هفت از اعداد خاص در آفرینش است و همچنان که در لغتنامه دهخدا آورده شده است، عددیست معروف که از گذشته مورد توجه اقوام مختلف بوده است و سیارههای کشفشده در جهان باستان، جنبهای ماورائی به این عدد داده است.
قوم سومر، قدیمیترین قومی است که به عدد هفت توجه کرده است زیرا آنان متوجه سیارات هفتگانه شدند و آنها را میپرستیدند و بابلیان هم به طبقات هفتگانه آسمان و زمین معتقد بودند که این امر از ساخت معابد هفت طبقة آنها پیداست.
در کتابهای برهماییان هند نیز زمین دارای هفت کشور است و ایرانشهر در کشور مرکزی قرار دارد.
هفت یعنی امنیت و ایمنی، آرامش، وفور نعمت، اتحاد مجدد، سنتز و بکارت. هفت، عالم کبیر را تداعی میکند و کامل بودن و تمامیت را میرساند.
هفت، عددی که با توجه به سه آسمان و جان، و چهار زمین و بدن، نخستین عددی است که هم مادی است و هم معنوی. هفت عدد «مادر کبیر» است. انسان از طریق هفتمین نور خورشید به جهان دیگر راه مییابد. هفت در ارتباط با هفت روز هفته، هفت سیاره، هفت مرحلة کمال، هفت فلک یا طبق آسمان، هفت شاخة درخت کیهان و غیره است.
هفت در طبیعت
در طبیعت نیز مظاهر بیشماری از عدد هفت یافت میشود که یکی از آنها گیاه اسلیوس (سلیخه) مخصوص هند و عمان، بر هفت قسم است: زرد خوشبو، سرخ خوشبو، سفید مایل به زرد، بین سرخی و سیاهی، غیربراق، سیاه و بدبو. این گیاه هفت سال عمر میکند. در آسمان هفت ستاره هست که آن را به عربی بناتالنعش میخوانند و شبیه خرس است و به عربی دب میگویند.
هفت در ادبیات
هفت در ادبیات نیز از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است، کمترین تعداد ابیات یک غزل هفت بیت است، بسیاری از د استانها و قصههای ایرانی و غیر ایرانی بر بنای عدد هفت شکل گرفته است؛ مانند هفت پیکر نظامی، هفت اورنگ، هفتخان رستم، هفت سفر دریایی سندباد و هفت شهر عشق از عطار از جمله این آثار هستند.
هفت در تاریخ
عدد هفت در باورهای ایرانیان باستان نیز بوده است. آنان معتقد بودند که آسمان را هفتپایه است: نخست ابر پایه، دیگر سپهر اختران، سوم دیگر ستارگان نیامیزنده، چهارم بهشت که ماه بدان پایه ایستد، پنجم گرودمان که انغز روشن خوانده شود و خورشید بدان پایه ایستد، ششم گاه امشاسپندان، هفتم روشنی بیکران که جای هرمزد است.
همچنین در تعالیم اوستایی، هفت فرشته (هفت امشاسپند) با نامهای سروش، بهمن، اردیبهشت، شهریور، اسفندارمذ، خرداد و مرداد، نورهایی هستند که از اورمزد صادر میشوند و زردشت در معراج خود با هر کدام از این امشاسپندان ملاقات و از آنان حقایق الهی را دریافت کرده است.
در باورهای اسلامی، هفت، نخستین عدد کامل و از اینرو اعتقاد به هفت آسمان، هفت اقلیم، هفت زمین، هفت دریا، هفت رنگ، هفت پیامبر و هفت مراتب یا منازل دل وجود دارد، در اندیشههای اسلامی دوزخ هفت طبقه است: جهنم، سقر، لظی، حطمه، سعیر، جحیم، هاویه. مسلمان در هنگام سجده هفت موضع از بدن را بر زمین قرار میدهد. اصحاب کهف یا همان خفتگان شهر افسوس هفتتن به نامهای: (یمیلیخا، مکشلینیا، مشیلینا، مرنوش، دبرنوش، شادنوش، مرطونش) بودند.
هفت در تاریخ و فرهنگ نیز نسوخ پیدا کرده است؛ عجایب هفتگانه شامل: اهرام ثلاثه مصر، باغهای معلق بابل، مجسمه زئوس یا ژوپیتر (خدای خدایان)، معبد آرتمیس، آرامگاه موسولوس، مجسمه آپولون (خدای روشنایی یونانی)، فانوس اسکندریه طلسم نمرود نیز هفت شهر به نامهای: (طلسم آب، طلسم حوض، طلسم طبل، طلسم آینه، طلسم بت منادی بر منار، طلسم روی آب رفتن، طلسم درخت سایهگستر) داشت.
سفره سال نو نزد ایرانیان (قبل از نفوذ اعراب) هفت شین به نامهای «شمع، شیرینی، شراب، شیر، شربت، شکر، شهد» داشت که بعد از ورود اسلام به سبب ممنوعیت و حرام بودن شراب هفت شین به هفت سین تبدیل شد و سفره سال نو ایرانیان اکنون هفت سین به نامهای «سیر، سرکه، سیب، سماق، سمنو، سنجد، سبزه» است.
