:
كمينه:۱۲.۷۹°
بیشینه:۱۵.۹۹°
Updated in: ۲۸ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۸:۳۱
مسعود بیرمی کارشناس اقتصادی

سیاست سود بانکی به تنهایی راهگشا نیست

نااطمینانی از جنگ و رکود مخرب تر است وقتی جنگ داریم تکلیف مشخص است وقتی رکود داریم تکلیف مشخص است اما وقتی نااطمینانی را دنبال کنیم و مسوولان نااطمینانی را ترویج می دهند باعث می شود که سرمایه گذاری و تولید شکل نگیرد و جو بازار ملتهب باشد. باید یک خانه تکانی اساسی در دولت و تیم اقتصادی دولت انجام شود زیرا آنها همان سیاست های قدیمی را به کار می گیرند و روش هایی را دنبال می کنند که راهگشا نیست
کد خبر: ۱۶۲۵۱۵
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۸:۴۵
اقتصاد گردان - شنیده شده که شورای پول و اعتبار به دنبال افزایش نرخ سود بانکی است اما باید دید که هدف شورای پول واعتبار از افزایش نرخ سود بانکی چیست ؟ اگر هدف این است که با افزایش نرخ سود بانکی جلوی کاهش ارزش پول ملی را بگیریم و پول جذب بانک شود و در بازار ارز به صورت سرگردان عامل افزایش نرخ ارز نشود، باید در نظر داشت که حتی با افزایش 5 درصدی  نرخ سود بانکی نیز انگیزه و جذابیت برای سپرده گذاران ایجاد نمی  شود زیرا نرخ تورم بالای 30 درصد است و  قیمت برخی دارایی ها هر هفته افزایش دارد و لذا این سیاست به تنهایی جواب نمی دهد و نمی تواند نظر صاحبان منابع را به خود جلب کند تا سوداگری و افزایش نرخ ارز کاهش یابد و پول  جذب حساب های بانکی شود
این سیاست به عنوان یک سیاست تک متغیره جواب نمی دهد و اگر هدف به ثبات رسیدن  اقتصاد در شرایط تحریمی شدید است باید گفت که نسخه افزایش نرخ سود بانکی، به تنهایی کارآمد نیست و در کنار آن باید یک بسته سیاستی شامل شناور کردن نرخ ارز و سیاست های انقباض مالی و پولی نیز اجرا شود تا  کمک بیشتری  به ایجاد ثبات کند.
از سوی دیگر، باید توجه داشت که  افزایش نرخ سود بانکی با توجه به نرخ رشد نقدینگی 36 درصدی آثار منفی بلندمدتی ایجاد می کند و بانک ها باید هزینه این سود سپرده را پرداخت کنند و در میان مدت نیز باعث خلق پول می شود و مشکلات بیشتری برای بانک ها و دولت ایجاد  خواهد کرد و علاو بر هزینه سنگینی که برای بانک ها دارد، عامل رشد اضافه برداشت بانک ها و پایه پولی و نقدینگی و تورم می شود.
سیاست دولت باید ارائه یک بسته سیاست مالی و پولی و ارزی انقباضی باشد تا بتواند به هدف کوتاه مدت و میان مدت خود در ایجاد ثبات و کاهش التهاب بازار ارز و رشد قیمت ها برسد. باید در بودجه، و سیاست های مالی و سیاست های پولی بانک مرکزی سیاست انقباضی داشته باشد. باید رژیم ارزی نیز متناسب با آنها باشد و اگر یک بسته سیاست انقباضی نداشته باشد نمی تواند تنها باید یک متغیر مثل افزایش نرخ سود بانکی به نتیجه برسد و این سیاست تک متغیره  در چنین شرایطی که اقتصاد مشکلات عدیده دارد، جوابگو نیست .
باید عملیات بازار باز بانک مرکزی دنبال  شود و بانک مرکزی فروش اوراق بدهی دولتی را  برای کاهش کسری بودجه ادامه دهد و نرخ سود آن متناسب با انتظار مردم باشد و افزایش یابد تا پول بیشتری را برای تامین کسری بودجه جذب کند.
بازنگری ها باید به صورت همزمان انجام شود.  ا زجمله باید ورود کالا مثل ممنوعیت واردات خودرو و... لغو شود زیرا افزایش قیمت خودرو بیشتر به خاطر کمبود عرضه و ممنوع شدن واردات خودرو و عدم دسترسی مردم به این کالاها است. به عبارت دیگر، تنها مشکل افزایش نرخ دلار نیست بلکه بیشتر به خاطر عدم دسترسی مردم به این کالاهاست.
عده ای موضوع عملیات روانی و اثر روانی نرخ ارز و تحریم و... را مطرح می کنند.  ولی موضوع فقط روانی نیست برخی افراد مانند رئیس جمهور، رئیس کل بانک مرکزی و برخی مسوولان، تنها به بحث روانی اشاره دارند و سوء مدیریت ها را پشت این کلمه پنهان می کنند. آنها با این کلمات مباحث و مبانی علم اقتصاد را زیر سوال می برند. لذا باید دید که انتظارات تورمی و انتظارات مردم و نگرانی ها و ناامیدی ها را چه عواملی شکل می دهند.
باید در قدم اول سیاست های مالی، پولی، ارزی، بودجه ها و.. به صورت انقباضی باشد و سیاست های مسکن، صنعت، معدن، خودرو، صنایع غذایی و... در همین راستا سیاست گذاری شود. و سیاست های پولی و ارزی نیز متناسب با آنها باشد.
باید یک هارمونی و هماهنگی بین شاخص های کلان و متغیرها و بخش ها و سیاست های کلان مالی، پولی و ارزی ایجاد کرد و برآن اساس تصمیم گیری کرد.
لذا اعلام افزایش نرخ ارز به تنهایی کافی نیست باید یک تیم اقتصادی از دولت، سازمان برنامه، وزارت دارایی، بانک مرکزی و اقتصاد دانان مستقل به صورت همسو عمل کنند و در جهت کنترل نقدینگی و رشد نقدینگی عمل کنند و به پایدارسازی اقتصادی توجه کنند.
اگر قرار باشد هر چند وقت یکبار یک سیاست را دنبال کنیم و جو نااطمینانی را گسترش دهیم به جای اثرگذار باشد به تخریب بیشتر منجر خواهد شد.
نااطمینانی از جنگ و رکود مخرب تر است وقتی جنگ داریم تکلیف مشخص است وقتی رکود داریم تکلیف مشخص است اما وقتی نااطمینانی را دنبال کنیم و مسوولان نااطمینانی را ترویج می دهند باعث می شود که سرمایه گذاری و تولید شکل نگیرد و جو بازار ملتهب باشد.
باید یک خانه تکانی اساسی در دولت و تیم اقتصادی دولت انجام شود زیرا آنها همان سیاست های قدیمی را به کار می گیرند و روش هایی را دنبال می کنند که راهگشا نیست.