میشود، بسته به شرایط هر شهر و ساکنان آن متفاوت است.
در تهران، فرهنگ رانندگی تبدیل به نوعی رقابت، خشونت و انجام رفتارهای غیرعادی شده است و این موضوع به تصادفهای مرگبار دامن میزند.
بر اساس آمار، در سال 1391 از ابتدای فروردین تا ابتدای دی ماه 14 هزار و 126 نفربه خاطر تصادف رانندگی جان باختهاند. این رقم، از مرگ 51 ایرانی در هر 24 ساعت حکایت میکند.
این تعداد مرگ که طی امسال بر اثر تصادف رانندگی به وجود آمده، در مسیرهای مختلفی صورت گرفته است. به این ترتیب که هشت هزار و 718 نفر در جادهها و اتوبانهای برون شهری، سه هزار و 937 نفر در خیابانهای داخل شهر، هزار و 397 نفر در جادههای روستایی و 74 نفردر دیگر مسیرها جان خود را از دست دادهاند. در این بین، در استان تهران هزار و 102 نفر به خاطر تصادفهای رانندگی فوت کردهاند.
آمارها نشان میدهد حدود 90 درصد تصادفهایی که صورت میگیرد، با خصوصیات اخلاقی و رفتاری رانندهها ارتباط مستقیم دارد. به عبارت دیگر، افکار و اخلاقی که رانندهها در زندگی دارند، روی رانندگی آنها تاثیر میگذارد و همین ویژگیهایی رفتاری عامل بسیار مهم و تعیین کنندهای برای وقوع تصادف است. آمارها بیانگر این است که جدا از آسیبهای جانی و مالی که به خاطر تصادفها به رانندهها و خودروهای آنها وارد میشود، دست کم هزار و 500 نفر در سال به خاطر درگیریهای ناشی از خشونت در رانندگی آسیب میبینند.
موضوع اصلی این است که رانندگان در برخی مواقع، به جای اینکه در زمینه راندن و هدایت خودرویی تلاش کنند که پشت فرمان آن نشستهاند، به دنبال کارهای دیگری هستند که بخشی از این کارها خشونت محسوب میشود.
- حرکات مارپیچی خطرناک و پشت سر هم.
- سبقت گرفتن از سمت راست با سرعت زیاد و فاصله اندک با سایر خودروها.
- بوق زدنهای بیش از اندازه و بیدلیل.
- فریاد زدن، استفاده از کلمات توهینآمیز و تهدید رانندههای دیگر با حرکت سر یا دست.
- مسابقه دادن با دیگر خودروها با هدف خودنمایی.
- حرکت با سرعت بسیار آرام جلوی خودروهای دیگر به منظور آزار دادن.
- نگه داشتن خودرو در محل نامناسب و درگیری فیزیکی با دیگر رانندهها.
- تغییر جهت ناگهانی خودرو بدون استفاده از راهنما یا رعایت حق تقدم.
- چراغ زدن یا بوق زدن به منظور اعتراض یا آزار دیگر رانندهها.
- تلاش برای ترساندن و منحرف کردن دیگر خودروها.
- ترمز کردن ناگهانی، بیدلیل و بدون علامت دادن.
البته میتوان به این فهرست کارهای دیگری نیز اضافه کرد. برخی از کارشناسان تعداد رفتارهای خشونتآمیز در رانندگی را بیش از 38 مورد دانستهاند. برای نمونه، اگر رانندهای هنگام سبقت گرفتن بیش از اندازه چراغ بزند و باعث ترس یا احساس ناخوشایند در راننده جلویی شود، مصداق خشونت در رانندگی است. ولی آنچه در بالا آمد، بخشی از عمدهترین حرکاتی است که مصداق خشونت در رانندگی محسوب میشود.
نکته این است که چه عامل یا عواملی موجب میشود که یک راننده دست به خشونت بزند. در نظر داشته باشیم در تهران هزاران خودرو در حال حرکت هستند و اگر این خودروها در بهترین شرایط نیز حرکت کنند، باز هم احتمال به وجود آمدن تصادف یا اتفاقهای مشابه زیاد است. چه برسد به اینکه رانندگان به عمد دست به خشونت نیز بزنند. بنابراین ضروری به نظر میرسد که عوامل ایجاد کننده خشونت شناسایی شوند.
به طور کلی عوامل محیطی و روانی را به عنوان دو عامل اصلی ایجادکننده خشونت مورد توجه قرار میدهند. ترافیک سنگین یا طولانی و آزاردهنده، وضعیت آب و هوا به خصوص هوای گرم و شرجی، آلودگیهای شدید صوتی یا محیطی، شتاب در رسیدن به مقصد، تصور ناشناس بودن هنگام رانندگی و مخفی ماندن رفتارهای غیرعادی از دید آشنایان، همچنین احترام نگذاشتن به حق دیگران و رعایت قانون به عنوان دستورالعملی عمومی و لازم برای اجرا توسط تمامی افراد جامعه را جزو اصلیترین عوامل محیطی بروز خشونت هنگام رانندگیبه حساب میآورند.