در شیراز علاوه بر هفت سین هفت میم را هم در سفره میگذارند که مرغ، ماهی، میگو، مسقطی، مویز و ماست برخی از آنهاست.
عدد هفت در عرفان و تصوف اسلامی نیز ریشه دارد. آنچنان که در تصوف اسلامی، نردبان هفت پله به عنوان نماد هفت مرحله جستجو در کشفالاسرار بیان شده است وعارفان برای قرآن هفت تا هفتاد بطن قائل هستند. مردان خدا نیز در عرفان اسلامی به هفت دستة «اقطاب، ابدال، اخیار، اوتار، غوث، نقباء، بخناء» تقسیم میشوند.
ارواح نیز به هفت گروه «روح جمادی، روح نباتی، روح حیوانی، روح انسانی، روح ربانی، روح قدسی، روح فعال» تعلق دارند.
از دیدگاه برخی متصوفان هفت شهر عشق «طلب، تخلیه و تجلیه، عشق، معرفت، حیرت و محو، فنای فی الله و بقای به الله، توحید» نام دارد. هفت وادی عشق از دیدگاه عارفانة عطار نیز «طلب، عشق، معرفت، استغناء، توحید، حیرت، فقر و فنا» میباشد.
نماز مسلمانان هفت رکن به نامهای «نیّت، تکبیرةالاحرام، سجود، قیام، رکوع، تشهد، سلام» دارد و هفت عضو بدن که در هنگام سجده به زمین میرسند «پیشانی، دو کف دست، دو زانو، دو سر انگشت شست پا» میباشد.
هفت مناسک حج نیز هفت مرحله به نامهای «احرام، طواف، سعی، عرفات، منی، رمی، ذبح» دارد و هفت بار طواف کعبه، رمی جمره با هفت سنگ بر شیطان، هفت بار سعی میان مروه و صفا، هفت بار تطهیر، هفت دروازه برای بهشت و دوزخ، هفت سلام قرآن، هفت آیة سوره فاتحه (فاتحهالکتاب) و ... از نمونههای استفاده از این عدد رمزآلود و مقدس میباشد.
در بهشت هفت چشمه به نامهای «کافور، کوثر، سلسبیل، تسنیم، معین، میم، زنجبیل» وجود دارد.
هفت در هنر
هفت در هنر نیز نمود دارد، موسیقی هفت دستگاه و هفت نت دارد و هفت تضاد رنگی در نقاشی است. در اشعار بسیاری از بزرگان هفت جای دارد:
هفت آسمان را بر درم وز هفت دریا بگذرم چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
(حضرت مولانا)
گفتم دعای دولت او ورد حافظ است گفت این دعا ملایک هفت آسمان است
(حضرت حافظ)
عدد هفت در فرش ایرانی این میراث تاریخی و فرهنگی و هنری نیز مشهود است و همانطور که کهن دژها و قلعههای اساطیری هفت دیوار داشتند، قالی ایرانی نیز غالباً هفت حاشیه دارد و نشان از باغ بهشت و خلد برین در آن است. در متون پهلوی پیش از اسلام، شهر آرمانی و الگوی آسمانی شهرهای ایرانی با عنوان کنگدژ دارای هفت حصار از هفت جنس (زرين، سيمين، پولادين، برنجين، آهنين، آبگينهاي (الماس) و كاسگيني (از سنگ لاجورد) است. فرش ایرانی نمادی از همین کنگدژ است که به شکل قلعه نشان داده میشده و در حاشیة فرشها، هفت ردیف وجود دارد که رمزی از همین هفت حصار است.
فرش چهارباغی ایرانی، نمادی از عدد هفت و تمثیلی از آرمانشهر ایرانی است بدید ترتیب که:
حوضی در وسط آن است که آب حیات از آن بیرون میآید و از طریق چهار جوی به چهار سوی زمین رفته و این مایه حیات را به گلستانها میرساند. در اطراف این باغ هفت حاشیه وجود دارد که حاشیة وسط آن پهنتر از بقیه است که آدمی را به یاد آن هفت حصار محافظ از نیروهای اهریمنی میاندازد.
طراحی هفت حاشیه به قسمی که حاشیة وسط پهنتر از بقیه و دو حاشیه متوسط در دو طرف حاشیه اصلی که با چهار حاشیه باریکتر از هم جدا شدهاند، از قدیم تاکنون در طراحی فرشهای اصیل مرسوم بوده است. از مناطقی که تعداد هفت حاشیه در فرش خود به کار میبرند یکی اصفهان است که بیشتر در فرشهای قدیمیتر آن مشهود است و یکی کاشان که در حال حاضر نیز به این شیوه پایبند است و اکثر فرشهای کاشان و اردکان با هفت حاشیه طراحی میشود. در دیگر مناطق بهندرت میتوان این شیوه را مشاهده کرد.
فاطمه آرمنده_ کارشناس رسانه