:
كمينه:۱۲.۷۹°
بیشینه:۱۳.۹۹°
به‌روز شده در: ۳۰ آبان ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۵
پنجشنبه 16 آبان با سخنرانی خسرو نورمحمدی ارائه می شود؛

بررسی عوامل موثر بر پیدایش و انحراف برنامه‌ریزی توسعه در ایران با تاکید بر برنامه های سوم و چهارم عمرانی قبل از انقلاب

دکتر حسین عظیمی معتقد است برنامه ریزی در ایران عمدتاً به دلایل وارداتی بودن، نقش عمده خارجیان و ضعف داخلی به درستی شناخته نشده و پانگرفته است.مطالعه حاضر که خلاصه ای از یک مطالعه وسیعتر است به بررسی این مسئله در نظام برنامه ریزی ایران پرداخته است.
کد خبر: ۲۱۰۸۱
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۲ - ۱۵:۰۰

شادروان دکتر حسین عظیمی


خبراقتصادی: آقای خسرو نورمحمدی پژوهشگر اقتصادی و توسعه که مسوول جمع آوری و تنظیم آثار و اندیشه های  دکتر حسین عظیمی اقتصاددان صاحب نام ایرانی است،  روز پنجشنبه 16 آبان ماه 1392 از ساعت 14 الي 16 در موسسه دین و اقتصاد در مورد موضوع، عوامل موثر بر پیدایش و انحراف برنامه‌ریزی توسعه در ایران با تاکید بر برنامه های سوم و چهارم عمرانی قبل از انقلاب سخنرانی خواهد کرد.

این سخنرانی در محل این موسسه در  بلوار کشاورز نرسیده به میدان ولیعصر خیابان برادران مظفر نبش کوچه شهید ذاکری پلاک 126موسسه دين و اقتصاد انجام می شود.
نورمحمدی در بخشی از چکیده این سخنرانی آورده است:

دکتر حسین عظیمی معتقد است برنامه ریزی در ایران عمدتاً به دلایل وارداتی بودن، نقش عمده خارجیان و ضعف داخلی به درستی شناخته نشده و پانگرفته است.مطالعه حاضر که خلاصه ای از یک مطالعه وسیعتر است به بررسی این مسئله در نظام برنامه ریزی ایران پرداخته است.

ايران بعد از جنگ جهاني دوم، به دليل موقعيت ژئو پلتيک و شرايط جهاني به صورت تبعي و به سرعت پذیرای برنامه‌ريزي توسعه مي‌شود. اما اين ورود، بدون تحقیقات و شناخت لازم و کافی آغاز مي‌شود، بطوريکه حتی سازمان متولي تهيه برنامه سال‌ها بعد از تدوين برنامه شکل مي‌گيرد. با اینحال برنامه‌ريزي در ايران با دو خواسته اساسي و درست شکل مي‌گيرد: 1- هدايت پول نفت براي عمران و توسعه کشور و 2-ايجاد سازمانی موقت به نام سازمان برنامه براي تحقق عمران و توسعه کشور طي دوره اي گذرا و موقت.

خارجيان در طراحي برنامه هاي (ضعیف و بدون الگوی) اول و دوم تاثير گذارند، ولي به دليل حضور موثر نيروهاي داخلي به هرحال برنامه ریزی ایران تلفيقي از منفعت داخلي و خارجي است.

در اين شرايط کودتاي 28 مرداد 1332 اتفاق مي افتد و منافع و اهداف خارجيان در برنامه هاي سوم و چهارم اولويت مي يابد. عامل خارجي در ترکيب با عدم شناخت آنان از جامعه ايران، ضعف علمي داخلي، مسائل داخلي، نظام پادشاهی و ... باعث ایجاد نظامی ناقص از برنامه ريزي مي شود. لذا برنامه هاي سوم و چهارم بيشتر با اتکاء بر ضوابط فني و سرمايه‌گذاري فيزيکي پيش مي رود و تکنيک بر محتوا غالب مي شود. بنابراین برنامه ریزی سوم و چهارم عمرانی علیرغم موفقیت های چشمگیر رشد اقتصادی، نظام برنامه ریزی ایران را دچار اشکالات و انحرافاتی می کند که برای همیشه در برنامه ریزی ایران ماندگار می شود. از جمله:

