:
كمينه:۱۸.۷۹°
بیشینه:۱۹.۹۹°
Updated in: ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۶
مریم دهقان

نادانی یا افسردگی ماژور در بحران کرونا

در شرایط فعلی که افسردگی اجتماعی با عدم مدیریت واحد سبب چند دسته گی شده است؛ تنها راه رهایی از شرایط فعلی و کاهش افسردگی اجتماعی، پذیرش یکدیگر با وجود همه تفاوت ها و تشویق عموم برای رسیدن به رفتاری واحد با ادبیات نرم است. چنگ زدن به ریسمان مهربانی و مهر که ایران این روزها از همه زمان ها بیش تر تشنه آن است ما را به همبستگی ملی نزدیک تر میکند؛ ما برای اتحاد باید از چشمه نور به یکدیگر مهر بنوشانیم
کد خبر: ۱۵۱۳۹۲
تاریخ انتشار: ۰۷ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۶:۴۹
اقتصاد گردان - در علم روانشناسی تعریف های مختلفی از «جامعه افسرده» وجود دارد و «افسردگي ماژور» شايع‌ترين افسردگي در سطح جوامع عنوان شده است؛ که میزان آن به عواملی مختلف در جوامع بستگی دارد و با توجه به نوع فرهنگ ها، ساختارهای اجتماعی و شرایط اقتصادی، حمکرانی های دینی و غیر دینی، شفافیت و آزادی ... در جامعه ریشه می دواند و گاهی در سطح جامعه ظاهر می شود؛ گاهی هم با اکثریت عجین و در عمق جامعه  پنهان است. 
جامعه ای که افسردگی، غمگینی  و عدم مسوولیت اجتماعی و شادابی در آن به میزان بالایی وجود داشته باشد؛ قطعا هنگامی که در فشاری مستمر باشد؛ در مواجهه با بحران های غیر منتظره از کم تحملی رنج میبرد و فشار مضاعف زمينه‌ساز كم تحملي بیشتر، درد بیشتر، عصبانيت و واکنش های نامعقول می شود. این واکنش ها مي‌تواند معیاری باشد که وضعيت افسردگی در جامعه را نشان می دهد که در شرایط بحرانی واکنش های نامعقول زایش یا به نوعی اپیدمی و رواج بیشتری پيدا می كند.
با رواج بیماری ویروسی و ناشناختهِ کرونا، بحرانی جهانی شکل گرفت؛ در نتیجه راهکارهایی برای مقابله با آن از سوی متخصصان توصیه شد. متاسفانه علیرغم تذکرهای فراوان بین المللی، هشدارهای خارجی و داخلی، همراهی مردمان نقاط مختلف جهان ... شاهد واکنش های غیرمتعارف در اشکال مختلف در بین بخشی از هم وطنان بودیم و در عین حال که بخش بزرگی از جامعه، ماندن در خانه، دور کاری، رعایت نکات بهداشتی و... را انتخاب کردند، در عین حال عده ای همچنان در خیابان ها و جاده در حال تردد غیر ضروری هستند، به سفر رفته اند و در مکان های عمومی، فاصله های توصیه شده را رعایت نمی کنند. 
این موضوع می تواند ریشه ها و دلایل مختلفی داشته باشد. یک دلیل عمده عدم مشارکت در مسوولیت های اجتماعی است و همیشه بخشی از جامعه همراه با بقیه جامعه در مسیر بهبود، انسان دوستی، کمک به دیگران، برنامه های پیشرفت و توسعه کشور همگام نیست.
هر چند بر اساس کاهش آمار  ۵۴ درصدی بنزین و رشد مصرف اینترنت منازل مسکونی در شرایطی که سرعت اینترنت ها در کشور پایین است و کارایی و بهروری را بالتبع کاهش می دهد؛ روشن می کند که بخشی از جامعه در مبارزه با کرونا و احساس مسوولیت اجتماعی همراه است اما مشکل همان بخش هر چند کوچک است که در حال تردد و سفر است و ویروس را در جامعه منتقل می کند و کار اکثریت را بی ثمر می کند. عده ای بدون رعایت توصیه های بهداشتی، به بیمارستان ها مراجعه کرده اند و خواستار تست کرونا و عکس و دارو شده اند که خود به انتقال ویروس منجر شده اند. 
در کشورهای دیگر نیز مواردی چون هجوم به فروشگاه ها و بی نظمی و کارهایی که باعث شده وسایل و لباس های درمانی، مواد و کالاهای اساسی توزیع مناسبی نداشته باشد و مردم را با مشکل مواجه کند دیده شده است.
حال مشاهده چنین عملکردهایی که مخالف با هشدارهای جهانی و استانداردهای علمی و بهداشتی است و این واکنش های نامعقول که در کشور ما به وقوع پیوست و مشکل ساز شده است؛سوال های مختلفی در ذهن پدید می اورد که دلیل آن چیست ؟! چرا عده ای به حقوق دیگران احترام نمی گذارند و در برابر یک دغدغه اجتماعی و یک مسیر توسعه ای برای منافع ملی احساس مسوولیت اجتماعی ندارند؟
