5 هزار دلار در دولت هاشمي / دلار 4200 توماني /تحريم هاي بانكي / برجام آثار مثبتي هم داشت مثلا ماهی 700 میلیون دلار که در اوایل در طول 7 ماه وصول شد از محل منابع مسدود شده حاصل از فروش نفت که در فضای اقتصادی آن روز کشور نقش مثبتی داشت توانست مورد استفاده قرار گیرد.آقای رئیس جمهور انتظارات زیادی را ترسیم کرده بود. مثلا همان زمانی که ایشان گفت در روز اول اجرای برجام هزار ال سی باز میشود من خصوصی به رئیس دفتر ایشان گفتم از کجا این اطلاعات به ایشان داده شده است؟ گویا این اطلاعات توسط یکی از اعضای اتاق بازرگانی به ایشان داده شده بود
اقتصاد گردان - ولي اله سيف رئيس كل بانك مركزي در گفت وگو با خبرگزاري فارس، نكات قابل توجهي را در مورد نوسانات ارزي سال هاي 95 و 96، مذاكرات هسته اي، نتايج و آثار برجام بر اقتصاد كشور، انتخاب مديران بانك مركزي مطرح كرده و معتقد است برجام در نهایت نتوانست مشکلات روابط بانکی کشور با بانکهای خارجی را حل کند و میگوید فرد متخصصی را برای حضور در تیم مذاکرهکننده هستهای پیشنهاد کرده که مورد پذیرش قرار نگرفته است.
ولیالله سیف رئيس سابق بانك مركزي، در زمان ریاستش بر بانک مرکزی اقتصاد کشور با فراز و نشیبها و تحولات زیادی روبرو شده و از تحريم اقتصادي از سوي آمريكا، جهش نرخ ارز، تا مواجهه با شرایط برجام و پسابرجام، موسسات اعتباری غیر مجاز و... مسائل مختلفي بوده كه سرانجام موجب شده كه او قبل از 5 سال كناره گيري كند و شخص ديگري جايگزين او شود. گفت و گوي سيف حاوي نكات قابل توجهي است كه لازم است مخاطبان و علاقه مندان
به مسائل ارزي و اقتصادي به آن توجه فرمايند. لينك متن گفت وگو در پايان
اين متن منتشر شده است.
استقلال بانك مركزي
سيف در مورد استقلال بانك مركزي گفت: همیشه نگاه ما نباید این باشد که آن فرد با ما هست یا با ما نیست. افراد متخصص و مسئول باید از نظرات کارشناسی حمایت کنند تا اشتباهات گذشته تکرار نشود. کما اینکه سیاسیون کشور از این فضا تاثیر میگیرند. من میخواهم به اینجا برسم که اقدامات بعدی بانک مرکزی دیگر اقدامات بانک مرکزی نیست و بانک مرکزی تبدیل شده است به جزئی از یک کل.
سيف گفت: بانک مرکزی از استقلال لازم برخوردار نیست و مانور عملیاتی در سیاستهای پولی و ارزی ندارد. در جایگاهی قرار گرفته است که رئیس مجمع آن رئیس جمهور است و علاوه بر آن عضو ستاد اقتصادی دولت است. اینها جزء سیاستهای کلان کشور تلقی میشود و همزمان است با یک سری سیاستهای بینالمللی دیگر؛ مانند مذاکرات هستهای که در آن مذاکرات گفته میشود خیلی مهم است که همزمان با مذاکرات، بازار ارز ثبات داشته باشد. گفته میشود طرفهای آمریکایی صحبتهایی میکردند که نشان میداد متغیرهای اقتصادی ما را دنبال میکنند. اگر یادتان باشد گاهی مطرح میشد اقتصاد کشور در حال فروپاشی است و عدهای منجمله دشمنان منطقهای ما میگفتند شما 3-4 ماه صبر کنید اقتصاد ایران فرو میریزد. چنین جوی وجود داشت.
این بدیهی است که چنین جوی، سیاستگذاری اقتصادی را به سمتی ببرد که ثبات و تعادل در اقتصاد حفظ شود و از بروز علائم از هم گسیختگی و نوسان ممانعت به عمل آید. وقتی در جلسات دولت مطرح می شد و تأکید بر این بود که با توجه به حساسیت مذاکرات باید مراقب بازار باشیم این کاملا طبیعی بود که بانک مرکزی تلاش کند ثبات و آرامش بازار به هم نخورد.
