در حال حاضر، میزان نقدینگی از ۳۷۰۰ هزار میلیارد عبور کرده و نسبت به دو سال پیش دو برابر شده و پیش بینی میشود در ماه های آینده با تورمی در کشور روبرو شویم که تاکنون هیچ وقت تجربه نشده است. بنابراین شاید اگر از سالها قبل دولت در حوزه رمزارزها ورود میکرد، دوایی بر این درد بی درمان اقتصاد ما بود
خبراقتصادی - دولت بعد ناچار است ترس خود را کنار بگذارد و برای دور زدن تحریمها، ارزهای دیجیتال را به رسمیت بشناسد و برای آن قانون مشخص تدوین کند. دولت و بانک مرکزی باید در حوزه رمزارزها ورود کند و آنها را به رسمیت بشناسد، در حال حاضر، میزان نقدینگی از ۳۷۰۰ هزار میلیارد عبور کرده و نسبت به دو سال پیش دو برابر شده و پیش بینی میشود در ماه های آینده با تورمی در کشور روبرو شویم که تاکنون هیچ وقت تجربه نشده است. بنابراین شاید اگر از سالها قبل دولت در حوزه رمزارزها ورود میکرد، دوایی بر این درد بی درمان اقتصاد ما بود.
دولت جدید در ایران بیش از هر زمان دیگری به ارز دیجیتال نیاز دارد تا با توجه به شرایط تحریمی، بتواند با بهرهگیری از آن بسیاری از موانع اقتصادی را دور بزند.متاسفانه نبود قانون مشخص، کار را برای فعالان این حوزه بسیار سخت و دشوار کرده است؛ در حالی که پر واضح است که رمزارزها راهی برای دور زدن تحریمها و ارزآوری بیشتر هستند.
با این وضعیت تحریم، ما میتوانیم از این امکان استفاده کنیم؛ یعنی انرژی را به رمزارز تبدیل کرده و سپس با آن کالا و خدمات وارد کنیم و یا خدماتی را که داخل ایران تولید میشود میتوانیم به صورت مجازی ارائه و صادر کنیم و در مقابل ارز دیجیتال دریافت کنیم.ایران بیشتر از هر کشور دیگری به رمزارزها نیاز دارد و اگر دولت جدید به این موضوع با چشم باز نگاه کند میتواند از این فرصت استفاده کند و به اقتصاد کمک شایانی داشته باشد.
دولت جدید باید رویکردی متفاوت از دولت فعلی در رمز ارز داشته باشد، چرا که در همه دنیا بانکهای جهان رویکرد خودشان در این حوزه را تغییر دادهاند و بانکهای مرکزی به این فکر افتادهاند که اگر نمیتوان مقابله موثری با رمزارزها داشت خود این نهادها وارد عرصه شوند و رمزارزهایی با پشتوانه دولتها راهی بازار کنند.
به این موضوع باید توجه کنیم که بدترین سیاست در مواجهه با رمزارزهای خصوصی، غیرقانونی اعلام کردن آنهاست.
چرا که همین حالا ارزهای دیجیتال وارد مراودات مالی و حتی بین بانکی شده و ممنوعیت آنها تنها به بزرگ شدن حجم اقتصاد زیرزمینی و ناشناخته منجر میشود.گویا این اقدام بانکهای دولتی با این استدلال شروع میشود که رمزارزهای خصوصی ثبات ندارند و رمزارزهای دولتی رمزارزهای باثباتی خواهند بود که میتوان کالاها و خدمات را با آنها قیمتگذاری کرد.
بررسی اقتصاد کشورهای پیشرفته و کشورهای نوظهور و مقایسه آنها با سیاستهای اقتصادی ایران درسهای فراوانی برای آموختن دارد و شاید یک روزی در ایران مسئولان هم به این نتیحه رسیدند که اقتصاد یک علم است و با دستور دادن کاری نمیتوان از پیش برد.در بحث رمز ارز، اگر نگاه موشکافانهای داشته باشیم خواهیم دید با حذف نهاد واسطه نقلوانتقالات مالی، کنترل دولتها بر مبادلات مالی از بین میرود و این یکی از دلایل ترس دولتها از ارز دیجیتال است.البته در این بین، مورادی مثل قاچاق انسان، فرار مالیاتی، پولشویی، جابجایی موادمخدر و فروش اسلحه از اقدامات غیرقانونی است که به صورت متناوب با BTC انجام میشود.
