برنامههاي دولت دوازدهم براي توسعه شركتهاي دانش بنيان 5 مورد اساسي و ارتباط اين مجموعهها با فعاليتهاي صنعتي و اقتصادي داراي مزيت نسبي مثلا در حوزه صنايع پاييندستي پتروشيمي، فلزات يا در حوزههاي خدمات درماني و گردشگري» را دربر ميگيرد
اقتصاد گردان - سه ويژگي اصلي انقلاب صنعتي چهارم سرعت، گستردگي و تاثير بر ساختارهاست. انقلاب صنعتي چهارم يك فرآيند تخريب خلاقانه است كه فرصتها و تهديدهايي با خود به همراه خواهد داشت؛ افزايش سطح درآمدها و بهبود كيفيت زندگي و بهرهوري، كاهش هزينههاي ارتباطات و ترابري، كارايي بيشتر پشتيبانيها و زنجيرههاي عرضه جهاني و ايجاد بازارهاي جديد از جمله فرصتهاي انقلاب صنعتي چهارم هستند.
دستهبنديهاي مختلفي از فناوريهاي جديد در راستاي انقلاب صنعتي چهارم انجام گرفته است. فناوريهاي حوزه فيزيك و مكانيك (مانند پرينترهاي سهبعدي)، ديجيتال (اينترنت اشيا) و بيولوژيكي (دستكاريهاي ژنتيك، سلولهاي بنيادين) از مهمترين زمينههاي مورد توجه در انقلاب صنعتي چهارم هستند. كشورها يا از توليدكنندگان قابلتوجه محصولات با فناوري بالا هستند؛ مثل كرهجنوبي كه سالانه بيش از 80ميليارد دلار صادرات محصولات مختلف با فناوري پيشرفته و دانشي دارد يا مصرفكننده محصولات با فناوري بالا هستند. اما بسياري از كشورها در امريكاي لاتين، خاورميانه و آفريقا مصرفكننده اين محصولات هستند. ما هم واردكننده آنها هستيم. بر همين اساس، برنامههاي دولت براي جلوگيري از چالشهاي كشور در زمينه انقلاب صنعتي چهارم و تبديل شدن كشور به توليدكنندهيي كه حضور معنيدار در بازارهاي منطقهيي و جهاني داشته باشد، نيازمند توجه به پارادايم مهم است كه شامل: 1- تسهيل شرايط تعامل با دنيا؛ چراكه بدون حضور و داشتن ارتباط با پيشروان اين فناوريها (چه از طريق ايرانيهاي مقيم خارج، يا fdi يا...) امكان توسعه سريع صنايع پيشرفته و دانش بنيان وجود ندارد. اين درسي است كه از تجربه تايوان، كره، سنگاپور، چين، مالزي و هند ميگيريم. 2- ورود بنگاههاي صنعتي، خدماتي و بازرگاني و... به دنياي ديجيتالي انقلاب سوم.
چند درصد از بنگاههاي ما مجهز به سيستمهاي برنامهريزي منابع سازماني (erp) و مديريت روابط مشتري (crm) و فناوريهاي يكپارچه هستند؟ اين قضيه برآوردن الزامات انقلاب صنعتي چهارم را مشكل ميكند. به نوعي در طبقهبنديهايي كه كشورها را از منظر اقتصاد مبتني بر منابع، كارايي و دانش تقسيم ميكنند، كشور ما هنوز اقتصادي مبتني بر منابع و در حال گذار به اقتصاد مبتني بر كارايي ارزيابي ميكنند. 3- انسجام در حوزههاي سياستگذاري. در سرمايهگذاريهاي مهمي كه امروزه در كشور انجام ميشود، نميتوان مثلا در حوزه بهداشت چندين پروژه بيمارستاني را با فاينانس و تامين تجهيزات بيمارستاني از خارج پيشبيني كرد و در عين حال طرفدار اين بود كه ما توسعه صنايع دانشبنيان تجهيزات بيمارستاني را خواهانيم. يا در حوزه ريلي و حملونقل يا حوزه ارتباطات تجهيزات سرمايهيي پيشرفتهيي را در مقياسهاي بالا از خارج وارد كنيم و بعد سوال كنيم كه چرا شركتهاي دانشبنيان در حوزههاي سيگنالها، ردگيريها، مكانيابيها و زيرساختها و محصولات مختلف مخابراتي شكل نميگيرند يا فروش قابل ملاحظهيي ندارند.
از اين رو، برنامههاي دولت دوازدهم براي توسعه شركتهاي دانش بنيان 5 مورد اساسي چون «توانمندسازي شركتهاي دانش بنيان، اقتصادي و معنادار شدن فعاليتهاي شركتهاي دانش بنيان از طريق وارد كردن آنها و پيوند دادن آنها با بنگاههاي بزرگ اقتصادي، انسجامبخشي به سياستهاي اقتصادي، صنعتي، تجاري، فناوري و سرمايهگذاري در جهت تشويق و تقويت فعاليتهاي دانش بنيان، جذب و همكاري با ايرانيان خارج از كشور با ايجاد نهاد مناسب اجرايي آن، مرتبط كردن فعاليتهاي شركتهاي دانش بنيان با يكديگر با ايجاد خوشهها، شبكهها، زنجيرهها و... و ارتباط اين مجموعهها با فعاليتهاي صنعتي و اقتصادي داراي مزيت نسبي مثلا در حوزه صنايع پاييندستي پتروشيمي، فلزات يا در حوزههاي خدمات درماني و گردشگري» را دربر ميگيرد.