:
كمينه:۲۰.۴°
بیشینه:۲۰.۹۹°
Updated in: ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۶
شهرام شیرکوند، پژوهشگر اجتماعي

اهميت روان شناسي شهري در مديريت شهري و نوآوری های اجتماعی

مهم ترین هدفی که از مطالعات روان شناسی شهر دنبال می شود، تبدیل شهر به مکانی زیست پذیر، شهری و انسانی است که شهروندان و ساکنان آن احساس تعلق و هویت کنند. همچنین مدیران شهری از نتایج این مطالعات در جهت تدوین برنامه های رفاهی آتی بهره می گیرند تا شهر زیست پذیرتر شود
کد خبر: ۱۲۵۸۵۳
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۷ - ۱۷:۵۵
اقتصاد گردان -   شهر از دیدگاه اجتماعی، سکونتگاه دائمی، انبوه و نسبتاً بزرگی برای افرادی است که از نظر اجتماعی ناهمگون هستند .سازمان ملل متحد، در سال ۱۳۶۷ شمسی، شهر را چنین، تعریف می کند :«شهر، مکانی با تراکم بالای جمعیت و مرکزیت سیاسی، اداری و تاریخی است که در آن، فعالیت اصلی مردم، غیرکشاورزی است و دارای مختصات شهری بوده که از طریق دولتی محلی، اداره می شود.» شهر را نباید مجموعه ی سیمان و سنگ و آهن تصور نمود. شهر، در واقع مجموعه ای از انسان ها ست و اهمیت بعد انسانی و اجتماعی در شهر زیاد است. شهرها در گذشته وابستگی بیشتری به طبیعت داشتند،اما هر اندازه فناوری توسعه می یابد و جمعیت انسانی افزون تر می گردد، اهمیت عامل انسانی در شهر رفته رفته افزایش می یابد. توده های مردم به طور ناخودآگاه با نشانه های شهری در تماس هستند، اما گاهی توان توصیف نشانه های شهر برای آنان ناچیز است؛ لیکن تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آنها بر متن شهر ناچیز نیست.

هنگامی که درباره شهر بحث شود، همواره باید سه بُعد از شهر را در نظر گرفت؛ شهروندان، ساختارهای کالبدی و اجتماعی شهری و مدیریت شهری. شهر هم مانند آدمی دارای شخصیت است. شخصیت شهری در درونش اقتدار و قدرت دارد. در گذشته شهرها منسجم بودند و اکنون فاقد یکپارچکی و انسجام قوی هستند. همچنین هویت شهری تقریبا" مرتبط با شخصیت شهری است. هرچند شهر باید روی شهروندان اثر گذار باشد، ولی بسیاری از شهرها تأثیر گذاری مناسب خود را جهت هویت بخشی به شهر از دست داده اند. شهروندان باید بتوانند از محیط و شکل شهر هویتشان را شکل دهند. روان شناسان اخیرا" تحقیقات تجربی در زمینه روان شناسی شهری را آغاز نموده اند و با واکاوی نظریات متخصصان شهری در می یابیم که آنها نیز بر پیوند میان شهر و روان انسان توجه و تاکید داشته اند. علاوه بر ماکس وبر، زیمل و کلاسیک های دیگر، لوییس مامفور شهرشناس انسان گرا در کتاب کلاسیک خود«فرهنگ شهرها» استدلال می کند که ذهن انسان در شهر شکل می‌گیرد؛ زیرا در شهر، تاریخ و فرهنگ برای ساکنان آن قابل رؤیت است.

