:
كمينه:۱۵.۷۹°
بیشینه:۱۸.۹۹°
Updated in: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۴
گزارش وزارت اقتصاد در مورد نظارت احتياطی خرد و كلان بانك مركزي بر بازارهاي مالي

هدايت كسب وكار مالي بر عهده بانك مركزي نيست

اين گزارش نتيجه گرفته كه بانک های مرکزی از جنبه هدایت کسب و کار نقشی در نظارت بر بازارهای مالی ندارند و صرفاً در بعد نظارت احتياطی ایفای نقش میکنند.
کد خبر: ۸۴۶۴۸
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۱
خبراقتصادي -  معاونت امور اقتصادی وزارت امور اقتصادی و دارايی  در گزارشي با عنوان نقش بانک مرکزی در نظارت بر بازارهای مالی به قلم  منوچهر مصطفی پور به بررسي موضوع نظارت بر بازار هاي مالي، اهمیت بانک مرکزی در حفظ ثبات مالی، نظارت مالی و جایگاه بانک مرکزی، نقش بانک مرکزی در نظارت احتیاطی خرد،  نقش بانک مرکزی در نظارت احتیاطی کلان و چالش ها، تجارب کشورها در خصوص نقش نظارتی بانک مرکزی و بررسي نقظ نظارتي بانك مركزي در ايران پرداخته است. 

 اين گزارش نتيجه گرفته كه بانک های مرکزی از جنبه هدایت کسب و کار نقشی در نظارت بر بازارهای مالی ندارند و صرفاً در بعد نظارت احتياطی ایفای نقش میکنند.
 نقش بانک مرکزی در نظارت بر بازارهای مالی را باید به دو قسمت نظارت احتيا طی خرد و نظارت احتياطي کلان تفكيک نمود. در خصوص نقش بانک مرکزی در نظارت احتيا طی خرد نظرات مختلفی وجود دارند. در یک سر طيف استدلال می شود که نظارت احتياطی خرد بر کل بازارهای مالی باید توسط بانک مرکزی انجام شود و در سر دیگر طيف اعتقاد بر این است که اصلاً نباید بانک مرکزی در نظارت احتيا طی خرد نقشی داشته باشد. در عمل نيز برخی کشورها وظيفه نظارت احتيا طی خرد در کل بازارهای مالی را تنها به بانک مرکزی سپرده اند.  مانند انگلستان در ساختار نظارتی جدید. 

  برخی کشورها  نيز مانند فرانسه بانک مرکزی نقشي در نظارت احتيا طی خرد ندارد و در برخی کشورهای دیگر مثل آلمان و آمريكا بانک مرکزی و یئك یا چند نهاد دیگر نظارت احتيا طی خرد بر بازارهای مالي  را انجام میدهند. نظارت احتياطی کلان   پس  از بحران مالي سال 2008 ميلادی مورد توجه قرار گرفته و برعكس  نظارت احتيا طی خرد، بحثي  در خصوص اهميت بانک مرکزی در این زمينه وجود ندارد. با این حال بحث بر سر این است که بانک مرکزی باید مسئوليت نظارت احتيا طی کلان بر بازارهای مالي  را برعهده داشته باشد یا باید نهادديگر مسئول نظارت احتيا طی کلان بر بازارهای مالي  باشد و بانک مرکزی با آن نهاد همكاری کند. 
با وجود این که در بيشتر کشورها بانک مرکزی نيز در نظارت مالي  نقش دارد، کشورهای اندکی وجود دارند که در آنها بانک مرکزی تنها نهاد مسوول نظارت مالي  است. 
عليرغم نقش مهم بانک مرکزی در نظارت احتيا طی کلان و لزوم هماهنگي  بين نظارت احتيا طی کلان و نظارت احتيا طی خرد، استد لال هایی برای عدم تمرکز قدرت های نظارت مالي  در بانک مرکزی وجود دارند. 
تجربه دهه 1970 ميلادی در چند کشور بزرگ نشان داده که عدم اعتماد به نهاد پولی بانک مرکزی هزینه سنگينی را برای اقتصاد به بار می آورد. مسئوليت همزمان بانک مرکزی در سياست پولی و نظارت مالي  ممكن است موجب سلب اعتماد به سياست های پولی بانک مرکزی شود که در این صورت بانک مرکزی در دستيابی به اهداف نظارت مالي  نيز موفقيتی نخواهد داشت.
به نظر میرسد تصميم گيری در خصوص این که چند نهاد باید در نظارت بر بازارهای مالي  نقش داشته باشند، بستگی زیادی به شرایط نهادی موجود و موقعيت بانک مرکزی دارد. سطح همكاری بانک مرکزی در نظارت مالی با سایر نهادها رابطه معكوسي با ميزان درگيری بانک مرکزی در امر نظارت دارد که به آن اصطلاحاً اثر جدایی بانک مرکزی میگویند.
 لازم به ذکر است که هر چه وظایف و اهداف بانک مرکزی بيشتر باشند اولويت بندی بيشتری بين آنها نيازاست و در عين حال اولويت بندی سخت تر میشود. اگر وظایف و اهداف بانک مرکزی روشن باشند اولویت بندی بين آنهاراحت تر است و هر چه یک اولویت از اهميت بيشتر ی برخوردار باشد وقفه زمانی بين تصميم گيری و اجرای آن بيشتر میشود. 
لذا  در خصوص سپردن وظيفه نظارت احتيا طی کلان به بانک مرکزی نيز این سؤال پيش میآید که آیا در هنگام بروز ریسک سيستمی سياست پولی و کنترل تورم اهميت بيشتری دارد یا کنترل بحران و این که در چارچوب وظایف بانک مرکزی این اهداف چگونه مشخص میشوند و چه زمانی نياز است بانک مرکزی کنترل تورم را در اولویت قرار دهد و چه زمانی باید کنترل ریسک سيستمی در اولویت باشد