نکته بعدی اینکه بانک مرکزی نباید اینقدر مورد سوال قرار بگیرد. شاید این حرف، حرف درستی است که رئیس کل بانک مرکزی نباید مصاحبه کند و من هم خیلی از مصاحبه کردن طفره میرفتم اما در ایران فضا بهگونهای است که اگر اظهارنظر نشود، معنای آن این است که اصلا برنامهای وجود ندارد. بررسی این مساله نشان میدهد همواره و نه در یک دوره خاص عملکرد بانک مرکزی از دستور رئیس جمهور و سیاستگذار کلی کشور تبعیت کرده است.
5 هزار دلار در دولت هاشمي
وي با اشاره به تجربه دولت هاشمي افزود: وقتی رئیس کل وقت با مخالفت مديران بانك ها براي دادن 10 هزار دلار به هر متقاضي مواجه شد از جلسه بیرون رفت و حدود 20 دقیقه بعد برگشت و گفت من با حاج آقا (رئیس جمهور وقت) صحبت کردم و ایشان به هیچوجه قانع نمیشوند که این کار انجام نشود. باید این کار انجام شود اما پذیرفتند سقف پرداخت به هر متقاضی از 10 هزار دلار به 5 هزار دلار کاهش یابد. استدلال این بود که ما به جامعه نشان دهیم پشتوانه ارزی کشور خوب است و بتوانیم قیمتها را پایین بیاوریم.
سيف گفت: اینکه چطور به ارز 4200 تومان رسیدیم بحث جداگانهای دارد اما جالب این است که بدنه بانک مرکزی همان بدنه است و حتی اگر سیف در بدنه بانکی نبوده و یکدفعه رئیس کل بانک مرکزی شده آن بدنه به او میگوید چه خبر است چون تجربه دارد و میداند در این دههها چه اتفاقاتی افتاده است. اما تأثیر مراجع سیاستگذاری را نمیشود حذف کرد.بانک مرکزی تابع سیاستهایی است که از مرکز اتخاذ میشود. در بهترین شرایط هم بانک مرکزی سیاستهای پولی و ارزیاش باید با سیاست مالی هماهنگ باشد. وقتی میگوییم استقلال بانک مرکزی برخی میترسند و میگویند مگر میشود بانک مرکزی از دیگر بخشها مستقل باشد. ما توضیح میدهیم که بانک مرکزی موظف به هماهنگی است اما هدف از استقلال بانک مرکزی تصمیمگیری در یک محیط کارشناسی است. تا زمانی که این فضا شکل نگیرد، مساله حل نمیشود. واقعا کشور بیدلیل دارد این همه هزینه میدهد و باید جلوی آن گرفته شود.
وي تصريح كرد: در سال 72 بعد از اجرای طرح 5 هزار دلار به هر نفر، و نمایان شدن تبعات آن تنها کسی که مورد مواخذه قرار گرفت معاون ارزی وقت بانک مرکزی بود. شما در جریان آن هستید. این قضیه نه فقط آن دفعه بلکه چندین بار دیگر هم اتفاق افتاد. مساله اصلی این است که سیاستگذار کلان متخصص در حوزه پولی و ارزی نیست و نمیتواند درباره مسائل ارزی و پولی تصمیم بگیرد.در این زمینه یکی از مشکلات کشور نداشتن یک استراتژی بلند مدت و با ثبات تجاری است که عمدتا ناشی از عدم وجود برنامه مدون و بلند مدت در حمایت از تولید داخلی و ارتقاء کمی و کیفی آن است.
سيف گفت: یک دور باطل را در همه دوره های ریاست جمهوری شاهد بودهایم. در ابتدا روسای جمهور با سیاست های باز اقتصادی و تجاری شروع می کنند. علت هم آن است که واردات ناشی از سرکوب نرخ ارز به ظاهر سبب کاهش تورم و ایجاد نوعی رفاه و گشایش در جامعه می شود. براین اساس دولتها به خصوص در دور اول به هیچ وجه حاضر به اعمال محدودیت در واردات و مدیریت تقاضای ارز نیستند و در مقابل در دور دوم با بحران ارزی مواجه می شوند.
