کارشناسان صنعت بیمه معتقدند ؛ آنچه تفكيك حساب بيمههاي زندگي و غير زندگي را بيش از هر چيز ضرورت ميبخشد، شفافيت صورتهاي مالي بيمهگران است كه امروزه به چالشي عمده براي صنعت بيمه بدل شده و كارشناسان معتقدند با جداسازي بيمههاي زندگي و غير زندگي و تخصصي كردن فعاليت شركتهاي بيمه، ميتوان تخصص و تمركز كافي در شركتهاي بيمه براي بازاريابي، رضايت مشتري، افزايش كيفيت خدمات و فروش بيشتر ايجاد كرد.
اقتصادگردان- احسان شمشیری- اين چالش بدون شك در حساب بيمهگران بزرگ با تعداد سهامدار بالا بيشتر نمايان شده و مسلما انجام اين امر در اين شركتهاي بيمه با دغدغههاي بيشتري همراه بوده است.
همچنين نگراني درخصوص صرف وجوه اين رشته در محلهاي ديگر نيز ازجمله دلايلي است كه تحقق اين امر را با ضرورت مضاعفي همراه ميكند و بسياري از مديران و كارشناسان معتقدند با متنوع شدن رشتههاي بيمهيي، نبايد هر شركت بيمه، انواع خدمات و رشتهها را بدون تخصص بالا و حرفهيي انجام دهد. در حال حاضر در صنعت بيمه ايران، شركتهاي بيمه همه نوع خدماتي ارائه ميدهند درحاليكه به اندازه كافي كارشناس، تجربه، دانش و ابزارهاي لازم براي بهبود خدمات در همه رشتهها ندارند.
يكي ديگر از چالشهاي موجود، نحوه سرمايهگذاري منابع حاصل از بيمههاي عمر است كه متاسفانه در شركتهاي بيمه به جاي سرمايهگذاري در محلهاي تاييد شده بعضا صرف تامين خسارات ساير رشتهها ميشود.
چالش عمده مديريت سرمايهگذاري بيمهيي، عدم تطابق بالقوه بين ارزش داراييها و تعهدات است كه اصولا بايد اين اطمينان را ايجاد كند كه اين مساله شركتهاي بيمه را با بحران مواجه نميكند و اوج بحران اين نحوه مديريت، زماني است كه به سبب انتخاب نامساعد بازار، سرمايه براي ايفاي تعهدات كفايت نميكند.
چند شركت بيمه داخلي ايران علاقهمند به تغيير و جداسازي عمليات بيمه زندگي و غيرزندگي در موسسات جداگانه شدهاند تا از اين طريق تمركز، تبليغات و تخصص بيشتري ايجاد كنند و حتي موفق به فروش بيشتر شوند.
به تازگي عبدالناصر همتي، رييس كل بيمه مركزي در اين خصوص گفته است: ما پيشنهادات زيادي از شركتهاي خصوصي علاقهمند به راهاندازي شركتهاي تخصص با تمركز بر بيمه زندگي داريم و اين در برنامه كاري ما قرار دارد.
شايد بتوان اميدوار بود كه اين موضوع به معناي راهحلي براي جداسازي ذخاير بيمه زندگي از ديگر رشتههاي بيمهيي است.
نهاد حاكميتي نظارت بر صنعت بيمه ايران، تلاش ميكند تا سهم بيمه زندگي را در بازار افزايش دهد و به نظر ميرسد بيمه مركزي، جداسازي ذخاير بيمه زندگي را براي جلوگيري از استفاده از منابع ديگر رشتههاي بيمهيي براي پوشش خسارتها اتخاذ كرده است. پيشتر دكتر همتي اعلام كرد، پروانه برخي كسب و كارهاي بيمه عمومي را به حالت تعليق درآورده است. نوسان سالهاي اخير و روند كاهش نرخ بهره در چند سال اخير در ايران موجب كاهش درآمد سرمايهگذاري اغلب شركتهاي بيمه نيز شده است؛ زيرا با توجه به آييننامه شماره 21 شوراي عالي بيمه و اوضاع موجود در بازار بورس كشور، اغلب شركتها منابع قابل سرمايهگذاري خود را در بانكها سپردهگذاري كرده بودند كه كاهش نرخ بهره بهطور مستقيم درآمدهاي سرمايهگذاري آنها را كاهش داد. نرخهاي پايين بهره سبب بازده پايين سرمايهگذاري شده و بهتبع آن، سبب افزايش اهميت سودهاي بيمهگري براي بيمهگران غيرزندگي شده است. استمرار نرخ پايين بهره، فشار بر سودآوري را شدت خواهد بخشيد.