 از سویی "مامفورد" نیز معتقد بود که در شهر روابط اولیه زیادی وجود دارد که منجر به نوآوری های اجتماعی می‌شود. به اعتقاد وی، زندگی شهری دارای خلاقیت است و شهر محل تجلی تمدن است که طی قرن ها، نوآوری های زیادی را پدید آورده است. مامفورد می گوید: شهر تئاتر کنش اجتماعی است و تعامل اجتماعی نقش خون را برای حیات شهری دارد. مامفورد بر پیوند بین زندگی شهری و شخصیت انسانی تأکید داشت و توسعه فرهنگ و شخصیت انسانی را مستلزم تجربه زندگی شهری می‌دانست. همین طور خانم جین جکوبز از معروف‌ترین طراحان و برنامه‌ریزان شهری، تلاش بسیاری نمود تا ارزش های انسانی را با فناوری طراحی شهری پیوند داده و با آثار خود چگونگی تفکر مردم در مورد شهرها را تغییر دهد. جین جکوبز توجه وافری به ابعاد انسانی و روانی شهرها داشت و معتقد بود چون تمام افراد در خلق شهر تأثیر می‌گذارند، پس شهر برای هر کس، چیزی برای عرضه کردن دارد. او حتی شهر را شبیه به موجود زنده‌ای می‌دانست که متولد می‌شود، رشد می‌کند، بلوغ می‌یابد، دچار رکود و انحطاط می‌شود و می‌تواند احیا هم بشود.

 از نظر جین جکوبز عناصر اساسی شهر عبارت بودند از : از ساکنین، خیابان ها، پارک ها، محله‌ها، دولت و اقتصاد. این عناصر نمی‌توانند بدون یکدیگر زندگی کنند و ارگان های بدن انسانی هستند که با یکدیگر پیوند و رابطه ی نزدیکی دارند.بر اساس تعاریف ارائه شده توسط صاحب نظران، "روان شناسی شهر ابتدا به شناسایی مشکل و سپس به تعریف آن می پردازد و در راستای حل مشکلات حیطه وسیعی را در بر می گیرد و به بررسی جزییات آنها، پژوهش در این زمینه و ارائه راهکار و حل مسأله می پردازد که تعدادی از آنها به قرار زیر هستند؛  ۱- روان شناسی ترافیک ، 2 - روان شناسی و آلودگی صوتی ، 3-  روان شناسی و آلودگی نوری ، 4-  روان شناسی و محیط زیست، ۵- روان شناسی و زیباسازی ، 6-  بازیافت زباله، 7- روان شناسی و جرم ، 8-   آلودگی هوا . رابطه پیچیده ی بین انسان و شهر، دارای ابعاد مختلفی است که اثری متقابل بر روی انسان و شهر دارد.

طی مطالعات اخیر در مورد مسائل شهری، مشخص می شود که مدیریت شهری را نمی توان صرفاً بر اساس آمارهای اقتصادی یا با توجه به ترمیم معماری و میزان سرمایه گذاری‌ها در املاک سنجید. در برخی موارد ساخت و سازهای شهری زمینه ساز تخریب و ویرانی شهر هستند، اگر به بعد انسانی شهر کم توجهی شود، عواقب ناگواری را درپی خواهد داشت. به این جهت توجه خاص به عواطف، احساسات، خلاقیت های انسانی و رشد شخصیت در شهر اهمیت زیادی دارد. در حقیقت روان شناسی شهر مولود توجه به این بُعد انسانی شهر است. با تحقیق در زمینه های روان شناسی و شهر در می یابیم که این دو موضوع، آن طور که باید مورد توجه واقع نشده اند. یکی از مهمترین اهداف روان‌شناسی شهر، برقرار نمودن یک تعادل منطقی میان نقاط قوت در ساختار شهرها و زندگی شهروندان با نقاط ضعف و آسیب‌های شناخته‌شده است. بدین مفهوم که سلامت و رشد افراد تحت ‌تأثیر مداوم کیفیت محیط اجتماعی زیستگاه وی قرار دارد و از شدت و ماهیت این تعاملات تأثیر می‌گیرد.