وي تاكيد كرد: گفته میشود بر اساس متغیرهای اقتصادی بهترین شاخصها مربوط به دولت های هفتم و هشتم است که آقای خاتمی رئیس جمهور بودند. دلیل آن هم این نیست که رئیس جمهور متخصص در اقتصاد بود. بلکه دلیل اصلی آن بود که اداره اقتصاد را به متخصصین اقتصادی سپرده بودند و به همین دلیل نتایج بهتری را ملاحظه می کنیم.به هر حال اگر به این نتیجه برسیم که کشور باید از تجربیات گذشته استفاده کند باید به دو نکته توجه کنیم. یکی اینکه اجازه دهیم تصمیمات تخصصی را متخصصان بگیرند. ما چه میخواهیم؟ میخواهیم یک اقتصاد باثبات رو به رشد داشته باشیم، تولید در آن زمینه شکوفایی داشته باشد و صادرات توسعه پیدا کند و ..... در کنار چنین تفکری میتواند شکل بگیرد اما اجازه دهیم در بلندمدت اثرات خود را نشان دهد و کوتاهمدت به مسائل نگاه نکنیم. یکی از مشکلات ما این است که همه این ابزارها در اختیار یک نهاد با طول عمر 4 سال است.
در یک دوره 4 ساله انتظار ما این است که آثار همه سیاستها نمایان شود. در حالی که این اصلا عملی نیست. اگر من در دوران حضور در بانک مرکزی اقدامات بلندمدتی را انجام داده باشم، امروز رئیس کل بانک مرکزی از نتایج آن سیاستها استفاده میکند اما این نتایج در کارنامه من لحاظ نمیشود. این به خودی خود محدودیت هایی را ایجاد می کند. فرض کنید موسسات غیرمجاز که جمع شدند، چه کسی از نتایج آن استفاده میکند؟ بانک مرکزی؛ چون سیاستهای پولی و نظارتیاش راحتتر اعمال میشود. تا قبل از این نمیتوانست اعمال شود. بنابراین نباید به مسائل کوتاهمدت نگاه کرد. اما سیاستمدار و مقامات سیاسی عجول هستند و انتظار دارند در کوتاه مدت سیاستها نتیجه بدهد که در موارد مهم نمی تواند عملی باشد.
یکی از بحثهای ما همیشه خدمت آقای رئیس جمهور، دوستان اقتصادی و اعضای دولت، بهطور طبیعی این بود که اگر میخواهید نرخ ارز آرامش داشته باشد، بپذیریم وقتی تورم وجود دارد باید نرخ ارز متناسب با آن افزایش پیدا کند. ممکن است یک فاصله زمانی داشته باشد اما بالاخره ارز از تورم تاثیر میگیرد . اگر بلندمدت نگاه کنید این اتفاق افتاده است. تورم به طور متوسط از سال 80 تا امروز را ببینید و نرخ ارز را هم ببینید. اگر همان روند و فضا وجود داشت الان نرخ ارز باید به 14 یا 15 هزار تومان میرسید. خب چطور فکر میکنید نرخ ارز باید در سطح 4 هزار تومان بماند؟
دلار 4200 توماني
در نیمه دوم سال 96 بانک مرکزی بهشدت تحت فشار بود، _ چون من در عمل تا پایان سال 96 بودم و بعد از آن ابتکار عمل دست خود دولت بود و ما با سیاست ارز 4200 تومان موافق نبودیم_ به همین دلیل تا آن مقطع قیمت ارز از 3000 تومان در شهریور 92 به 4800 تومان در 29 اسفند رسید. یعنی 60 درصد افزایش قیمت ارز در 5 سال. تورم جمعشونده در این مدت چقدر بوده است؟ پس این رشد نرخ ارز چیز عجیبی نبوده است. تازه این را بگذارید در کنار مسائل بینالمللی، محدودیتهای ارزی، تبلیغات گسترده ترامپ علیه ایران.
من در سال 96 پیشنهادم به دولت این بود که اینقدر به نرخ ارز حساسیت نشان ندهید و اجازه بدهید نرخ ارز افزایش یابد. چه اتفاقی میافتد؟ اگر این حرف پذیرفته میشد اینقدر التهاب نداشتیم. شاید خیلی از اتفاقات رخ نمی داد.
اقدامات ما برای مداخله در بازار از تیر ماه 93 شروع شد. تا قبل از آن هیچ مداخلهای در بازار نکردیم. زمانی که فکر میشد توافق به نتیجه میرسد، فکر میکنم حوالی شهریور 93 بود. تصور میشد اگر خبر توافق منتشر شود یکدفعه نرخ ارز افت کند و شرایط برعکس شود، مثل دوره پذیرش قطعنامه. آنجا عنوان کردم اگر این اتفاق بیافتد من وارد بازار میشوم و ارز میخرم. به شدت به من انتقاد شد که این حرفها چیست. برخی اعضای دولت و آقای رئیس جمهور. من توضیح دادم و در نهایت از حرفهای من قانع شدند اما گفتند از چه نرخی پایینتر میخواهید ارز بخرید؟ یادم نیست آن زمان عدد چقدر بود. فکر کنم 3300 تومان بود، گفتم مثلا از 3100 تومان. گفتند نه اگر ارز از 2900 تومان پایینتر آمد میتوانید ارز بخرید. اما در نهایت آن اتفاق نیافتاد. میخواهم جهتگیری را به شما بگویم. وقتی این وضعیت وجود دارد نمیتوانید انتظار داشته باشید بانک مرکزی به طور مستقل تصمیمگیری کند. رئیس جمهور تنها نیست. حتی از مجلس و دیگر نهادها حساسیتها را احساس میکردم. خودم بارها در مجلس رفتم و بارها توضیح دادم.