همچنین این چالش قابل درک است که عدم نیاز به نهاد واسطه برای مبادلات مالی، قابلیت دولتها برای رصد و شناسایی مبادلات را محدود کند و از طرف دیگر، با کاهش مبادلاتی که دولت میتواند آنها را شناسایی کند، درآمدهای مالیاتی دولتها نیز دچار تزلزل شود.از سوی دیگر، امکان تسهیل در پولشویی ویژگی دیگری است که انگشت اتهام را به سمت بیتکوین نشانه گرفته است.
با اینکه بدیهی به نظر میرسد که بیتکوین حاکمیت دولتها را تحتالشعاع قرار داده، اما من معتقدم انگاره استفاده از رمزارزها در اقدامات مجرمانه نه تنها اغراقآمیز است، بلکه فناوری بلاکچین ابزار کارآمدی برای جمعآوری اطلاعات به شمار میرود.
به نظر میرسد تهدیدهای بیتکوین چه واقعی و چه اغراقآمیز باعث شده دولتمردان واکنشهایی را در مواجه با این داراییهای جدید داشته باشند، اما ایران در این زمینه سکوت کرده و به حاشیه رفته است.
اتفاقاً نوسانهای شدید در رمزارزهای خصوصی کمتر دیده میشود یا اصلا دیده نمیشود، به همین علت رمزارز خصوصی که البته مشخص نیست چه کسی پشت آن است گاهی حتی بهتر از ارزهای دیجیتال دولتی شناخته شده، محسوب میشوند.
دولتها چقدر آمادگی ورود به بازار ارزهای دیجیتال را دارند، پیشبینیها حاکی از آن است که با توجه به ضریب کوین استیبل، فعلاً رمزارزهای دولتی (گاوکوینها) با ارزش ثابت مورد استقبال قرار نمیگیرند، چرا که فلسفه اقبال مردم از رمزارزها مقابله با تورم است.اگر قرار باشد گاوکوینها (ارز دیجیتال دولتی) شبیه یا معادل پولهای فیات امروزی باشند به نظر نمیرسد که این اقدام دولتها در کنار زدن رمزارزهای خصوصی به موفقیت چشمگیری دست پیدا کند.به نظر میرسد دولتها حداکثر میتوانند به عنوان یکی از بازیگران این بازار وارد عمل شوند. به هر حال پیشبینی کردن در جهانی که سرعت تغییرات در آن بیسابقه است کار آسانی نیست و باید منتظر بود و دید این رقابت میان بانکهای مرکزی، دولتها و رمزارزها به کجا منتهی خواهد شد.
ایران یکی از کشورهایی است که درصدی از شهروندانش به ارزهای دیجیتال روی آوردهاند. در این شرایط سوال این است که دولت برای مواجهه با این پدیده چه باید بکند؟ آیا دولت سیزدهم که یک ماه دیگر کار خود را آغاز میکند با مجلسی که روی کار است میتوانند سر یک قانون مشخص برای مواجهه و به رسمیت شناختن رمزارزها به توافق برسند یا این موضوع همچنان در پرده باقی خواهد ماند؟
از سوی دیگر، در مقابل ارزهای دیجیتال خصوصی (بیتکوین، دوجکوین و...) آیا ارزهای دولتی (گاوکوین) در ایران ظرفیت رشد و توسعه دارند یا خیر؟ در یک بررسی کلی خواهیم دید بانکهای مرکزی دنیا که از استقلال نسبی برخوردارند با چه حساسیتی روند سیاستهای انبساطی و یا انقباضی را رصد میکنند و موضوع رمرزارزها را در چارت خود قرار دادهاند و به دور از سیاست، این چنین برنامههای کلانی را به مرحله اجرا در آوردهاند اما در ایران بانک مرکزی برای انجام برخی سیاستها همچون رمزارزها از استقلال کافی برخوردار نیست که چنین مواردی حکایت از همان چرخه معیوب اقتصاد در ایران دارد.