علم هم مانند هنر نياز به آزادي دارد و اگر آزادي و حمايت از فضاي علمي كشور انجام شود، ميتوانيم اميد داشته باشيم كه در تمامي پژوهشها خواه بر رويكرد رياضي محورخواه با رويكرد نزديك به علوم اجتماعي رشد كمي و كيفي داشته باشيم.
خبراقتصادی - در حوزه انجام كار پژوهشي به خصوص در علم اقتصاد، تفكر موجود بين افرادي كه زاويه ديد عملگرايي افراطي دارند؛ اين است كه از فضاي آكادميك دور شويم و مستقيما بر مسائل زودبازده عملي تمركز كنيم. اقتصاددانان نزديك به اين نحله فكري با توجه به دقت دانش رياضي همواره از به كارگيري رياضيات در علوم انساني انتقاد دارند و رياضيات را عامل بيتوجهي به مسائل پايه در فضاي دانشگاهي ميدانند. اين ديدگاه باعث گسترش رفتارهاي سياسي و غيرعلمي در فضاي اقتصاد ميشود. دليل اينكه در پژوهشها كمتر به مسائل بنيادي و گرايشهاي«هترودكس» توجه ميشود، سيطره رياضيات بر اقتصاد نيست بلكه دلايل مهمتري وجود دارد كه در ادامه توضيح آنها آمده است.
در ايران توجه كافي به علم و فضاي علمي نميشود؛ يعني تقاضايي براي پژوهش در ايران وجود ندارد. در كشورهايي كه از لحاظ علمي پيشرفته هستند، دولت و بخش خصوصي رابطه منظمي با دانشگاه دارند. اين رابطه باعث ميشود، دانشجو احساس كند كه ميتواند مسالهيي را حل كند اما در كشور ما پژوهشها آن طور كه شايسته است مورد استفاده قرار نميگيرد. اگر رابطه بهتري بين صنعت و دانشگاه برقرار شود، انگيزه دانشجويان و پژوهشگران براي حل مسائل واقعي در اقتصاد نيز بيشتر ميشود. ديد بنگاهداري به دانشگاه از دلايل ديگري است كه به دانشگاه لطمههاي فراواني وارد كرده است. بسياري بر اين باورند كه دانشگاه صرفا براي كشور هزينه ايجاد ميكند و تلاش ميكنند كه در حد امكان هزينهها را كاهش دهند. درحالي كه در كشورهايي با اقتصاد پيشرفته هزينه براي دانشگاه را نوعي سرمايهگذاري ميدانند. اگر يك دانشجوي تحصيلات تكميلي امنيت مالي كافي نداشته باشد، نميتواند تمام تمركز خود را براي حل مسائل اجتماعي صرف كند. از سوي ديگر اساتيد دانشگاه هم با مشكلات فراواني روبهرو هستند. اگر استاد براي تامين مالي خانواده مجبور به كار بيرون از دانشگاه شود نبايد توقع بازدهي 100درصدي را از استاد داشت.
توجه به نهادها يا استفاده از رياضيات و دعواهايي كه بين طرفداران اين دو رويكرد وجود دارد، مساله اصلي اقتصاد در فضاي آكادميك نيست و اين دعواها باعث صرف انرژي بيهوده ميشود. از يك سو رياضيات نقش مهمي به عنوان يك ابزار در اقتصاد دارد. اين دانش دقيق تصويري ملموس از اقتصاد ارائه كرد و به اقتصاد قدرت پيشبيني داد. از سوي ديگر نهادها، سنتها و رفتار عوامل اقتصادي نقش مهمي در اقتصاد دارند كه هرگز نميتوان از آن چشمپوشي كرد. به نظر ميرسد بايد بيشتر به مسائل بنيادي توجه كرد.
علم هم مانند هنر نياز به آزادي دارد و اگر آزادي و حمايت از فضاي علمي كشور انجام شود، ميتوانيم اميد داشته باشيم كه در تمامي پژوهشها خواه بر رويكرد رياضي محورخواه با رويكرد نزديك به علوم اجتماعي رشد كمي و كيفي داشته باشيم.