خبراقتصادی: با توجه به علاقه به حل مسائل جامعة ایران است که سالهای طولانی از عمر خود را به تحقیق و بررسی در مسائل اقتصادی کشور گذراندهام و هیچگاه نیز ”علم برای علم" برایم مطرح نبوده است. هنوز هم حداقل برای من، اگر علمی با نام علم اجتماعی ( اقتصاد) هست، این علم به خاطر اجتماع است و بس
به هر حال علم اقتصاد یک علم اجتماعی است و نهایت ارزیابی ما اقتصاددانها از کار خودمان باید این باشد که آیا توانستهایم در اینکه زندگی اقتصادی مردم بهتر شود مشارکت کنیم یا نه.
نظریهپرداز اقتصادی نمیتواند با واقعیات جامعه محل زندگی خود از نظر پژوهشی و تحقیقی بیگانه باشد. نظریهپرداز اقتصادی کسی است که نه تنها به واقعیات زندگی اقتصادی اطراف خود (جامعه خویش و جامعه جهانی) توجه دارد، بلکه به مطالعه مستقل این واقعیات، به فرضیهسازی در زمینه این واقعیات، به آزمون این فرضیهها در جامعه و به کاربرد نتایج حاصله در امور جامعه به شدت وابسته است. البته نظریهپرداز اقتصادی، برای سرعت و سهولت کار، باید از طریق آموزشهای قبلی در جریان مفاهیم، قضایا و نظرات اقتصادی مطرح شده قبلی قرار گرفته باشد؛ لذا هر نظریهپرداز شروع کننده یک علم نیست، ولی شرط اصلی برای نظریه پردازی برخورد علمی با واقعیات جامعه و جوامع است و نه مسلط بودن بر مفاهیم و قضایا و نظریههای قبلی در یک علم.
کارشناسان نظریات مختلفی دارند. ولی اگر به مفهوم علمی کارشناس آن هم در حوزه کلان سیاست گذاری که مورد بحث ما بود دقت کنیم خواهیم دید که کارشناسان در واقع بنیانگذاران تحولات فکری هستند. به این مفهوم تعداد کارشناسان در هر جامعهای به ویژه در جامعه ما بسیار بسیار محدودتر از آن است که این همه اختلافنظر کارشناسی در بین باشد. در این مورد بارها تأکید کردهایم که در جامعه ما نظریهپردازی یا صورت نمیگیرد یا بسیار محدود است و لذا ما دچار ضعف بسیار اساسی در بعد ”کارشناسی" هستیم. ما متأسفانه هنوز حاضر نشدهایم که به این مفاهیم فکر کنیم همه چیز را ساده میانگاریم و با سادگی ظاهراً مسایل را حل میکنیم. هنوز در جامعه ما، این نکته به درستی درک نشده که بحث درباره مفاهیم، بحثی بسیار اساسی است. اگر مفاهیم درست درک نشده باشند و روشن نباشند در عمل دچار مشکل اساسی خواهیم بود. در همین زمینه کارشناسی، ما معمولاً اینگونه عمل میکنیم که مثلاً تعدادی افراد، حداکثر دارای مدرک دانشگاهی را کنار هم مینشانیم (البته اهمیت دادن به تحصیلات دانشگاهی کاری ارزشمند است) و به کیفیت تحصیلی این تحصیل کردگان، تجربه و عمل آنها، علاقه آنها به کارشان و درجه ارشدیت آنها در حوزه علمی خودشان توجه نمیکنیم و همه آنها را به عنوان کارشناسی معرفی میکنیم. وقتی تعدادی از این افراد که اینگونه انتخابشدهاند به عنوان کارشناس در کنار هم قرار بگیرند و درباره مسایل بحث کنند مشخص است که به تعداد افراد، نظریات هم متفاوت میشود. اما آیا باید نتیجه گرفت که نظریات کارشناسی متفاوت است؟ و یا باید این احتمال را بررسی کرد که ممکن است در این مجموعه از افراد تعداد کارشناسان بسیار محدود باشد. اگر به ارشدیتی که در علم مطرح است بها دهیم و علم باوری را تحقق ببخشیم، با توجه به اینکه معیارها و بررسیهای علمی مشخصاند خود علم به ما خواهد گفت کارشناس کیست و چه ویژگیهایی دارد.در این صورت، زمانی که به کارشناسان واقعی رجوع کنیم و کار کارشناسی به معنای واقعی کلمه انجام دهیم، خواهیم دید که اختلافات بسیار محدودتر از آن است که به نظر میآید .
تنظیم: خسرو نورمحمدی - محسن شمشیری