:
كمينه:۱۱.۷۹°
بیشینه:۱۷.۹۹°
Updated in: ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۶
سعید خوشرو – تحلیلگر بازار نفت

افزایش تولید نفت یک الزام است نه انتخاب

ظرفیت تولید روزانه نفت ایران بیش از 4 میلیون بشکه، عربستان بیش از 9 میلیون و عراق جنگ زده کمتر از دو میلیون بشکه بود. سیاست گذاران به خوبی واقف بودند که افزایش ظرفیت تولید نفت، زمینه های اعمال قدرت منطقه ای را فراهم می کند و از سوی دیگر، منافع حاصل از میدان های مشترک نفتی را به همسایگان واگذار نمی کند.
کد خبر: ۸۰۲۴۱
تاریخ انتشار: ۰۷ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۶
خبراقتصادي - در چشم انداز بیست ساله صنعت نفت آمده بود که تولید نفت ایران باید همواره دست کم به اندازه نصف تولید عربستان سعودی و از تولید نفت عراق نیز، یک میلیون بشکه بیشتر باشد. یازده سال پیش که این هدف استراتژیک در دستورکار سیاست گذاران قرار گرفت، ظرفیت تولید روزانه نفت ایران بیش از 4 میلیون بشکه، عربستان بیش از 9 میلیون و عراق جنگ زده کمتر از دو میلیون بشکه بود. 
سیاست گذاران به خوبی به این نکته واقف بودند که افزایش ظرفیت تولید نفت، صرف نظر از اینکه در کوتاه مدت به کار آید یا نه، از یک سو، زمینه های اعمال قدرت منطقه ای را فراهم می کند و از سوی دیگر، منافع حاصل از میدان های مشترک نفتی را به همسایگان واگذار نمی کند. از این رو، باید سیاست افزایش تولید نفت و گاز کشور با جدیت تمام در دستور کار قرار گیرد. در واقع، سیاست افزایش تولید نفت را نباید به عنوان یک انتخاب، بلکه یک الزام پیگیری کرد. 




توسعه صنعت نفت با تاکید بر افزایش توان تولید نفت و گاز، هم به لحاظ اقتصادی هم به لحاظ سیاسی و امنیتی، یک ضرورت است. با نگاهی گذرا به درآمدهای صادراتی ایران و عربستان اهمیت این موضوع برجسته تر می شود. در چند سال پایانی دهه هفتاد میلادی، تولید نفت ایران و عربستان تقریبا برابر و در اوج خود کمی بیش از 6 میلیون بشکه در روز و درآمد نفتی دو کشور به ترتیب 20 و 22 میلیارد دلار در سال بود. پس از آغاز جنگ تحمیلی و کاهش صادرات ایران و افزایش ناگهانی قیمت نفت، درآمد نفتی ایران همان 20 میلیارد دلار باقی ماند اما، عربستان سعودی تنها در سال 1981 به بیش از 108 میلیارد دلار درآمد نفتی دست یافت. کاهش صادرات نفت ایران و افزایش قیمت نفت برای عربستان فرصتی به وجود آورد که از محل درآمد چشمگیر نفتی، تمام زیرساخت های کشور از جمله صنعت نفت را پیشرفته و به روز کرد. هم اکنون ظرفیت تولید این کشور بیش از 12 میلیون بشکه در روز است و در عمل بیش از 10 میلیون بشکه تولید و 5/7 میلیون بشکه صادر می کند. به این ترتیب، درآمد نفتی این کشور همچنان چندین برابر ایران است. در چند سالی که قیمت نفت بیش از 100 دلار بود، عربستان سعودی با بهره مندی از افزایش تولید، ضمن توسعه بخش های نظامی خود، توانست بیش از 700 میلیارد دلار ذخیره ارزی برای خود دست و پا کند تا در بزنگاه های سیاسی و امنیتی آن منابع را به کار گیرد.
