فرش ایرانی، باغی پر از نقشونگار است. این هنر ارزنده با هزاران سال قدمت هنوز هم یکی از زیباترین جلوههای صنایع دستی در ایران به شمار میرود؛ جادویی که حاصل تلاش و ذوق هنرمندان گوشه و کنار این سرزمین و حاصل هزاران گره رنگی بر تن تار است.
اقتصادگردان_ اینکه برای نشان دادن اصالت و قدمت فرش باید سراغ هنرمندی رفت که خود مانند فرش ایرانی اصالت دارد. هنرمندی که با آثارش انگار که می نشنید، حوصله می کند و یک فرش را از ابتدا تا انتها می بافد.
اکثراً وی را کارگردانی مؤلف و مؤثر دانستهاند که در شکلگیری بدنه اصلی سینما در ایران نقشی محوری داشته است. او با ساخت فیلم قیصر در سال ۱۳۴۸ نخستین بار دو قطب هنری و تجاری سینما را به هم پیوند داد و از آغازگران موج نو در سینمای ایران بود. اغلب آثارش هویت ایرانی دارد. او علاوه بر فعالیتهای سینمایی، نوشتن رمان و شعر را نیز تجربه کردهاست.
از فیلمهای مهمش میتوان به قیصر، بلوچ، داش آکل، خاک، گوزنها، خط قرمز، دندان مار، سرب و جرم اشاره کرد.
مسعود کیمیایی ......
بله مسعود کیمیایی . شاید هیچ کس به اندازه او نمی تواند نقش و نگار و فرهنگ اصیل و هزار ساله فرش ایرانی را برای شما داستان کند و از رنگ هایی بگوید که مردمش با آن زندگی کردند و از فرشی بگوید که نماد تمدن ایرانی است.
از او درباره فرش ایرانی پرسیدیم و اینکه اصلا چقدر سینمای ایران به این هنر اصیل ایرانی توجه داشته است.
مسعود کیمیایی در ابتدا گفت: هنر یکی از بهترین وسیله ها برای انتقال آرامش محسوب می شود اما کیمیاگری هنر تنها سیراب کردن روح سرشار از هیجان کودکان و انتقال آرامش به دل بزرگسالانی که از زندگی روزمره خسته اند نیست، هنر موثرترین وسیله در انتقال فرهنگ محسوب می شود.
وی ادامه داد: از گذشته تا امروز در تمام خانههای ایرانی حتی محقرترین آنها مفروش كردن خانه با فرش دستباف یكی از زینتهای خانه محسوب میشود و استفاده از آن به عنوان هنر و صنعت ایرانی از جایگاه و منزلت ویژهای در میان خانوادهها برخوردار است.
خالق «قیصر» در ادامه اظهار داشت: به هر حال وقتی صحبت از فرهنگ و هویت ایرانی میشود بیشك فرش یكی از نمادهای بارزی است كه این فرهنگ و هویت را نمایان میكند. این هنر ایرانی كاركرد فرهنگی نیز به خود گرفته است؛ به طوری كه طرحها و نقشهای هریك نه تنها نشاندهنده دوره ویژه تاریخی است، بلكه نمادهایی از فرهنگ بافندگان آن را كه از منطقهای خاص از ایران هستند، آشكار میكند.
مسعود کیمیایی تاکید کرد: راجع به فرش ایرانی صحبت کردن سخت است ضمن اینکه بگویم که تحقیقات زیادی راجع به فرش داشتم و در ۲۰ سالگی مقاله ای نوشتم و با فرش ایرانی زندگی کردم.
کارگردان فیلم «جرم» افزود: به دنیا آمدن، ازدواج، گفتن عاشقانه ها، حتی خداحافظی از دنیا با فرش همراه بوده است و فرش همه زندگی ما است.
مسعود کیمیایی با اشاره به مثالی جالب در این خصوص گفت: همیشه یک مثالی در ذهنم هست که برای خودم جالب است. اینکه تماشای یک فیلم ایرانی مثل به نظاره نشستن یک فرش دستباف ایرانی است. غرق شدن در نقش و نگارهای ظریف زندگی لذت خاصی دارد که می تواند مدتها به طول انجامد اما الزاما از یک نقطه خاص به نقطه ای دیگر ختم نشود و قصه ثابتی نداشته باشد. یعنی اگر یک فیلم سینمایی اصالت ایرانی داشته باشد مانند این است که شما در یک فروشگاه فرش به تماشای یک نمونه ناب از فرهنگ و اصالت ایرانی می نشینید.
کیمیایی در بخش دیگری از صحبتهایش عنوان کرد: اقوام را روی فرش میتوان شناخت، حتی دیوار نگاری از فرش می آید. زمانی که فرش های تقلبی را می بینم دلم می گیرد یاد بافتندگان و هنر دستشان می افتم چرا باید فرش به انزوا برود؟ مسئولانی که سمتی در این زمینه دارند، فرش را جدی بگیرند.
این سینماگر مطرح و پیشکسوت گفت: فرش ایرانی سفیر افتخار آفرین ایران در فراسوی مرزهاست و در موزه های خارجی نمونه های فاخری از فرش های ایرانی وجود دارد.
کیمیایی ادامه داد: همیشه به مسئولین فرهنگی کشور پیشنهاد دادم که در جشنواره های سینمایی و هنری که سالانه در کشور برگزار می شود قشنگترین و ماندگارترین هدیه ای را که می توان به برگزیدگان خارجی این چنین رویدادهایی داد فرش ایرانی است چرا که با اهدای آن اصالت کشور و تمدن ایران را در قالب فرهنگ صادر می کنید.
وی افزود: نمی دانم این اتفاق در جشنواره ها افتاد یا نه و اینکه اصلا مسئولین اصالت ایرانی و فرش ایرانی برایش اهمیت دارد یا خیر اما من همه تلاشم را خواهم کرد که به همه بفهمانم که باید فرش ایرانی مثل جوایز معتبر خارجی به برندی تبدیل شود و هنرمندان و سینماگران بین المللی برای دریافت چنین جایزه ارزشمندی دست از پا نشناسند!
مسعود کیمیایی در پایان خاطرنشان ساخت: یکی دیگر از مسائلی که من غصه می خورم و دلم می گیرد پهن کردن فرش قرمز در جشنواره هاست که هیچ سخنیتی با فرهنگ ایرانی ندارد. چند وقتی نیست که این عنوان برای مراسم افتتاحیه و اختتامیه ها به کار گرفته میشود که یک فرهنگ کاملا صادراتی از سینمای هالیوود است و انگار ما خجالت می کشیم که فرش ایرانی را با زیباترین رنگ ها و تار و پود زیر پای هنر بیندازیم و یک سنت شکنی کنیم و ضمن معرفی فرش ایرانی به دنیا تقلید کورکورانه از سینمای غرب را نیز از خود دور کنیم.