1-موفقيت هاي رشد اقتصادي برنامه در شرایط عدم شناخت کافی ضعف و قوت آن ضمن انحراف برنامه ریزی در ایران، در ساختار سياسي شاهنشاهي و بخش هایی از جامعه نیز به ايجاد توهم قدرت مي انجامد. توهمي که حتي سهم پشتيباني خارجيان و سازمان برنامه ريزي در موفقيت ها را نمي بيند و تصوری شکل می گیرد که برنامه را در ایران عمدتاً مي توان با پول(بودجه) و فرمان (قوانین و مقررات و مدیریت اجرایی) به نتيجه رساند.

 2- يکپارچگي نظام برنامه ريزي از بين مي رود.

3- مفاهیم و نظام برنامه ریزی به درستی شناخته نمی شود.

برنامه ریزی توسعه به معنی تغییر ساختارهای سنتی به مدرن، جای خود را به برنامه ریزی متغیرهای کلان می دهد.

4- الگوي توسعه و عمران کم رنگ مي شود و بودجه بر برنامه اولویت می یابد. ما در وضعتي قرار می گیریم که هنوز پس از چند دهه، برنامه‌ريزي در نظر بسياري، عبارت است از روش‌هايي براي تخصيص و صرف منابع و هر زمان فضا آماده مي‌شود مجدداً سراغ سرمايه‌هاي فيزيکي و ساخت راه، ابنيه، پالايشگاه، سد و امثال آن مي‌رويم. برای مثال عليرغم آنکه نام همه برنامه هاي قبل از انقلاب عمراین و بعد از انقلاب توسعه است، همه نیز با يکديگر متفاوت هستند و تعريف مشترکي از عمران و توسعه در همه آن ها وجود ندارد.

5- اجراي برنامه‌هاي جامع، جایگزین برنامه‌هاي هسته‌اي و خط دهنده و استراتژي توسعه و انحراف سازمان از اهداف اوليه تشکيل خود مي‌شود. (لازم به تاکید است برنامه هاي سوم و چهارم هرچند کاملتر از برنامه‌های اول و دوم هستند ولی هنوز برنامه جامع نبوده، بلکه به نوعي برنامه هاي هسته هاي کليدي يا خط دهنده (Core-Planning)مي شوند و داراي الگوي توسعه جايگزين واردات مي شوند. برنامه ریزی ایران از برنامه پنجم وارد برنامه ریزی جامع شد.)

برنامه های بعدی توسعه هرچند در جزئیات متفاوت هستند ولی تحت تاثیر برنامه های سوم و چهارم عمرانی قرار دارند.

لذا علیرغم تجربه هفتاد ساله برنامه‌ريزي ايران، به دلیل تغییراتی که مبتنی بر شناخت علمی نیست ما هنوز در مراحل اولیه و ابتدایی برنامه ریزی هستیم. ما هنوز در مرحله اي از برنامه ريزي هستيم که نياز به شناخت مفهوم سازي، تفاهم بر برنامه‌ريزي، تدوين برنامه متناسب با شرايط کشور و... داريم و اينکه ضروري است که بايد به دنبال کدام سازمان، کدام برنامه، کدام عمران و توسعه و پيشرفت و چه نظام برنامه ریزی و ... باشيم. اين موارد نشان مي دهد که بدون شناخت و حل و فصل مشکلات نهادی و پایدار نظام برنامه ریزی نمی توان نظام مناسب برنامه ریزی در ایران را پیاده سازی و اجرا کرد.

لذا در این ارایه تلاش می شود تا با اشاره به عوامل موثر بر شکل گیری و انحراف برنامه ریزی در ایران، علل ضعف نظام برنامه ریزی کشور بررسی شود.

علاقمندان برای مطالعه بیشتر می توانند به لینک های زیر در این زمینه مراجعه نمایند: