:
كمينه:۱۶.۵۱°
بیشینه:۱۶.۹۹°
به‌روز شده در: ۱۲ آبان ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۵
گفت‌وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلي زم

زم: فصل‌ اعتدال فرهنگ فرا رسیده است

بشدت علاقه‌مندم آقاي روحاني در بخش فرهنگ موفق شود، هنرمندان بشدت آسيب ديدند و منتظرند. هم راهكار بنيادين و اساسي براي اين تحول وجود دارد و هم راهكار رفرميستي مناسب
کد خبر: ۱۷۶۷۷
تاریخ انتشار: ۰۱ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۴:۴۸




خبراقتصادی: محمدعلی زم از صاحب نظران فرهنگی و مسوولان نهادهای فرهنگی کشور در سال های اخیر،  در گفت وگو با روزنامه ایران، نکاتی را در رابطه با فضای فرهنگی کشور و حمایت از هنرمندان و فرهنگیان، مطرح کرده که حائز اهمیت است و لازم است که سایر صاحب نظران و کارشناسان کشور نیز  در جهت بهبود فضای فرهنگ و سینما و رسانه در کشور، به بررسی این نکات و موضوعات بپردازند.

 روزنامه ایران در مقدمه این گفت وگو به قلم فهیمه پناه آذر نوشته است: محمدعلي زم يك روحاني است، اما اهالي هنر او را به واسطه فعاليت‌هاي هنري، فرهنگي و سينمايي‌اش مي‌شناسند. زم دوم آبان‌ماه 1334 در تهران به دنيا آمده است، در سال‌هاي 53 تا 59 در حوزه علميه قم تحصيل‌‌كرده و از سال 59 به بعد نيز نزد آيت‌الله كاشاني رسائل و مكاسب تلمذ داشته است. همچنين در محضر حاج آقا تهراني به مدت 10 سال درس خارج فقه و اصول را فرا گرفته، زم از جمله روحانيوني است كه در مقام تهيه‌كننده چند فيلم ساخته و علاوه بر فعاليت‌هايي كه داشته، در كارنامه‌اش مديريت انجمن‌هاي سينمايي نيز ديده مي‌شود. او رئيس هيات مديره انجمن صنفي ويدئو رسانه و صاحب يك موسسه سينمايي بود، رياست سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران و رياست حوزه هنري از ديگر مديريت‌هاي محمدعلي زم است. وي علاوه بر فعاليت‌هاي اجرايي از جمله مديريت در دانشگاه هنر و علامه طباطبايي، فلسفه هنر و فلسفه گردشگري تدريس كرده و مدير داخلي سازمان تبليغات اسلامي، عضو شوراي سياستگذاري صداوسيما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان عقيدتي و سياسي ارتش نيز بوده، زم در دوران فعاليت خود مدير مسئولي 11 مجله تخصصي هنري و ادبي را نيز عهده‌دار بوده است. او مدتي رياست هيات مديره باشگاه پرسپوليس و دانشگاه سوره را برعهده‌ داشته و موسس بانك شهر در سال 79 بوده است.




شما یکی از چهره‌های مطرح در حوزه فرهنگ و هنر هستید. ارزیابی‌تان از تغییر مدیریت حوزه فرهنگ و هنر چیست؟ آیا شما هم کاندیدای مدیریت ارشاد بوده‌اید؟


حقیقت این است که من هیچ وقت خودم را کاندیدای هیچ کاری از جمله وزارت نکرده‌ام. در سال ۷۰ هم پس از استعفاي آقاي خاتمي از وزارت ارشاد، دولت و مجلس وقت بر سر وزارت من توافق كرده بودند اما من اصرار مشترك آن روز مجلس و دولت را نپذيرفتم و به دلايل زيادي كه در آن روزگار برايم مطرح بود و نيز اهميتي كه براي حوزه هنري به عنوان مركزي براي تربيت هنرمندان انقلاب و توليدات نمونه مورد نياز كشور، اين مسئوليت را نپذيرفتم و مسئوليت به گزينه بعد از من آقاي علي لاريجاني واگذار شد.
اتفاقا آقاي دكتر محمدجواد لاريجاني به نمايندگي از دولت و مجلس پافشاري زيادي كرد كه من پذيراي اين مسئوليت بشوم، ولي مخالفت كردم. بعد از وزارت، آقاي علي لاريجاني هم، اصرار زيادي داشت كه قائم‌مقامي وزارتخانه را به من و حتي پيشنهاد تقسيم كار كه همه امور فرهنگي و هنري وزارتخانه را به من سپرده و خود امور مربوط به خارج وزارتخانه (يعني دولت، مجلس، سازمان برنامه و بودجه و خارج از كشور و... . ) را برعهده بگيرد را داد. ولي به دلايل ذكر شده نپذيرفتم! از اين رو هيچ‌وقت وزارت براي من كار مطلوبي نبوده است امروز هم با آن روز، بعد از گذشت ۲۲ سال زياد فرقي نكرده است، متأسفانه فرهنگ و هنر هيچ‌وقت تاكنون جدي نبوده و جدي نشده و هيچ عزم ملي براي تبلور فرهنگ فراهم نشد.




انتخاب آقاي علي جنتي را براي وزارت ارشاد چگونه مي‌بينيد؟


من چون به تدبير آقاي دكتر روحاني اميد بسته‌ام، انتخاب ايشان را با همه مصالح و تدابير و اولويت‌هايي كه پيش روي دارد و نيز با شناخت ۳۰ ساله‌اي كه از جناب آقاي جنتي دارم، مدتي هم در سازمان تبليغات در خدمت‌شان بودم و از نزديك همكاري داشتيم، ايشان را از همه پيشنهادات و گزينه‌هاي بي‌ربط و كم‌‌ربط‌تري كه براي تصدي اين وزارتخانه وجود داشت؛ خوش ربط‌تر مي‌دانم.
كارهاي تخصصي هر دستگاهي بر عهده معاونت‌هاي آن دستگاه است. وزارتخانه ارشاد متأسفانه در يك ساختار يله و رهايي رشد كرده و چيزهاي نامتجانسي در اين وزارتخانه به هم گره خورده‌اند كه شما در هيچ وزارتخانه‌اي نظير آن را نمي‌بينيد
– مثلاً نفت، نيرو، دارايي، كشاورزي، علوم، آموزش و پرورش، مخابرات و... همه و همه تكاليف‌شان متجانس است؛ متأسفانه در اين وزارتخانه از علوم و معارف اسلامي و قرآني تا اوقاف و حج و خبرگزاري و سينما و موسيقي... يعني حوزه وسيعي از تبليغات سنتي با حوزه وسيعي از تبليغات مدرن در كنار هم قرار گرفته‌اند كه متأسفانه اين تقريب در طول سه دهه اخير به نفع هيچ‌يك از اين دو (تبليغات سنتي و مدرن) نبوده است، اساساً سازمان تبليغات اسلامي ايجاد شد و شهيد رجايي بخشنامه‌اي كرد كه كل تبليغات سنتي اسلامي، حوزوي و... تدريجاً به اين سازمان ملحق شود و كل تبليغات جديد و نوين در زير بخش وزارت فرهنگ و هنر قرار گيرد، متأسفانه متوليان، اهميت اين كار را هم درك نكردند.
ضعف‌هاي حاكم در كار فرهنگ و تبليغات هم هيچ‌وقت نتوانست اين شتر را بخواباند و آن شتر را بايستاند و اين دو همواره شاخ تو شاخ هم شدند (با اين‌كه شتر فاقد شاخ است؟! ) به هر حال نه تبليغات مذهبي آن‌گونه كه بايد (به‌رغم وجود اين همه ارگان‌هاي متفرق) شكل گرفت و نه اقتضائات تبليغات نوين و جديد، فرجام‌مند و عاقبت بخير شده است.
مي‌بينيم در حدي كه امروز، متولي امر نماز، خودش را از پيشرفت نمازخواني گلايه‌مند مي‌داند و مي‌گويد ۵۰ درصد جوانان نماز نمي‌خوانند! همه هنرمندان و نويسندگان و فيلمسازان هم اين طرف خود را از حوزه فرهنگ و هنر و سينما ناراضي مي‌دانند، مراجع تقليد هم از اين آشفته بازار تبليغات ديني ناراضي‌اند. دانشگاهيان و روشنفكران و سينماگران و هنرمندان هم اين طرف ناراضي‌اند! هردو هم به خود حق مي‌دهند! كه همه نوع قضاوتي را نسبت به جريان مقابل روا دارند. اهالي خطه تبليغات مذهبي مي‌خواهند هنرمندان را نمازخوان كنند تا از طريق ايشان نماز، امر به معروف و حجاب و... را وارد سينما و سريال كنند؟! هنرمندان هم مي‌خواهند آخوند‌ها و‌طلبه‌ها را فيلمساز و موسيـــقيدان كنند.
هريك فكر مي‌كنند مشكل در جناح مقابل است و بايد او را درست كند، اگر متوليان تبليغات سنتي به ظرفيت‌هاي اين بخش و ضعف‌هاي آن آگاه بودند و مي‌توانستند تصميم‌ساز باشند حداقل تبليغات سنتي- حوزوي ما كه سابقه بيش از هزار سال دارد درست مي‌شد.
همچنين اگر طيف تبليغات مدرن هم از ظرفيت‌هاي خود آگاهي داشت و ضعف‌هاي آن را مي‌شناخت و فرصت و قدرت اصلاح خود را مي‌داشت، اين بخش امكان درست شدن داشت اما به نوعي همه مشكل را گم كرده‌اند و هر دو در به روي ساكنان آن قفل شده، اميدوارم كليـــــــددار دولت تدبير با اين دو مقوله بي‌حوصله و سرسري برخورد نكند، از بي‌حوصلگي هر دو در را نشكند يا از سر دشواري هر دو را به حال خود‌‌ رها نسازد و با كليد تدبير اين دو قفل را بازكند كه هم به نفع دين و هم به نفع آخرت مردم و هم گره‌گشاي كار حكومت و فرهنگ و هنر و توسعه كشور است.
من نا‌اميد نيستم و به‌شدت علاقه‌مندند آقاي روحاني در بخش فرهنگ موفق شود، هنرمندان به‌شدت آسيب ديدند و منتظرند. هم راهكار بنيادين و اساسي براي اين تحول وجود دارد و هم راهكار رفرميستي، مناسب هر دو براي كوتاه مدت وجود دارد، تا چه قبول افتد و خواجه
چه پسندد!


فكر نمي‌كنيد امثال شما با كنار كشيدن خودتان مسبب اين وضع هستيد؟

اولاً من كنار نكشيده و كنار نبوده‌ام تا زماني كه فرجه كاري داشتم برای تحول‌خواهي در مجموعه‌هاي زير نظر خودم كار كردم و وقتي هم كه مرا منقضي خدمت كردند به نفر جايگزين خودم در حوزه هنري پيشنهاد دادم، گفتم: من در ۲۲ سال مسئوليتم روزانه حداقل ۱۸ ساعت بدون مرخصي كار كرده‌ام و فرصت ثبت و ضبط و... نداشته‌ام، گفتم من پنج هزار صفــــحه حرف به‌درد بخور در حوزه فرهنگ و هنر دارم امكاناتي بدهيد كه من دو سال بنشينم اين‌ها را بنويسم اگر از كار خوشتان آمد، تها‌تر كنيم و اگر نتيجه كار را نپسنديد و نخواستيد، ۲۰۰ ميليوني كه به من داده‌ايد را دوساله به شما برمي‌گردانم؟! !
وقتي هم آقاي احمدي‌نژاد مرا از سازمان فرهنگي و معاونت اجتماعي شهرداري برداشت و آقاي مشايي را جايگزين كرد، فوري نشستم مسائل حوزه فرهنگي شهر و شهرداري را در چند كتاب قلمي‌كردم و همراه خلاصه ۱۱۰ طرح در دست اجرا را براي ايشان ثبت و در كتابي درج و منتشر كردم، اما ايشان هم در عمل بصيرتي در بهره‌گيري از تجارب گذشته نشان نداد .





اسامي كتاب‌هايي كه به آن‌ها اشاره كرديد، چيست؟


اسم اين كتاب مربوط به آقاي احمدي‌نژاد «يك هست از هزاران بايد» و كتاب‌هاي ديگر: «كودكان خياباني»، «عدالت همه زندگي است»، «از همين روزن گشوده به دود»، «مديريت فرهنگي شهر»، «فرهنگ مديريت شهري»، هستند.
پس ببينيد من كناره‌گيري نكردم. اگر هر مسئولي حاصل تجربياتش را براي نفرات بعدي مي‌نوشت و مي‌داد و نفر بعدي هم موظف به خواندن و توجه به آن مي‌شد الان اوضاع فرهنگ اينچنين آشفته، رها و آلوده نبود. در بخش خصوصي هم در اين 10 سال خيلي كوشش كردم كه بشود! اما نگذاشتند و آنطوري كه مي‌خواستم نشد!
مثلاً يك نمونه‌اش آخرين آن‌ها بود: فيلم ديني‌تر از دموكراسي تو روز روشن در همه ساليان پس از انقلاب از سوي بخش خصوصي و بدون امكانات دولتي ساخته نشد كه مورد توجه مخاطب هم قرار بگيره و بتواند مقام دوم پرفروش فيلم سال را به خود اختصاص بدهد! اما حسودان با معاضدت بدفهمان دست به‌ دست هم دادند و آن بلا را سر فيلم آوردند. چندين ماه بنده را دادگاهي و اذيت و در ‌‌نهايت هم وقتي با منطق و پشتوانه فكري و قرآني فيلم مواجه شدند، دفتر و تشكيلات فيلمسازي‌ام را از بين بردند و بيش از يك ميليارد تومان خسارت زدند و شكايت مرا در دادگاه مختومه كردند و به بنده گفتند اين دو پرونده را باهم تها‌تر كن! فيلمي كه از يكسو روحانيت معظم و برخي بزرگان قرآن‌شناسي چون آيت‌الله هاشمي‌‌رفسنجاني را به حيرت واداشته بود كه آيا سينما چنين قدرتي دارد كه بتواند مسائل ماوراءالطبيعه را چنين تاثيرگذار نشان دهد و در سوي ديگر جوانان را به استقبال از فيلم وادار سازد!
در اين دوران كتاب نسبتاً خوش محتوايي هم به نام جمهور جهاني شيعه تأليف و منتشر كرديد!
بله، تحقيق و نگارش اين كتاب ۲سال زمان برد و در سال ۸۳ انتشار يافت و توزيع‌كننده نداشت و در بحبوحه سياست‌زدگي سال ۸۴ با آن و ديگر مسائل فرهنگي برخورد سياسي شد و آنطور كه بايد ديده نشد! و من همه روحانيت و مسئولان نظام و دستگاه‌هاي فرهنگي را ملزم به ديدن اين كتاب مي‌دانم.
متأسفانه بخشي از پيش‌بيني‌هاي 10 سال پيش اين كتاب در ماه‌هاي اخير در كشورهاي اسلامي جريان پيدا كرده و يك‌سوي حاصل درگيري‌ها و اختلافات كشورهاي اسلامي، شيعه‌كشي است كه به راه افتاده در حالي كه در اين كتاب پيش‌بيني‌ها و راهكارهايي ارائه شده بود كه مي‌توانست منجر به غيراز وضع كنوني شود.
شيعه در دنيا به‌شدت بي‌پشت و پناه و در معرض تخريب و آزارهاي زيادي است و هيچ متولي معتدلي براي سامان بخشي به اوضاع كنوني شيعه در جهان وجود ندارد و تمام تند روي‌هاي سلفي‌گري، تحت لواي موساد و سيا مشغول طراحي و نابودي قدرت شيعه در دنيا هستند. در اين كتاب، راهكار‌ها و نظريه‌هايي مطرح شده است كه مي‌تواند مورد توجه قرار گيرد.
بايد مطمئن بود اگر خداي ناكرده اين دولت خصوصاً در حوزه فرهنگ موفق نشود، كار براي آيندگان از دشواري صد چنداني نسبت به اكنون برخوردار مي‌شود. ضمن اين‌كه عرض كردم، من حضور برادرم آقاي جنتي را در شرايط كنوني يك فرصت فوق‌العاده خوب مي‌دانم و ايشان را شايسته و بايسته اين كار مي‌دانم، البته هر كسي هر كاري مي‌تواند بايد مضايقه و دريغ نكند.

