خبراقتصادی - محسن شمشیری: در بهمن ماه 1372 تهیه گزارش یک سخنرانی اقتصادی برای روزنامه سلام، از اقتصاد دان صاحب نام ایرانی در دانشگاه تهران که بحث ها و سوالات متعددی را در دانشگاه و روزنامه ها ایجاد کرده بود، به چالشی برای من و بسیاری از دانشجویان آن زمان تبدیل شد و آن جا فهمیدم که برای شناخت اقتصاد کشور و کمک به توسعه آن، چقدر راه باقی مانده و بسیاری از مفاهیم باید مطرح و بازخوانی شود تا موضوع روشن شود. اما بلافاصله به خود امید دادم که شاید به عمرما قد بدهد تا این مفاهیم و چارچوب علمی را بیاموزیم و در جامعه اجماع علمی ایجاد کنیم تا مسیر توسعه را شاهد باشیم....
مفهوم سازی برای توسعه و اقتصاد ایران و ارزیابی و طرح واژه ها و مفاهیم متعدد، در آن مقطع یک ضرورت بود و در حالی که جامعه مفاهیم نرخ ارز شناور و مدیریت شده، تعدیل اقتصادی، تثبیت اقتصادی و .... را جستجو می کرد، ارائه یک مدل تحلیلی از دکتر عظیمی، که بتواند چشم انداز یا آینده 10 تا 20 ساله اقتصاد کشور را مورد بررسی قرار دهد ذهن تشنه بسیاری را سیراب کرد و مانند یک بمب علمی، تمام دانشکده های اقتصادی و استادان و دانشجویان را به خود جلب کرد. همان روز کسانی که از سالن دانشکده خارج می شدند با رضایت خاصی به مفاهیم مطرح شده فکر می کردند.
در روزهای بعد نیز در هر محفل و کلاس درس و به خصوص محفل های غیر درسی، همه جا به این موضوع اشاره می شد که دکتر عظیمی، بسیاری از مسائل را در برنامه های توسعه کشور تذکر داده است.
اما برای یک خبرنگار تازه کار که تازه از دانشکده اقتصاد مستقیم به سربازی رفته و بعد از ظهر از پادگان به روزنامه می رود تاحدودی استرس ایجاد کرد که چگونه باید این مفاهیم عالی را به دیگران منتقل کنم؟
تصمیم گرفتم که با شادروان دکتر عظیمی، موضوع را مطرح کنم که می خواهم این سخنرانی را با جداول مورد نظر شما در روزنامه کار کنم و در نتیجه به همکاری شما برای تهیه جداول نیاز دارم. دکتر با وجود مشغله فراوانی که داشت پذیرفت و با محبت خاص خود، جداول و نمودارها را به من داد.
در آن زمان، تهیه چنین متنی برای روزنامه متداول نبود اما به هر زحمتی بود، پس از پیاده کردن متن، و با زحمتی که به صفحه بند روزنامه دادم، صفحه نهایی شد.
در آن زمان، صفحه بندی روزنامه ها با قیچی کردن و چسباندن بریده های صفحات تایپ شده و با چسباندن ستون ها روی صفحه پلاستیکی خاصی انجام می شد و پس از آن لیتوگرافی، فیلم و زینگ می گرفتند و به چاپخانه ارسال می شد.
پس از نهایی شدن صفحه، همکاران تعجب کردند که چگونه یک سخنرانی اقتصادی تبدیل به صفحه یک روزنامه شده است.
در آن زمان، بسیاری از روزنامه نگاران، اقتصاد دانان و سیاستمداران، از طرح چنین مسائلی، برای انتقاد یا طرفداری از برخی سیاست ها و برنامه های اقتصادی استفاده می کردند اما اکنون بعد از گذشت حدود 20 سال از آن روزها، به این نتیجه رسیده ام که همه اقتصاد دانان صاحب نام در داخل و خارج کشور، در جهت طرح مفاهیم توسعه و اقتصاد و شکوفایی و بالندگی و تعیین مسیر کشور، به یک اجماع نظر رسیده اند و به رشد ادبیات توسعه و اقتصاد کمک کرده اند.
اگر چه در آن زمان مباحث با نگاه دفاع یا انتقاد از برنامه ها مطرح می شد، اما در مجموع کسانی که مسوول سیاست گذاری اقتصادی و اجرا بودند و کسانی که منتقد آنها بودند، همه به ارتقای مفاهیم و دیدگاه ها و سیاست ها و طرح آنها و رشد ادبیات اقتصادی در رسانه ها، کمک بسیاری کرده اند و می توان گفت که بزرگان اقتصاد ایران و دانشکده های اقتصادی چه در سازمان برنامه وقت، و چه در دانشکده های اقتصاد دانشگاه تهران، علامه طباطبایی، موسسه عالی پژوهش در برنامه ریزی در نیاوران، دانشگاه شریف، دانشگاه های شهید بهشتی، اصفهان، شیراز، بابلسر، روزنامه های سلام و رسالت و بعدها روزنامه های اقتصادی و.... همگی با تمام حاشیه هایی که مطرح بود، درجهت اعتلای ادبیات اقتصاد و توسعه نقش موثر و مثبت داشته اند.