عراق نیز، که تولید نفتش در زمان تهیه چشم انداز بیست ساله به سختی به 8/1 میلیون بشکه در روز می رسید، اکنون به مدد سرمایه گذاری های خارجی، روزانه بیش از 3/4 میلیون بشکه ظرفیت تولید دارد و در بیشتر بازارهای بزرگ مصرف، جای ایران را گرفته است. عراق هم اکنون بیش از 5/3 میلیون بشکه در روز نفت صادر می کند و تا چهار سال آینده تولید نفتش به بیش از 6 میلیون بشکه در روز خواهد رسید. این در حالی است که ایران 12 میدان مشترک نفتی با عراق دارد که مجموع تولید ما از این میدان ها نصف تولید نفت عراق از همان میادین است. به این ترتیب، اگر وضعت تولید نفت ایران همچنان با همین رویه ادامه یابد، دیری نخواهد گذشت که عراق نیز، به لحاظ سرانه درآمد و زیرساخت های کشور از ایران پیشی خواهد گرفت. افزون بر آن، در بلندمدت ترتیبات امنیتی منطقه به سود عراق تغییر خواهد یافت. این در حالی است که 12 میدان مشترک نفتی میان ایران و عراق وجود دارد که هم اکنون، تولید ایران از این میدان های مشترک کمتر از 290 هزار بشکه و تولید عراق بیش از 550 هزار بشکه در روز است. 
ایران در مجموع 25 میدان نفت و گاز را با همسایگان خود از جمله عربستان سعودی، عراق، قطر، عمان، امارات و کویت شریک است. تمام این میدان ها باید در نخستین اولویت توسعه قرار گیرد. میدان گازی پارس جنوبی بزرگترین میدان گازی مشترک است که تولید گازطبیعی از آن، به رغم تمام تلاش های انجام گرفته، چه در قالب قراردادهای بیع متقابل و سرمایه گذاری خارجی چه در قالب قراردادهای داخلی، نزدیک به 400 میلیون مترمکعب در روز است. این در حالی است که قطر روزانه بیش  از 600 میلیون متر مکعب گازطبیعی از این میدان برداشت می کند. تولید قطر از این میدان 6 سال زودتر از ایران آغاز شده و تاکنون بیش از دو برابر ایران و در مجموع 3/2 تریلیون متر مکعب گاز طبیعی از این میدان برداشت کرده است. تاسف بارتر اینکه قطر در چارچوب یک قرارداد مشارکت در تولید، بیش از دو دهه از لایه نفتی میدان پارس جنوبی، برداشت کرده است. تولید نفت خام از این لایه نفتی به طور میانگین 300 هزار بشکه در روز بوده و تاکنون بیش از یک میلیارد بشکه نفت از آن برداشت شده است. این در حالی است که ایران در عمل هنوز نتوانسته یک بشکه نفت هم از این میدان برداشت کند. حتی با قیمت های کنونی نیز ارزش نفت برداشت شده قطر از این میدان بیش از 45 میلیارد دلار برآورد می شود. 
در دو سال گذشته، قیمت های نفت چنان سقوط کرده که از سودآوری سرمایه گذاری  و به تبع آن، امکان جذب سرمایه و فناوری در این صنعت کاسته شده است. صنعت نفت افزون بر سرمایه فراوان به فناوری پیشرفته نیازمند است. تولید روزانه نفت در پایان برنامه پنج ساله پنجم (89-94) 1/5 میلیون بشکه هدف گذاری شده بود که برای دستیابی به این هدف، بیش از 155 میلیارد دلار سرمایه نیاز بوده است. اکنون ظرفیت تولید به سختی به 4 میلیون بشکه رسیده و قرار است تا پایان برنامه ششم (1399) تولید روزانه نفت به 6/4 میلیون بشکه برسد. برای همین میزان تولید نیز، بیش از 100 میلیارد دلار سرمایه نیاز است. این در حالی است که حتی با دستیابی به این هدف هنوز از همسایگان خود عقب تر هستیم و در بلندمدت ترتیبات اقتصادی و سیاسی منطقه به سود همسایگان تغییر خواهد کرد.
با در نظر داشتن چنین تصویری از وضعیت تولید نفت و گاز کشور، اهمیت توسعه هر چه سریعتر صنعت نفت و افزایش تولید نفت و گاز با اولویت میادین مشترک، بیش از پیش روشن خواهد شد. سیاست گذاران حوزه نفت و کارشناسان صاحب نظر در این حوزه، بیش از هر چیز باید به منابعی توجه داشته باشند که به سبب بی تصمیمی و بی عملی ما، در حال از دست رفتن است. صرف نظر از اینکه قالب قراردادهای نفتی چه باشد، باید هزینه های تعلل در اجرای پروژه های نفتی را مد نظر داشت. صنعت نفت کشور به شدت به سرمایه خارجی نیاز دارد. بیش از دو سال است که طراحی الگوی قراردادهای نفتی به بحث گذارده و آماده شده است. نقدهای منصفانه و گاه غیرمنصفانه واردشده بر این الگوی قراردادی با شدت هر چه تمامتر از سوی منتقدان طرح شده و به تازگی وزیر نفت توانسته نگرانی های نمایندگان مجلس در خصوص این الگوی قراردادی را برطرف سازد. 