شما چه كمكي مي‌توانيد بكنيد و آيا حاضر به كمك هستيد؟

اولاً من روحيه آويزان شدن به كسي و جايي را نداشته و ندارم و براساس آموزه‌هاي ديني و معرفتي‌ام اين را هيچ‌وقت نپسنديده‌ام. استاد مرحوم و بزرگواري داشتم كه همواره در ابتداي دروس خود مي‌گفت «لاتكن عبد غيرك... و لاتكن ذنبا» مي‌گفت آويزان شدن به چيزي و تبعيت از كسي... بندگي‌آفرين است، ثانياً من خدمت در جمهوري اسلامي را هميشه يك خدمت الهي مي‌دانستم يعني خدمتي كه يك‌سويش خدا و سوي ديگرش مردم باشد حتماً مورد پذيرش خداوند خواهد بود و همواره اعلام آمادگي براي هر كاري كه تاثيري مترتب بر آن باشد (خصوصاً در حوزه فرهنگ) را داشته‌ام و هيچ‌وقت هم به‌رغم لطف بزرگان و درخواستشان پيشنهاددهنده نمدي براي خود نبوده و نيستم و هميشه اين دوبيت را با خود زمزمه داشته‌ام كه:
يك جو نمدم به هردو عالم نمدم
من اين نمدم به صوف و اطلس نمدم
فردا كه حساب خلق را پس گيرند
من جز نمدم جواب ديگر نمدم
در انتخابات كه آقاي دكتر روحاني از من خواست كمك‌شان كنم به ايشان گفتم من در هيچ انتخاباتي تاكنون ورود نداشته و نخواسته‌ام كه ورود پيدا كنم از اين جهت بكر بكر هستم! اما به علت نگراني‌هايي كه نسبت به آينده، مردم و كشور و انقلابم دارم با همه وجود در خدمتم، دو روز قبل از انتخابات هم وقتي به پيروزي قطعي ايشان باورمند شدم، پيغام دادم كه روي ما مانند نيروهاي مردمي قبل از ۲۲ بهمن مي‌توانيد هميشه حساب كنيد (و نه مانند افسران ۲۳ بهمن به بعد؟! ) و هر وقت هر كاري داشتيد با تدبير و اميد آن را انجام خواهم داد، وقتي از ايشان خبري نشد بدون اين‌كه ايشان بدانند و خبر داشته باشند، تمام دو ماه گذشته را شبانه‌روز مانند نيروهاي خود سر؟!
وقت گذاشته و نشسته‌ام با امكانات شخصي براي «اعتدال» ايشان كار كرده و كار مي‌كنم و اعتدال را نظريه‌شناسي ديني كرده‌ام و ان‌‌شاءالله به‌زودي به صورت كتاب در دسترس قرار خواهد گرفت و نيزكتابي را با عده‌اي از دوستان نويسنده در مورد معرفي جهاني شخصيت ايشان در دست تأليف داريم به نام «مرد صلح و سلام و آشتي» كه ان‌‌شاءالله حاصل هر دو كار، دو كتابي است كه به‌زودي تقديم مردم خواهد شد البته اگر امكان انتشارش را بتوانم فراهم كنم! اين دو كار اگر در دستوركار اداري دولتي قرار مي‌گرفت نيازمند ۳-۲ سال وقت و ده‌ها ميليون تومان هزينه بود.


نظريه‌شناسي ديني اعتدال چيست؟


من در نخستين روزهاي پس از پيروزي ايشان احساس خطر كردم كه اگر پشتوانه‌هاي فرهنگي و ديني اعتدال تبيين و مشخص نشود حتماً اين واژه اصيل ديني هم به سرنوشت واژگاني چـــون «اصولگرايي»، «اصلاح‌طلبي»، «سازندگي» و... به بي‌رمقي گرفتار خواهد شد از اين رو از عده‌اي از دوستان‌طلبه فاضل و علماي بزرگ درخواست كردم كه آستين بالا بزنند و كاري كنند.
بعد از چندين روز معطلي كسي لبيك نگفت و ديدم خودم بايد كاري كنم و براساس قرآن و نهج‌‌البلاغه و... توانستم نيمه‌دوم اين كتاب كه كتاب مستقلي است را مهيا كنم تحت عنوان «امپراتوري اعتدال».
خوشبختانه در جلسه اخير مقام معظم رهبري مدظله العالي با دانشجويان، حضرت ايشان به اهميت و بايستگي تعريف و تبيين اعتدال از سوي رئيس‌جمهور محترم اشاره و تاكيد داشتند و در واقع بيان ايشان همه خستگي كار را از تنم بيرون ساخت و طبعاً از رئيس‌جمهور با اين همه مشغله نمي‌توان چنين انتظاري داشت و اين‌كار به عنوان يك پيش درآمد مي‌تواند پاسخگوي نيازي كه مقام معظم رهبري فرمودند، باشد و از سوي فضلاي ارجمند اعتدال‌شناس مورد بازنگري -در صورت لزوم- قرار گيرد.
پس مي‌بينيد كه من در اين دوره كوتاه حتي از آدم‌هاي فعال دولتي و داخلي سيستم نظام هم فعال‌تر بوده‌ام با اين تفاوت كه من از هيچ حقوق و مزيت، ماشين، مسكن و بيمه دولتي هم، برخوردار نبوده و استفاده نكرده‌ام.