اقتصاد گردان - آکادمی دانایان، بازار سهام را به صورت هفتگی تحلیل می کند و مهمترین تحولات را به صورت پادکست صوتی با استفاده از هوش مصنوعی مورد بررسی قرار می دهد. نویسنده این قسمت آقای سینا صفری است.
حمایت 99 درصدی
پس از انتشار گزارش منفی سه ماهه فولاد مبارکه و صورتهای مالی سال گذشته نفت ستاره خلیج فارس (مرتبط با تاپیکو و شستا)، شاهد آن بودیم که در روزهای سهشنبه و چهارشنبه این هفته، حدود ۹۹ درصد خریدها در این نمادها و نیز در نماد فارس و… توسط حقوقیهایی انجام شد که به نظر کار صندوق توسعه بازار یا صندوق تثبیت (صندوقهای به اصطلاح حمایتی) است و احتمالا این الگو، در هفتهی پیش رو و در بازگشایی نمادهای بانکی مانند وبملت و … نیز تکرار شود. نکتهی سوالبرانگیز در مورد این معاملات این است که اگر این نمادها ارزنده هستند، چرا خریداران دیگری در کنار این صندوقها حاضر نیستند که در این قیمتها خریدار باشند و «۹۹ درصد» خرید توسط این صندوقها انجام شده است؟ اگر این قیمت از قیمت تعادلی بالاتر است، چه اصراری وجود دارد که این صندوقهای حمایتی در این قیمت و در این نمادها خریدار باشند و منافع آن به چه کسانی میرسد؟ برخی استدلال میکنند که برای حفظ جو کلی بازار، باید جلوی صف فروش شدن این نمادهای بزرگ و به اصطلاح «لیدر» گرفته شود و از آنها حمایت صورت گیرد تا جو بقیه نمادهای بازار نیز مناسب باشد. جدا از مبانی اقتصاد مالی این ادعا، این سوال ساده پیش میآید که این رویه، مگر رویهای نیست که از سال ۱۳۹۹ به طور مکرر مورد استفاده قرار گرفته است؟ آیا وضعیت بازار سهام از سال ۱۳۹۹ به این سو قابل دفاع است؟ از سمتی دیگر، این نگاه وجود دارد که این «حمایت» از این نمادهای خاص، اگر چه که با ادعای حمایت از کلیت بازار انجام میشود، اما اولا هدف «شاخصسازی» است به این معنا که ویترین بازار و شاخص کل مناسب جلوه شود، فارغ از اینکه در نمادهای دیگر چه بلایی سر سهامداران میآید. ثانیا، این برخورد تبعیضآمیز میان نمادها و سهامداران مختلف، نه به کارایی مربوط است و نه به انصاف و عدالت. به هر حال، آنچه که مشخص است این است که در سناریو عدم گشایش در چشمانداز پیش روی سهامداران، وقتی بازیگران بازار حس میکنند که بر خلاف روند گزارشها و روند طبیعی بازار، برخی نمادهای خاص با هر نیتی اینگونه «حمایت» میشوند، احتمالا آن را صرفا فرصت خروج و فرار خواهند دانست تا قبل از ته کشیدن منابع حمایتی، از فرصت استفاده کنند و میدانند که این روند قابل تداوم نیست، مگر آنکه آنقدر خرید صورت گیرد که عملا دیگر سهام شناوری در کار نباشد و به لطف غیرقابل فروش بودن سهام عدالت و…، عملا دیگر فروشندهای در بازار نباشد و بر روی تابلو، قیمتی نمایش داده شود که ربطی به فرآیند طبیعی کشف قیمت و اطلاعات موجود در شرکتها و پیرامون آن ندارد. حداقلیترین کار لازم این است که بر میزان معاملات این صندوقها در هر نماد، سقفی تعیین شود. مثلا معاملات این صندوقها در هر نماد، بیشتر از ۷۰ درصد معاملات روزانه در هر نماد نباشد یا بیشتر از یک درصد سهام شناور واقعی در هر نماد نباشد. لزوم انتشار گزارش جزئیات معاملات این صندوقهای حمایتی (در سطح نماد و به صورت روزانه) نیز قابل صرف نظر نیست و مشخص نیست که چرا انجام نمیشود، آن هم وقتی که اکنون به نظر میرسد که میزان سهام این صندوقها در برخی نمادهای بازار به بالای ۱۲ درصد کل سهام رسیده است و با این میزان سهام خریداری شده، میتوان حتی در این شرکتها سیت هیئتمدیره نیز تصاحب کرد.
