متاسفانه هنوز هم که هنوز است افکار عمومی ،بیمه را صرفا با بیمه های شخص ثالث ودر حالتی خوش بینانه بیمه های درمان می شناسنددر حالی این صنعت بیمه می تواند خدمات گسترده و شایسته ای را در مجموعه فعالیت های ،جتماعی،اقتصادی، بازرگانی و… زندگی مردم از زمان تولدتا مرگ ارائه کند. اگر امروزه می بینیم که مفهوم بیمه در سطح خانواده ها و حتی صنایع و بنگاههای بزرگ جانیفتاده است و بعضا از آن به عنوان یک خدمت لوکس و تشریفاتی نام برده می شود بخاطر آن است که فرهنگ بیمه و بهره گیری از خدمات آن بخوبی معرفی نشده است و درهمین نقطه است که باید روابط عمومی ها به عنوان پل ارتباطی دستگاهها و افکار عمومی وارد شده و نقش کلیدی ، تاثیر گذار و تعیین کننده خود را با هماهنگی بخش های فنی و تخصصی ایفا نمایندنقشی که با باور بنده علاوه بر بیمه مرکزی به عنوان تعمیم دهنده بیمه، برعهده شرکت های بیمه به عنوان پیشقراولان ارتباط مستقیم با مردم عزیز نیز هست تا این مفهوم را درقالب های نوین،متنوع،جذاب و تاثیر گذار معرفی کرده و حتی با تفکر و اندیشه مبتنی بر دانش روز جهان محصولات جدید بیمه ای را تعریف و تبیین کنند.
در این خصوص نباید از فعالیت های مبتنی بر کار گروهی و خرد جمعی گذشت چراکه شرکت های بیمه ای در عین رقابت، رفیق اند و وظیفه دارند برای ارائه مطلوب و جذاب محصولات خود با تعریف پروژه های مشترک تبلیغاتی و اطلاع رسانی در قالب شورا و یا کارگروههای تخصصی با مشارکت سندیکای بیمه گران ایران و نهادهای مرتبط اقدام نمو ده و با تبیین «نگرش» ، «عقیده» و «معرفت» ،پیام های بیمه ای را با استفاده از راهنماها ویا از طریق کانالها و قالب های مختلف به مردم ارائه کرده تا علاوه برتعریف الگوی واحدرفتاری با استفاده از روشهای تحقیقاتی برای مردم ،رضایت نهایی آنان راازدریافت خدمات بیمه ای حاصل نمایند ،رضایتی که در نهایت اطمینان و آرامش جامعه را به ارمغان خواهدآورد. شکی نیست که روابط عمومی های خلاقیت محور و اخلاق مدار در خط مقدم فرهنگ و توسعه، قراردارند آنان با تمامی مشکلات ساختاری و مدیریتی کنار می آیند تاعلاوه بر ارتقاء جایگاه سازمان در افکار عمومی ، ماموریت های خطیر دیگر خود را نیز به انجام برسانند. نگارنده براین اعتقاد است که روابط عمومی ها برای دستیابی بهینه به اهداف از پیش تعیین شده باید به سه نکته اساسی عنایت ویژه داشته باشند.
نکته نخست «بازتعریف ارتباطات درون سازمانی و برون سازمانی» است. دوم «تدوین رویکردمشخص و موثر رسانه ای ، مدیریت پیام ها و انعکاس و بازنمایی صحیح برنامه ها» است و بالاخره آخرین نکته همانا اهمیت خاص « آینده پژوهی برای ترسیم دورنمای صنعت بیمه در چارچوب فعالیت های پژوهشی و تحقیقاتی» است .نکاتی که با توجه به ظرفیت های حوزه بیمه و قابلیت هاو پتانسیل بالای نیروهای روابط عمومی دستیابی به آنها غیر ممکن نیست.قطعا توسعه فرهنگ بدون اجرای یک نهضت نوشتاری مختص بیمه ای امکاتپذیر نخواهد بود .تردیدی نیست که توجه به مقوله پژوهش و تحقیق و اعمال روشهای علمی برای توانمندسازی نیروهای انسانی،بازنگری در قوانین و مقررات حاکم بر فرهنگ در صنعت بیمه کشور و نیز ارائه آموزش های لازم به کنشگران عرصه فرهنگ بیمه با رویکرد تقویت توانمندی بهره گیری از فنون مناسب ارتباطات برای پیشبرد اهداف از جمله عواملی خواهدبود که تاثیر زیادی را بر افزایش سطح توانمندی فرهنگی صنعت بیمه و متعاقب آن توانگری شرکت های بیمه گر خواهدگذاشت.