در کنار این مسایل، عوامل روانی یا مسایل خلقی رانندهها هنگام رانندگی نیز میتواند به خشونت بینجامد. خشمگین بودن، ترس از مسایل واقعی یا غیرواقعی، برخورداری از اضطرابهای ناشی از مشکلات روانی، احساس ناکامی در زندگی، خواب آلودگی به خاطر خستگی یا استفاده از داروهای مختلف، درد شدید در اندام مختلف بدن و استفاده از مواد مخدر یا الکل که مغز را تحت تاثیر قرار میدهد و میتواند روان فرد را از حالت تعادل خارج کند و باعث ایجاد خشونت در رانندگی شود.
گاهی مشکلات روحی و روانی جلوههای دیگری پیدا میکنند و به خشونت منجر میشوند. یعنی افراد با انگیزههای دیگری دست به کارهای خطرناک میزنند و در نهایت خشونت در رانندگی را مرتکب میشوند.
حرکات نمایشی و مارپیچ به انگیزه خودنمایی و ارضای عقده خودکم بینی، مبتلا بودن به بیماریهای روانی حاد، احساس تبعیض نسبت به رانندگان پیر، بسیار جوان یا خانمها، گرفتار خودشیفتگی یا عقده خود بزرگ بینی بودن و نادیده گرفتن حق تقدم دیگران، احساس برتری به خاطر برخورداری از خودروی گرانقیمت یا رفتارهای خطرناک خودروهای ارزان قیمت در برابر خودروهای گرانقیمت به انگیزه دهن کجی به رانندگان آنها وانتقامجویی از رانندگان برخوردار از رفتارهای غیرعادی بخشی از انگیزههای اعمال رفتارهای خشونتآمیز است.
برخی از رانندگان نیز وقتی پشت فرمان خودروی خود مینشینند، رعایت حق تقدم عبورشان از سوی دیگر رانندگان را بخشی از حریم خصوصی خود میدانند و در صورتی که رانندهای این حق را زیر پا بگذارد، از خود رفتارهای تلافیجویانه و خشونتآمیز بروز میدهند. در اصل، رانندگانی که رفتارهای خشونتآمیز دارند، به دو دسته کلی از نظر انگیزه تقسیم میشوند. افرادی که خودشان خشونتگرا هستند و افرادی که تحت تاثیر این نوع رفتار قرار میگیرند و واکنش مشابه بروز میدهند.
قانون با تعیین جریمههای مختلف تلاش میکند تا در برابر خشونتگرایان واکنش نشان دهد. اما فقط تعداد اندکی از این افراد توسط نیروهای پلیس راهنمایی و رانندگی شناسایی و جریمه میشوند. در بسیاری از موارد به خاطر متعدد بودن این رفتارها و محدود بودن نیروهای پلیس امکان برخورد با همه مجرمان میسر نیست، ولی در صورتی که چند نکته ضروری هنگام دادن گواهینامه یا تمدید آن از سوی راهنمایی و رانندگی صورت بگیرد، میتواند از حضور بسیاری از این دست رانندگان در جامعه جلوگیری کند.
گرفتن تست سلامت روان یا بررسیهای مشابه که میتواند به شناسایی وضعیت روانی افراد منجر شود، یکی از راههای موثری است که جلوی بروز بسیاری از رفتارهای عادی یا خشونتآمیز رانندگان را میگیرد. رانندهای که به خاطر انجام یک عمل خشونتآمیز جریمه میشود، پیامدهای این اتفاق باید به اندازهای برایش سنگین باشد که امکان تکرار آن را نداشته باشد.
متاسفانه حتی سادهترین بررسیهای روانشناختی هنگام دادن گواهینامه انجام نمیشود و بسیار دیده شده است افرادی که از مشکلات روانی حادی برخوردارند، به خاطر اینکه نیازی به ارایه گواهی سلامت روان ندارند یا حتی از سوی راهنمایی رانندگی بررسی در خصوص سابقه مشکلات روانی افراد صورت نمی گیرد، گواهینامه به آسانی در اختیار افرادی قرار میگیرد که به مفهوم واقعی کلمه بیمار هستند!
نکته دیگر اینکه، برخی از رانندگان از شیشههای تیره غیراستاندارد، کاهش غیراستاندارد ارتفاع خودرو، به کارگیری چراغها یا لامپهای بیش از اندازه پرنور و نامناسب، افزایش توان موتور، استفاده از بوقهای بدصدا و بسیار آزاردهنده یا نصب سیستمهای صوتی با صدای بسیار زیاد و استفاده از موسیقیهای محرک معمولا از سوی رانندگانی انجام میشود که هنگام هدایت خودروی خود رفتارهای غیرعادی و جلب توجه کننده نشان میدهند.
به عبارت بهتر، رانندهای که خودرو خود را به شکلی غیرعادی و برای جلب توجه دیگران میآراید یا از امکانات فنی غیرمجاز بهره میبرد، بدون شک هنگام رانندگی نیز رفتارش عادی نخواهد بود. در این گونه موارد، معمولا پلیس به جریمه شخص مورد نظر بسنده میکند یا هنگام گرفتن معاینه فنی برخی از رانندگان این خودروها دچار مشکلاتی میشوند، اما از نظر روانی هیچ بررسی روی این افراد صورت نمی گیرد!
پایان سخن آنکه، رانندگی فعالیتی دشوار و پیچیده است که به توانایی جسمی و روانی زیادی نیاز دارد. در کشور ما در خصوص برخورداری راننده از تواناییهای جسمی سختگیری میشود، اما همین دقت نظر در مورد تواناییهای روانی افراد اعمال نمی شود و مشکلات زیادی برای جامعه به وجود میآورد.