سهام شناور واقعی:
مدیریت نظارت بر ناشران سازمان بورس در روز دوشنبه، ۳۰ تیر ماه، سهام شناور آزاد شرکتهای پذیرفته شده در بورس و فرابورس را اعلام کرد. نکتهای که در مورد این سهام شناور آزاد اعلام شده باید در نظر گرفت، نحوهی محاسبه سهام عدالت است که بخشی از سهام متعلق به شرکتهای سرمایهگذاری استانی و نیز کل سهام عدالت روش مستقیم، جزء سهام شناور آزاد محاسبه شده است در حالی که این سهام اکنون غیرقابل معامله است. به نظر منطقی است که مسئولان سازمان بورس، میزان دقیق سهام عدالت روش مستقیم را در هر نماد اعلام کنند و کل سهام عدالت (روش مستقیم و غیرمستقیم) و سهام تحت کنترل دولت و نهادهای حاکمیتی که اکنون غیرقابل معامله هستند را از سهام شناور آزاد کسر کرده و دوباره این مقادیر را اعلام کنند تا دید بهتری به فعالان بازار سهام داده شود. همچنین این مسئله لایق توجه است که طبق اعداد مذکور در این گزارش، بسیاری از شرکتها الزامات تعریفشده تابلوهای مختلف بورس و فرابورس در مورد حداقل سهام شناور را نیز رعایت نکردهاند.
ضریب اعتباری صندوقهای اهرمی:
در روز چهارشنبه خبر آمد که این ضریب معادل ۷۰ درصد سهام (۷۵ درصد) یعنی ۵۲.۵ درصد از سوی کمیته پایش ریسک بازار تعیین شد. پیشتر این ضریب از اردیبهشت ماه ۳۷.۵ درصد شده بود که قبل از آن نیز ۷۵ درصد بود. برخی خوشبین هستند که «حباب منفی» یا تفاوت قیمت از خالص ارزش دارایی صندوقهای اهرمی که الان به بیشتر از ۱۵ درصد رسیده است، با این تغییر حل شود. این «حباب منفی» فعلا به نظر بیشتر متاثر از محدودیتهای اعمال شده بر پرتفوی این صندوقها و دستکاری نمادهایی مانند فولاد مبارکه و بانک ملت و فارس و… است تا تغییرات این چنینی. چرا p/nav صندوق دارایکم که اهرمی نیست و ضرایب اعتباری آن تغییر نکرده بود، مجددا نزدیک شصت درصد شده است؟ نکته اساسی این است که با محدودیتهای اعمال شده توسط مقام ناظر که بعضا به آن افتخار نیز میشود، با کوچکترین رنگ سرخ بازار این صندوقهای اهرمی و سهامی به صندوقهای closed-end تبدیل میشوند که قرار نیست قیمتی برابر با خالص ارزش دارایی داشته باشند، چون آربیتراژ قطع شده است. اگر فرصتهایی به صندوقهای اهرمی برای نقد کردن بخشی از پرتفو خارج از تابلوی اصلی داده میشود، افراد باتجربهتر میدانند که در صورت عدم تغییر شرایط کلی بازار و نحوهی مدیریت این صندوقها، این راهکار صرفا مُسکن موقت است و چارهی این چالش نیست.