بنابراین نباید تصور کرد تنها رئیس جمهور حساسیت داشت. به نظرم کل جامعه و مسئولان سیاسی کشور باید مطلع باشند و به یک منطقی در این قضیه برسیم. افتخار ما این نیست که دلار هزار تومان است یا یک عدد دیگر. مهم این است که با شرایط اقتصادی متناسب باشد و اقتصاد ما بتواند رشد داشته باشد، صادرات توسعه یابد، محصول تولید داخل با کالای وارداتی رقابت کند و رفاه افزایش یابد.
سيف با اشاره به ديداري كه در مورد نرخ ارز و استقلال بانك مركزي با رهبر انقلاب داشته است گفت: در جلسهای که در دی ماه 95 خدمت حضرت آقا داشتم، وقتی از جلسه برگشتم به آقای رئیس جمهور گزارش دادم. از قبل نگفته بودم اما وقتی از جلسه برگشتم به آقای رئیس جمهور گزارش دادم. گفتم شما گاهی اوقات مطرح میکنید آقا خیلی نسبت به نرخ ارز حساس هستند اما من احساس کردم ایشان موافق هستند. البته در همان جا تاکید کردم که استنباط من از صحبت و واکنش ایشان این بود. آقای رئیس جمهور گفتند من مفصل با آقا صحبت کردم و نظرات ایشان را میدانم و آن چیزی که من میگویم اجرا شود و من هم نظرات ایشان را میگویم. یعنی استنباط ایشان این بوده است. لذا کسی که در بانک مرکزی کار میکند همه اینها را کنار هم میگذارد.این نگاه به ظاهر مثبتِ کوتاه مدت، آن هدف بلندمدت را از بین میبرد. تاثیر آن میشود همین چیزهایی که میگویید. در همین دولت برخی به من میگفتند شما خیلی سفت گرفتهای، بگذار نفسی بکشیم.
در سال 93 بانک مرکزی حدود یک میلیارد و 800 میلیون دلار به بازار برای تنظیم بازار عرضه شد. از طریق صرافیها هم به صورت نقد و هم حواله. بانک مرکزی در سابقه خودش همهجور عملیاتی داشته است. دهه 70 با یکی دو صرافی در دوبی قرار میگذاشتند و میفروختند. یا در سلیمانه. آن موقع در دوبی بود.در سیلمانیه هم ارز تهیه میکردند اما منشاء ارزهای سلیمانیه دوبی بود. صرافی که در دوبی بود سلیمانیه را تامین میکرد. اگر یادتان باشد ما آقای کیّال را داشتیم که از طرف بانک مرکزی ارز میفروخت و خودش هم در پاساژ افشار حجره داشت.
سيف افزود: آقای رئیس جمهور به شوخی هم که شده میگفت میدانم مشکل اصلی در بانک مرکزی است و بانک مرکزی باور ندارد که باید نرخ ارز را نگه دارد. هر چه ما میگوییم بیخودی است و ما را سر کار میگذارند. ولی واقعیت این بود که بانک مرکزی یک بدنه تخصصی دارد و رئیس کل آن بدنه را نمایندگی میکند. همیشه بحث ما این بود. به شوخی به من میگفتند تو میخواهی نرخ ارز بالا برود. یک روزی در ستاد اقتصادی دولت به من گفته شد آقای رئیس جمهور با این بحثهایی که شما میکنید موافق است اما باید کنترل شود. 50 درصد از نرخ تورم تاثیر بگذارد روی نرخ ارز. گفتم چرا 50 درصد؟ این 50 درصد از کجا آمده است. گفتند حالا از هیچ که بهتر است. یعنی ببینید حساسیتها اینجاست. آقای رئیس جمهور که یک نگاه سیاسی دارد و صحنه بینالملل را میبیند و ملاحظاتی باید داشته باشد و من نباید فکر کنم همه ملاحظاتی که من دارم را ایشان باید درک کند. ایشان نگاه وسیع تر و متفاوتی دارد ولی رئیس بانک مرکزی مسائل تخصصی حوزه خودش را می بیند.