آیا این واکنش ها ناشی از درد بی فرهنگی، افسردگی یا بی شعوری اجتماعی است؟ آیا جامعه ما از این دردها رنج می برد؟! یا علل مهم دیگری چون «افسردگی های اجتماعی» و «افسردگی ماژور جامعه» نیز در خَلق این واکنش های غیراستاندارد و نامتعارف نقش دارد؟ آیا نیاز به درآمد روزانه و نان شب باعث شده که هر روز عده ای خود را به خیابان و بازار می رسانند و در مکان های عمومی و حتی سر چهارراه ها جلوی پنجره ماشین ها حاضر می شوند؟ وظیفه دولت و نهادهای مسئول  در برخورد با آنهاچیست ؟
ما برای کنترل این رفتارها، نیاز به چه چیزهایی برای هدایت رفتار هم میهنان به سوی استانداردهای بین المللی در  خلق سلامت روان، بهداشت روانی و جامعه ای سالم داریم ؟ 
 شاید قسمت یا بخشی از این رفتارها به دلیل عدم فرهنگ سازی درست و باورهای غلط و «جهل»، و بی نظمی باشد؛ اما نگاه به آمار های مختلف از سوی سازمان های بین المللی، رسمی و یا آمارهای ارائه شده از سوی متخصصان داخل کشور نشان می دهد، بسیاری از این واکنش های ناسازگار، بی تفاوتی ها و رفتارهای خنثی مردم به تاکیدهای متعدد جهت رعایت سلامت فردی و اجتماعی، ناشی از «افسردگی ماژور اجتماعی» می باشد که مردم را به مرحله ای رسانده که علیرغم درک خطر و تهدید جان، نسبت به آن حالت ناشنوایی و خنثی دارند و در نتیجه میبینیم عده ای  در سفرهای نوروزی هستند  و یا در جمع های مختلف حضور دارند.
طبق سخنان ایرج حریرچی، سخنگوی وزارت بهداشت در مرداد ۱۳۹۸، طبق آخرین آمار منتشرشده، یک چهارم ایرانی‏ها اختلال روانی دارند و ۶۰ درصد زنان دچار افسردگی هستند.  ۲۳.۴  درصد از  افراد بالغ در ایران دچار یک اختلال روانپزشکی بوده‏اند. ۲۷.۶ درصد این افراد را زنان و ۱۹.۴درصد را مردان تشکیل می‏دهند؛ از هر ۴ نفر بالای ۱۵سال یک نفر دچار اختلال روانپزشکی است. همچنین سعید نمکی، وزیر بهداشت ایران، در دی ماه ۱۳۹۸ درباره شیوع افسردگی و مشکلات و اختلالات روانی در ایران هشدار داده و آن را "زنگ خطری بزرگ" خوانده است.
وی  گفته است : "متاسفانه یکی از عرصه‌هایی که به شدت دچار مشکل هستیم و من به عنوان وزیر بهداشت، اعلان خطر می‌کنم، بخش بهداشت «روان جامعه»است.”
طبق تحقیقات موسسۀ آمریکایی گالوپ در ۲۰۱۸، ایران جزو ده کشور غمگین جهان است؛ و بسیاری از آمارهای رسمی که در این خصوص موجود است؛ نشان می دهد مردم ایران جزو مردمان غمگین جهان هستند. بنابراین به نظر علیرغم اینکه در این معضل اجتماعی عواملی چون عدم فرهنگسازی، باورهای غلط و خرافات وجود دارد اما بخش عمده ای از این بی تفاوتی اجتماعی ناشی از سیستم مدیریتی غلط است که ایجاد خدشه در یکپارچگی اجتماعی کرده است و بخش بزرگی از آن نیز ناشی از افسردگی اجتماعی است که بی تفاوتی جمعی را حاصل می شود؛  که علیرغم درک خطر نسبت به نتیجه آن بی حس باشند. و زندگی های آپارتمان نشینی، تمرکز در تهران و فقدان مهندسی شهری، اقتصاد ورشکسته و کسب و کار روزانه کارگران ودستفروش ها و نداشتن پس انداز به این مشکل دامن می زند. نهادها و مراکز تفریحی ارزان نداریم! پارک و طبیعت و باغ ها را به ساختمان و سیمان و بتن تبدیل کرده ایم و بوی گل و گیاه را به بوی فاضلاب تبدیل کرده ایم! و در شهری مانند تهران 10 میلیون نفری سیستم فاضلاب درست نداریم! و مشکلات بسیاری دیگر... که هر کدام نیاز به واکاوی دقیق دارد که سبب افسردگی اجتماعی و رفتارهای غیرمتعارف و عقلانی جامعه دربحران است.
به نظر در شرایط فعلی که افسردگی اجتماعی با عدم مدیریت واحد سبب چند دسته گی شده است؛ تنها راه رهایی از شرایط فعلی و کاهش افسردگی اجتماعی، پذیرش یکدیگر  با وجود همه تفاوت ها و تشویق عموم برای رسیدن به رفتاری واحد با ادبیات نرم است.
چنگ زدن به ریسمان مهربانی و مهر که ایران این روزها از همه زمان ها بیش تر تشنه آن است ما را به همبستگی ملی نزدیک تر میکند؛ ما برای اتحاد باید از چشمه نور به یکدیگر مهر بنوشانیم.

اینستاگرام نویسنده      https://instagram.com/maryam.dehghan65?igshid=1kteyp453o5zp