ممكن است تورم، ريسك كوتاهمدتي را سبب شود. طي اين زمان، بيمهگران اموال و حوادث حق بيمهها را افزايش ميدهند تا با افزايش قيمتها در جايگزيني كالا و خدمات هماهنگ باشند.
رقابت سبب افزايش نرخ حق بيمه در بيمه اموال، حوادث و بيمه اتكايي شده است و بهتبع آن آزادسازي ذخيره، سودآوري درپي خواهد داشت. ممكن است بيمهگران با ضعف اعتبار مواجه شوند و شايد هدف ادغام و تمليك قرار گيرند كه در اينصورت، آزادسازي آتي ذخاير محدود خواهد بود. رشد سريع و نوسانات بازار در برخي بازارها مانند چين ممكن است سبب ايجاد ريسك شود كه اين سبب ايجاد ضعف در كنترل و درنهايت به ركود عمدي بينجامد.
عموما نرخ بهره بالاتر به نفع شركتهاي بيمه است بهطوريكه كارشناسان بينالمللي پيش بيني ميكنند اگر نرخهاي بهره آنچنان كه انتظار ميرود، افزايش يابد در ميانمدت، آينده شركتهاي بيمه امريكايي بهبود خواهد يافت. ترامپ، رييسجمهور اين كشور در كاهش مقررات و افزايش رشد اقتصادي آنچنان كه قول داده، موفق بوده است.
مزيت نرخ بهره، براي عملياتي شدن زمان ميخواهد. سرمايه قوي، نرخگذاري برخي بيمهگران امريكايي را تحتالشعاع قرار داده است؛ با اين وجود، اين مساله افق ارتقاي اعتبار را محدود ميكند. در عين حال در كوتاهمدت، رشتههاي بيمه زندگي ، اموال، حوادث و سلامت در ايالاتمتحده با مشكلات عملياتي سختي روبهرو خواهند بود؛ زيرا نرخ پايين بهره و رقابت تنگاتنگ، سودآوري را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
ادعاهاي خسارت و هزينههاي عملياتي معمولا 91 درصد از درآمد غيرسرمايهگذاري بيمهگران اموال و حوادث را مصرف ميكند كه اين سبب ميشود تا اين طيف از بيمهگران، بيشتر نسبت به تغييرات در هزينهها آسيبپذير باشند. تفاوتها در زمانبندي كوتاهمدت در اثرگذاري تورم بر حق بيمه، ادعاي خسارت و هزينههاي عملياتي، ممكن است سودآوري برخي شركتها را تحتالشعاع قرار دهد. بنابراين انتظار مي رود اين فضاي نامطلوب، در كوتاهمدت سبب زيان رشته بيمه عمر شود.
آزادسازي ذخاير، عنصر مهمي در سودآوري بيمهها است و هماكنون باتوجه به اينكه تمامي موسسات بيمه كه در ايران فعاليت ميكنند بايد ۱۵ درصد در ساير رشتههاي بيمهيي و ۲۵ درصد در رشتههاي زندگي از معاملات بيمهيي مستقيم خود را نزد بيمه مركزي ايران بيمه اتكايي كنند؛ در مقايسه با ديگر كشورها، نشانههايي از ضعف سرمايهگذاري در صنعت بيمه ديده ميشود.
اين در حالي است كه نرخهاي پايين بهره در برخي كشورها باعث تضعيف بازده سرمايهگذاري در ميان بيمهگران زندگي و غيرزندگي شده است بهطوريكه برخي از شركتهاي بيمه زندگي آلمان كه بازده بيمه زندگي بالا و ضمانت شده صادر ميكردند و سررسيد كوتاهمدتي در داراييها نسبت به بدهيها داشتند، هماكنون دچار چالش شدهاند.