در جلسات ستاد اقتصادی دولت همیشه این تفاوت دیدگاه وجود داشت و این سؤال همواره برایم مطرح بود که من چه اقدامی را باید انجام بدهم. بالاخره این یک نگاه است و نگاه تخصصی چیز دیگری است. در ستاد اقتصادی دولت دو بار که خدمت مقام معظم رهبری بودیم ایشان بر این مطلب تاکید داشتند که الان زمان جنگ اقتصادی است و ستاد اقتصادی یعنی ستاد جنگ اقتصادی. بعد میفرمودند میدانید ستاد جنگ اقتصادی چیست؟ در ستاد جنگ دیگر چون و چرا وجود ندارد و همه اعضای ستاد وقتی در جلسات شرکت میکنند؛ باید همه حرفهایشان را بزنند و کسی حق ندارد چیزی را به مصلحت بداند و نگوید. همه باید صحبت کنند ولی وقتی ستاد کل تصمیم گرفت و ابلاغ شد همه باید بدون چون و چرا اجرا کنند و معطل نکنند.
وي در پاسخ به اين پرسش كه چرا سال 95 نرخ ارز كنترل شد اما سال 96 نشد گفت: نوع نوساناتی که در این دو سال پیش آمد متفاوت بود. اتفاقات زیادی در سال 96 همزمان بهوجود آمد. اتفاقا آقای رئیس جمهور هم میگفت چرا آن موقع توانستید قیمت را برگردانید و این موقع نمیتوانید؟ در یک زمانی که فشار کم است با اقدام مختصر شما جواب میدهد اما وقتی شما از آن موج گذشتید، فشار فنر سر جای خود باقی است و یک فشارهای جدیدی هم بر آن اضافه می شود و شما روز به روز با فشار متراکم تری مواجه هستید. آنطور که یادم میآید در سال 96 مشکل جابهجایی پول هم بهشدت به وجود آمد. حواله که اصلا کار نمیکرد و ما برای تامین نیازها باید با اسکناس کار میکردیم. مسیرهایی که ناشی از برجام باز شده بود و سال 95 قابل استفاده بود در سال 96 کار نمیکرد. بنابراین یک دلیل افزایش نرخ ارز که همان فنر فشردهشده بود سر جای خود وجود داشت و در سال 96 شدت گرفت و مبادلات ارزی هم بهشدت محدود شد.
اشتباه استراتژیک دولت در سال 95 اصرار بیمنطق بر بازگرداندن نرخ به محدوده 3700 تومان بود. در صورتی که گزارشات کارشناسی حاکی از این بود که نرخ باید در سال 95 از 4 هزار تومان عبور میکرد. دولت نتوانست نسبت به بازگشت تحریمها واکنش مقتضی را در زمان مناسب نشان دهد
یکی از اتفاقات سال 96 اجرای همان توطئهای بود که در نتیجه تصمیم مشترک عربستان و امارت با آمریکا به اجرا درآمد. علاوه بر این محدودیتهای بسیار شدیدتری نسبت جابجایی و تامین اسکناس اعمال شده بود. با ورود به بازار و افزایش تقاضا از طریق سلیمانیه و دوبی مانع ایجاد تعادل در بازار ارز داخلی میشدند. افزایش فشار تقاضای برای خرید ارز آن هم به صورت اسکناس در بازار داخل در شرایطی که در جانب عرضه محدودیت وجود داشت عملا منجر به روند افزایشی قیمت ارز در بازار میشد. در نیمه دوم سال 96 استفاده از منابع ارزی خودمان در بعضی از کشورها مثل کره و ترکیه حتی برای خرید کالاهای اساسی هم محدود شده بود. در همین سال بود که با حمایت وزارت امور خارجه تفاهمنامه سوآپ ارزی با بانک مرکزی ترکیه امضاء کردیم.
