مديران بانك مركزي ايران از دوران نوزادي خود تا امروز كه 55 سال عمر دارد هرگز تصور نكردهاند كاري جز انباشت اطلاعات و توزيع قطرهچكاني آن نيز دارند
اقتصاد گردان - نگارنده هر روز چند بار همه پنجرههاي سايت بانك مركزي را جستوجو ميكنم شايد تحليل تازهيي، گزارش نويي، خبرهاي غيركليشهيي، پژوهش روزآمدي و... پيدا كنم، اما هر بار دست خالي برميگردم، شايد نگاه من و جستوجويم عميق، ريزبين و كافي نيست و اميدوارم چنين باشد. به هر حال اداره سنتي نهادي مثل بانك مركزي چاره كار امروز ايران نيست و اين نهاد بايد پوست بيندازد.
مديران ارشد بانك مركزي همانند نگهبانان جان بر كف و قسمخورده از اطلاعاتي محافظت ميكنند كه انتشار آنها ميتواند اقتصاد ايران را از ريل ناداني به ريل دانايي رهنمون شده و بازتاب آن در كنشهاي اقتصادي جامعه ايران مفيد واقع شود. براي روشن شدن ذهن خوانندگان ارجمند اين نوشته، يك مثال ميزنم. برپايه آماري كه از سوي داود سوري، اقتصاددان ايراني در مجله «پيشه و تجارت» (شماره 12 ارديبهشت ماه 1396) بيان شده است از 1200 هزار ميليارد تومان نقدينگي اعلامشده 1050 هزار ميليارد تومان آن سپردههاي مدتدار است كه بالاي 20 درصد سود ميگيرند. معناي اين عدد چنين است كه نرخ سود سرمايهگذاري در بانكها از نرخ سود فعاليتهاي ديگر بيشتر است كه شهروندان ايراني حدود 250 ميليارد دلار از منابع خود را در بانكها گذاشته و حاضر نيستند آن را به فعاليت ديگري اختصاص دهند. در چنين وضعي آيا پند و اندرز رييس كل بانك مركزي به بانكها كه نرخ بهره را كاهش دهيد كارساز خواهد بود؟ جاي تحليل اين عدد آيا در بانك مركزي نيست؟ آيا بانك مركزي نميتواند منابع ناچيزي به پژوهشگران دهد تا درباره پيامدهاي اين رسوب پول در آينده ايران نظر دهند و بهطور مثال آن را در نشريه «روند» كه شماره پاييز آن تازه منتشر شده است درج شود؟ براي اينكه شرايط مديريت سنتي بانك مركزي به ويژه در حوزه تحليل و پردازش اطلاعات را بهخوبي درك كنيم، مثال ديگري بزنم. بانك مركزي مدتهاي طولاني است كه آماري به نام «آمارهاي بانكي» ارائه ميكند كه آخرين آن مربوط به فروردين 1396 است. در اين جداول ذيل عنوان «مانده كل تسهيلات» وجود دارد كه در اطلاعات مربوط به فروردين ماه عدد متناظر با آن 985 هزار ميليارد تومان است كه نسبت به دوره مشابه سال قبل حدود 24درصد و نسبت به آخرين روز 1395 معادل يك دهم درصد (3/1 هزار ميليارد تومان افزايش) رشد را تجربه كرده است. بانك مركزي اما هرگز توضيح نميدهد كه 985 هزار ميليارد تومان كه با محاسبه هر دلار معادل 3750 تومان رقمي برابر با 262 ميليارد دلار است در اختيار كدام افراد، كدام گروههاي صنعتي و بازرگاني و... است. اما همين بانك در شرايط مبارزات انتخاباتي خبر داد كه از كل وامهاي پرداختي حدود 25درصد آن يعني 65 ميليارد دلار – 246 هزار ميليارد تومان – در اختيار 500 بنگاه بزرگ است. آيا اين كار سختي است كه بانك مركزي اطلاع دهد اين شركتها كه 65 ميليارد دلار پول مردم را در اختيار دارند، با اين پول چه كرده و چه بازدهي داشتهاند؟ اين دست حبس اطلاعات و فقدان تحليل و گزارش كارشناسي و شفاف كردن اقتصاد از طرف بانك مركزي ميتواند باز هم ادامه يابد كه در فرصت ديگري آنها را يادآوري خواهيم كرد، اما سخن با رييسجمهور حسن روحاني است كه مديران فعلي بانك مركزي را متقاعد كنند كه بپذيرند دوران زنداني كردن اطلاعات و بهرهبرداري اختصاصي از آنها سپري شده است يا كساني را براي دولت جديد منصوب كنند كه بخواهند براي پوستاندازي بانك مركزي كار اساسي كنند.