البته این که تاچه حد از رشد این ادبیات و نظریه پردازی در جهت رشد وتوسعه اقتصاد کشور بهره برده ایم سوالی است که پاسخ به آن بحث های دامنه داری می طلبد و در جای خود باید به آن پرداخت اما لازم است که از همه کسانی که در این زمینه اندیشه ورزی کردند و تلاش داشتند، قدردانی کنیم.
شادروان دکتر حسین عظیمی، اقتصاددان صاحب نام کشور، مطالعات گسترده و عمیقی در باب توسعه اقتصادی و عوامل تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران داشته اند و به طور مستمر به تحقیق در زمینه های مختلف تاریخ و فرهنگ، سیاست و اقتصاد ایران علاقه مند بودند، و حتی به موضوعات آموزش و پرورش و فرهنگ به عنوان ریشه های توسعه کشور، فقر و حتی موضوعات جالبی مانند قالی بافی و مفاهیم توسعه ای مانند عمران و تاریخ ایران علاقه داشتند و در نتیجه به نکاتی در اقتصاد کشور توجه می کردند که کمتر اقتصاد دانی به آنها توجه می کرد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
ایشان در اسفندماه 1372 در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، در سخنرانی خود با عنوان چشم انداز اقتصاد ایران، قبل از این که به تحلیل برنامه های توسعه، و برنامه اول توسعه 72-1368 و چشم انداز برنامه دوم بپردازد، به عوامل ریشه ای و عوامل اثرگذار بر توسعه اقتصاد کشور اشاره کرد و تحلیل و مدلی تاریخی را ارائه داد که می تواند همواره مورد توجه دانشجویان علوم اجتماعی باشد، و دانشجویان و روزنامه نگاران علاقه مند به اقتصاد ایران باید بارها آن را مطالعه کنند.
دکتر حسین عظیمی، با ارائه مدلی، به این سوال تاریخی پاسخ داد که برای این که کشوری در مسیر توسعه قرار گیرد و امکان توسعه یا اضمحلال اقتصادی آن را بررسی کنیم و سرعت رشد و شتاب کشور را در مسیر توسعه اندازه گیری کنیم، باید به 10 عامل اثرگذار و اساسی توجه شود.
دکتر حسین عظیمی معتقد بود که برای پیشگویی مسیر اقتصاد کشور، و آمادگی و برنامه ریزی در مسیر توسعه، باید به 6 عامل داخلی و خارجی توجه شود تا ابتدا به این سوال پاسخ بدهیم که آیا کشور در مسیر توسعه قرار خواهد گرفت یا مسیر بی نظمی اقتصادی را پیش می گیرد.
برای این منظور، باید توجه داشت که سه عامل داخلی شامل ساختار فرهنگی، ساختار اجتماعی و ساختار سیاسی، مهمترین عوامل شکل گیری حرکت توسعه ای یا بی نظمی اقتصادی هستند و پس از این عوامل داخلی، سه عامل مهم خارجی یعنی وضعیت نظم جهانی و تحولات بین المللی، موقعیت ژئو پلیتیک کشور و درجه وابستگی کشور به خارج، تعیین کننده مسیر اقتصاد کشور هستند. یعنی این 6 عامل داخلی و خارجی هستند که مسیر توسعه را مشخص می کنند که در جهت توسعه است یا بی نظمی؟
وی سپس به طرح سوال دوم پرداخت که اگر جواب سوال اول مثبت یا آری باشد، و مسیر اقتصاد کشور در جهت توسعه قرار گیرد، در آن صورت سوال دوم این است که سرعت حرکت توسعه چقدر خواهد بود و آیا می توان با کشورهای نوظهور مانند چین و ژاپن و برزیل و کره و هند و... رقابت کرد یا مشابه آنها حرکت کرد.؟
برای پاسخ به این سوال یعنی سرعت حرکت توسعه ای کشور، عوامل ثانویه، شامل وضعیت علمی جامعه، توان تشکیل سرمایه و پس انداز، نیروی انسانی متخصص ، و قدرت سازماندهی اجرایی یا مدیریت را بررسی کنیم تا سرعت حرکت توسعه ای کشور قابل اندازه گیری یا پیش گویی باشد.