سيف در مورد اقدامات دوران آقای همتی در کنترل و مدیریت نقل و انتقالات ریالی از طریق مسدود کردن فعالیت پوزهای خارج از کشور و محدود کردن سقف خرید با پوز و غیرقابل خرید و فروش و دست به دست شدن چکهای بین بانکی گفت: تا آنجا که به خاطر دارم این گونه اقدامات از سال 94 در بانک مرکزی شروع شد و هدف اولیه هم این بود که از این طریق قابلیتهای سیستمی را برای جلوگیری از پولشویی افزایش دهیم. از همان زمان هم به تدریج محدودیتهایی در جابجایی و انتقال وجه حساب به حساب از طریق پایانههای فروش و ماشینهای عابر بانک ایجاد شد. البته دو عامل محدودکننده وجود داشت. یکی توجه به تأثیر این اقدامات بر مبادلات و فعالیتهای تجاری بود به نحوی که شاهد انتقادات و اعتراضاتی هم در بخشهای واقعی اقتصاد بودیم. به عنوان مثال مشاغل مرتبط با تجارت الکترونیک و فینتکها که از طریق وزارت ارتباطات پیگیر موضوع بودند و توسط وزارت ارتباطات در دولت هم مطرح شد.نگرانی اصلی این بود که اینگونه اقدامات به این فعالیتهای نوپا لطمه بزند و تقاضا داشتند که اگر ناگزیر به اعمال محدودیت هستیم حداقل به آرامی و به صورت تدریج انجام شود تا فعالیتهای مورد نظر فرصت کافی برای تطبیق با شرایط جدید را داشته باشند.
سيف در مورد نيما گفت: نیما از سال 96 راه اندازی شد. در جلساتی هم که در دفتر آقای دکتر جهانگیری برای راهاندازی این بازار داشتیم هماهنگیهای لازم با دستگاه های مرتبط با آن به عمل آمد و برنامهریزیها به صورت کامل در سال 96 انجام شد. بنابراین در آن دوره پیریزی نیما انجام شد. الان هم مهمترین ابزار بانک مرکزی در بازار ارز همین سامانه نیماست. جهت اطلاعتان سامانه نیما به طور رسمی در زمان مسئولیت بنده در اردیبهشت 97 با حضور معاون اول رئیس جمهور در بانک مرکزی رونمایی شد.
تحريم هاي بانكي
وي در پاسخ به مشكل عدم همكاري بانك ها در زمان برجام و ترس آنها از آمريكايي ها گفت: البته دلایل دیگری هم وجود داشت. حل نشدن مساله ارتباط با گروه اقدام مالیFATF و همچنین به دلیل مشکلات ساختاری و ترازنامهای بانکهای داخلی عموما احساس بانک ها این بود که در کار کردن با بانک های ایرانی ریسک بالایی وجود دارد و از ترس جریمه های آمریکایی ها ترجیح می دادند رابطه ای با بانک های ایرانی نداشته باشند.برجام یک توافق در حوزههای مختلف سیاسی، امنیتی، هستهای، اقتصادی و بانکی بود. برجام در حوزه مشخص بانکی یک سری تحریمها را برداشت اما تحریمهای اولیه آمریکاییها همچنان برقرار بود.تحریمهای هستهای برداشته شد ولی تحریمهای اولیه سر جای خود بود.به دلیل تحریمهای اولیه بانکهایی که با دلار و آمریکا کار میکردند نمیتوانستند با ما کار کنند.ذکر این نکته هم ضروری است. برجام قرار نبود کل مسایل بین ایران و آمریکا را حل کند و یا باعث کم شدن دشمنی آمریکا با کشورمان شود. این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که سیستم بانکی کشور ناشی از شرایط تحریم از استانداردهای بینالمللی، به خصوص در حوزه تطبیق Compliance به شدت فاصله گرفته بود و لذا این مطلب شروع همکاری بین بانکهای ایرانی و بانکهای مطرح خارجی را با مانع مواجه کرده بود. البته معدودی بانکهای داخلی بودند که توانستند خیلی سریع استانداردهای بینالمللی را اجرا کنند ولی در مجموع سیستم بانکی کشور مشکل اساسی در این حوزه داشت.
. به طور مشخص اطلاعاتی به دست آوردیم که آمریکاییها به بانکهایی اروپایی که با ایران کار میکردند، مراجعه میکردند و میگفتند شما مراقب باشید و با ایران کار نکنید. مثلا یک بانک سوئیسی که پذیرفته بود با ایران کار کند، آمریکاییها با آن بانک تماس گرفته و گفته بودند نباید با ایران کار کنید و در غیر این صورت با ما طرف میشوید. یک بانک دیگر در آلمان بود و آمریکاییها تماس گرفته و گفته بودند شما با ایران همکاری میکنید، درست است که با بانکهای آمریکایی ارتباطی ندارید اما اگر به این رویه ادامه دهید بانکهای کارگزار شما را ملزم میکنیم با شما کار نکنند.