می توان سال ها برای دستیابی به یک الگوی قراردادی ایده آل وقت صرف کرد. می توان بر هر الگوی قراردادی هزار ایراد داشته و ناداشته وارد ساخت. اما نمی توان زمان از دست رفته را بازگرداند. به ویژه در صنعت نفت که هر روز تاخیر در توسعه آن، میلیون ها دلار ثروت کشور را در سفره همسایگان می گذارد. افزون بر این، به جرات می توان گفت هیچ الگوی قراردادی نمی تواند به خودی خود بی عیب و نقص باشد. اصولا نمی توان یک الگوی قراردادی را برای توسعه تمام میدان های نفتی مناسب و منطقی ارزیابی کرد. میدان های نفت و گاز با توجه به اندازه میدان، نوع مخزن، مقدار ذخایر و محل قرار گرفتن آن و مشترک بودن یا نبودن آن، با یک دیگر تفاوت دارند. در برخی موارد خاص می توان از توسعه میدان حتی در چارچوب قراردادهای امتیازی دفاع کرد و در برخی موارد واگذار کردن توسعه میدان در قالب قراردادهای صرفا خدماتی نیز منطقی به نظر نمی رسد. 
الگوی قراردادهای نفتی هر چه که باشد، باید سرمایه گذاران بالقوه بخواهند و بتوانند با آن شرایط موافقت کرده و آن را بپذیرند. می توان بهترین الگوی قراردادی جهان را طراحی و رونمایی کرد اما مادامی کسی حاضر نباشد با آن الگو، سرمایه و فناوری لازم را به صنعت نفت بیاورد، ارزش چندانی نخواهد داشت. 
وضعیت صنعت نفت ایران اگرچه در قیاس با گذشته رو به بهبود است اما در قیاس با همسایگان به هیچ رو، مناسب نیست. تمام نقدهای وارد شده به الگوی جدید قراردادی را می توان در زمان مذاکره و توافق بر جزییات مدنظر داشت و در تصمیم نهایی لحاظ کرد. نباید بیش از این بر سر الگوی قراردادی وقت کشی کرد. زمان، برای همه طلا و برای صنعت نفت برلیان است. به عنوان نمونه، توسعه لایه نفتی پارس جنوبی به سبب مشترک بودن با قطر، برداشت چشمگیر قطر از این لایه، دریایی بودن و فناوری پیشرفته مورد نیاز برای توسعه آن، نه تنها با الگوی جدید قراردادی بلکه با دادن امتیازها خاص به شرکت سرمایه گذار نیز،قابل توجیه و منطقی است. 
ایران برای دستیابی به وضعیتی که در برنامه چشم انداز 20 ساله که یازده سال قبل طراحی شده بود، هنوز راهی بیش از بیست سال در پیش دارد. این در حالی است که همسایگان ایران به جد و جهد تمام، با الگوهای قراردادی به مراتب جذابتر از الگوی تازه مصوب شده IPC ایران، به توسعه صنعت نفت خود مبادرت ورزیده و بسیاری از منابع مشترک با ایران را نیز برداشت کرده اند. هرگاه نقدی بر الگوی جدید قراردادی به ذهن رسید باید به برداشت های نفت و گاز همسایگان از منابع مشترک را به خاطر بیاوریم. باید قابل قبول بودن یا نبودن الگوهای بهتر، برای شرکت های سرمایه گذار را مد نظر داشت. الگوی قراردادی هرچه باشد، باید مورد پذیرش سرمایه گذاران و صاحبان فناوری های نوین نیز واقع شود. چرا که توسعه صنعت نفت را نباید یک انتخاب بلکه یک ضرورت قلمداد کرد و برای دستیابی به این هدف تمام ظرفیت های بالقوه را به کار گرفت.