مسائل نظام بانکی حل نشد
سيف در پاسخ به اين پرسش كه پس آن عبارت «تقریبا هیچ» که شما گفتید ناظر بر واقعیت بود توضيح داد: البته یک "تقریبا" هم گفتم. من وقتی به ایران آمدم متوجه شدم یک جوّ سنگینی با این صحبت من ایجاد شده است شنیده بودم که تصوراتی ایجاد شده بود که البته فقط در حد تصورات بود. ذهنیتی ایجاد شده بود که هدف سیاسی در داخل داشته ام اما واقعیت این است که میخواستم آمریکا را تحت فشار قرار دهم. به همین دلیل بعد از آن آقای دکتر ظریف تشکر کرد و گفت بعد از آن صحبت در جلسه با آمریکایی ها از موضع قوی تری مسائل را پی گیری کرده اند.
. یعنی یک جزئیاتی برای ما باز شد و نسبت به وضعیت گذشته قابل مقایسه نبود.آمار کارگزاریهای فعال بسیار محدود بود. در هر صورت تا اواسط سال 96 امورات ارزی کشور انجام میشد.بانکهای چینی با ما ملاحظه داشتند. خودم با رئیس کل بانک مرکزی چین صحبت کردم که گفت این دیگر تصمیم خود بانکهاست.ما قراردادهای فاینانس خوبی با چینیها امضاء کردیم. در سفری که به اتفاق معاون وقت سرمایهگذاریهای خارجی وزارت امور اقتصادی و دارایی به چین داشتم معادل 35 میلیارد دلار قراردادهای فاینانس امضا شد اما اجرای آن با آمدن ترامپ متوقف شد.
سيف در پاسخ به اين پرسش كه پس از سفر شما به آمريكا و گفت كلمه تقريبا هيچ، شنیده بودیم که حتی تا حد برکناری رئیس کل بانک مرکزی هم رفته بودند؟ توضيح داد نمیدانم. چنین چیزی به من منعکس نشد. البتهای کاش شده بود. من بعد از پایان دولت یازدهم خیلی تلاش کردم در دولت دوازدهم نباشم و وقتی آقای رئیس جمهور نپذیرفتند من در نهایت گفتم که قطعا تا پایان 5 سال بنده نیستم و بهتر است یک نفر را انتخاب کنید تا از همین ابتدا تیم اقتصادی دولت با هم هماهنگ باشند. اما آقای رئیس جمهور قبول نکردند و ما ماندیم و این داستانهایی که پیش آمد. در فروردین ماه 97 که استعفا دادم خیلی جدی پیگیری کردم در نهایت گفتند قبول، اما باید صبر کنی تا جایگزین مشخص شود حتی از من خواستند کسی را معرفی کنم. که البته نمی توانستم کسی را معرفی کنم. در نهایت گفتند شما فعلا محکم به کارت ادامه بده در اسرع وقت بعد از تعیین جانشین با استعفا موافقت می شود.
مزاياي برجام
وي افزود: برجام آثار مثبتي هم داشت مثلا ماهی 700 میلیون دلار که در اوایل در طول 7 ماه وصول شد از محل منابع مسدود شده حاصل از فروش نفت که در فضای اقتصادی آن روز کشور نقش مثبتی داشت توانست مورد استفاده قرار گیرد.آقای رئیس جمهور انتظارات زیادی را ترسیم کرده بود. مثلا همان زمانی که ایشان گفت در روز اول اجرای برجام هزار ال سی باز میشود من خصوصی به رئیس دفتر ایشان گفتم از کجا این اطلاعات به ایشان داده شده است؟ گویا این اطلاعات توسط یکی از اعضای اتاق بازرگانی به ایشان داده شده بود. توقع از برجام را به صورت افراطی بالا برده بودند. توقع کارشناسی منطقی از برجام نمیتوانست اینقدر باشد. راجع به سوئیفت یادتان میآید چه فضایی بود؟ این سوئیفت اصلا هیچی نبود و همین الان هم هیچی نیست. آن زمان به یک تابو تبدیل شده بود. شما میدانید وقتی برای یک چیز به این کم اهمیتی چنین جوی درست میشود چقدر مذاکره کننده ما را در موضع ضعف قرار میدهد؟ طرف مقابل از موقعیت سوءاستفاده میکند و میگوید ما به شما سوئیفت دادهایم.
در همان زمان همین را گفتم. گفتم سوئیفت چیز مهمی نیست. البته ما گاهی اوقات ملاحظاتی داشتیم و نمیخواستیم بعضی کارها را رسانهای کنیم. من بعد از آنکه از سفر برگشتم، کمیسیون امنیت ملی من را دعوت کرد. دوستانی که خیلی نسبت به برجام تند بودند خیلی از من تعریف کردند. اما در پاسخ من گفتم خیلی ممنون اما وظیفه دارم الحق و والانصاف این را بگویم که این تلاشهای تیم مذاکرهکننده هستهای است که باید قدردانی شود. من کاری نکردهام و بعد شروع کردم به تشریح دستاوردهای برجام برای نظام بانکی و اقتصاد کشور. ابتدا که میخواستم شروع کنم به خاطر آن صحبتی که در آمریکا مطرح کرده بودم پرسیدم در جلسه خبرنگاری نیست، گفتند نه اما بعد از جلسه همه اطلاعاتی که مطرح کردم در رسانهها به خبر تبدیل شد.
بعد از انتشار این اخبار فردی که در آمریکا با او مذاکره کرده بودم به کانالهای دیپلماتیک پیغام داده بود که فلانی چطور وقتی اینجا میآید میگوید تقریبا هیچ اما به ایران که میرود آن حرفها را میزند؟ اینها مسائلی است که باید در نظر گرفته شود. بعد از برجام بخش زیادی از منابع ارزی مسدود شده بانک مرکزی در دسترس قرار گرفت. رتبه ریسک کشور بهبود یافت و ارتباط با بیمههای صادراتی که لازمه استفاده از منابع فاینانس بین المللی است، مجددا از سرگرفته شد.
وي در مورد انتخاب دري اصفهاني در تيم مذاكرات برجام گفت: زمانی بود که جلسات ستاد هماهنگی اقتصادی در دولت در دفتر آقای نهاوندیان تشکیل میشد. از همه وزارتخانههای اقتصادی بودند. آنجا بحث آقای دری اصفهانی مطرح شد.من هم درّی اصفهانی را میشناختم و تایید کردم اگر به من میگفتند به جای نفر اولی که معرفی کردید، یک نفر دیگر را معرفی کنید، شاید درّی را پیشنهاد میکردم. از نظر من در این زمینه آدم متخصصی است.همه سابقه درّی همین کارهاست. در بیانیه الجزایر نقش مهمی داشت. بنابر آشناییهایی که در آن زمان با سوابق تحصیلی و اجرایی آقای درّی داشتم فکر میکردم می تواند نقش مؤثری داشته باشد.
انتخاب عراقچي
سيف در مورد انتخاب عراقچي معاون ارزي وقت گفت: من معتقدم بانک مرکزی بعد از انقلاب در حوزه نیروی انسانی تقویت نشده است. در دنیا بهترین و متخصصترین افراد به بانک مرکزی میروند. همین آقای عراقچی را که به بانک مرکزی دعوت کردم هنوز عده ای از من سوال می کنند که چه کسی عراقچی را به شما تحمیل کرده بود.در حالی که هیچکس او را به من تحمیل نکرده بود. عموی ایشان اصلا خبر نداشت. من خودم دو سه بار در مسیر سفر بحرین ایشان را دیدم و با هم آشنا شدیم. در آن زمان ایشان در وزارت امور اقتصادی و دارایی بود. بعد جلساتی با او گذاشتم و دیدم این آدم واقعا فرد قابل استفادهای است و اولین بار او را به عنوان مدیر کل حوزه هیات عامل در بانک مرکزی انتخاب کردم. واقعا در کارش بسیار مسلط و با احساس مسئولیت بود و عملکرد بسیار مثبتی ارائه داد. به همین دلیل وقتی آقای کامیاب که ایشان هم همکار بسیار خوب من بودند متقاضی استعفا بودند و ناگزیر از موافقت با استعفای ایشان شدم از آقای عراقچی خواستم مسئولیت معاونت ارزی را بر عهده بگیرد. واقعا هم در کارش موفق بود و کارهای بسیار مثبتی در دوره کوتاه مسئولیتش انجام داد. همین سامانه نیما موتور اصلی اش را عراقچی راه انداخت.
وي افزود: در همان جلسه ای که در لوزان داشتیم مگر اینگونه نبود. او یک تیم کارشناسی پشت سرش بود اما از تیم ایرانی فقط من بودم و آقای کامیاب و آقای دکترعزیزی و آقای انصاری. در حالی که طرف مقابل یک تیم بزرگ کارشناسی داشت و نمایندگان اتحادیه اروپا هم با او بودند، هر لحظه مباحث را با افراد پشت صحنه هماهنگ می کرد اما من باید در لحظه خودم تصمیم می گرفتم. همه جا اینگونه است. تیم وزارت امور خارجه حمایت نمی شود.