آمار و مطالعات بیانگر این نکته است که بسیاری از روان‌شناسان شهری به بحث در مورد مشکلات و تأثیرات زندگی شهری بر روان، رفتار، عادات‌، ارزش‌ها و نگرش‌های مردمان پرداخته‌‌اند. با توسعه شهرنشینی و مهاجرت جمعیت به شهرها و هر آنچه که انقلاب صنعتی و مدرنیسم به ارمغان آورده، ارتباط تنگاتنگ افراد و محیط نیز افزایش یافته و سبب بروز رفتارهای اجتماعی گوناگون می‌شود. سبک زندگی جوامع بشری با سرعتی غیر قابل باور درحال تغییر است و در این اثنا خرده‌فرهنگ‌ها نیز به تدریج در فرهنگ کل و جهانی شده تغییر می یابند، مگر اینکه خرده ‌فرهنگ‌ها، هویت و اصالت خود را حفظ کنند و آن را با متن زندگی امروز منطبق سازند، اما به هرحال حاصل توسعه شهرنشینی، درهم‌شدگی ارتباطات انسانی ناشی از فرهنگ ‌های مختلف است که نتیجه آن تعارض فرهنگی و رفتاری است که در بسیاری از جوامع مشاهده می‌شود. با توجه به اینکه قوانین روان شناسی اجتماعی، محدودیت هایی داشته و جهان ‌شمول نمی باشند، هر جامعه‌ای به روان شناسی بومی خود نیازمند است. 
روان شناسی شهری هم بایستی شناخت جامعی از ویژگی‌های جامعه و اعضای جامعه ی مورد بحث داشته باشد و در صورت لزوم توانایی تبدیل قوانین جهانی به قوانین بومی را داشته باشد و تنها در این صورت می‌توان از روان شناسی بومی برای سامان دهی ارتباطات انسانی در فضای شهری بهره جست. تا معضلات و مشکلات روان شناسی فعلی در جوامع شهری با بومی‌سازی علومی که موضوع آنها انسان است، مرتفع یا حداقل کنترل گردد.

اهمیت نظریات مرتبط با ویژگی‌های روان‌شناختی رفتار آدمی به این جهت است که امکان بهینه سازی طراحی محیط را برای طراحان و ایده پردازان شهری جدید فراهم می نمایدتا از رفتارها، فعالیت‌ها، فرهنگ و هنجارهای افراد جوامع حمایت گردد و از آسیب رسیدن به افراد در محیط‌های زندگی روزانه پیشگیری شود.لذا ایجاد رویکرد مشترک بین این طراحان و روان‌شناسان که بتواند همزمان با برآوردن نیازهای بشر، فضایی زیبا و خوشایند خلق کند، ضرورت داشت. روان‌شناسان محیطی در صدد بودند که چرا انسان‌ها در محیط، درگیر رفتارهای خاصی می‌شوند و برای حل مشکلات شهر، به طریقی که از کیفیت زندگی مردم حمایت شود و آن را افزایش دهد، تلاش نمودند.   در عصر کنونی علم روان شناسی محیط، در بسیاری از کشورهای جهان، علاوه بر مطالعات در زمینه های مختلف به مطالعه ی تاثیرات محله‌های مختلف زندگی آدمی بر پیدایش الگوهای رفتاری می‌پردازد و با توجه به اینکه مدیریت شهری در اغلب کلان شهرها بر موضوع روان شناسی شهر اشراف دارد، طراحی محیط و منظر شهر به‌گونه‌ای است که از میزان تاثیرات مخرب بر روان ساکنان شهرها کاهش یابد. 
بسیاری از معماری های مرسوم در شهرهای بزرگ با فرهنگ آن شهر یا کشور ارتباطی ندارد و در پاره ای موارد سبکی از زندگی را به شهروندان معرفی نموده که به انزواگزینی و افسردگی می انجامد، در واقع در شهرها نقایصی وجود دارد که بیانگر عدم استفاده از قوانین روان شناختی یا به عبارتی عدم توجه به ویژگی‌های روانی انسانی در بستر اجتماعی و فضای شهری است و به توجه بیشتر کارشناسان و صاحب نظران نیاز دارد.

البته طبق نظر کارشناسان "برخی محیط ‌ها باید سرشار از محرک ‌های بصری و شنیداری و ... باشند و برخی باید ساده‌ترین تاثیرات محیطی را داشته باشند و تشخیص این امر با روان شناسی شهری است."  

اولین اقدام روان‌شناسی محیطی یا شهری این است که آثار محیط فیزیکی و اجتماعی بر افراد را درک کند و بفهمد، به ویژه اینکه الگوهای مختلف شهرها چه حسی را در مخاطب ایجاد می کنند. روان‌شناسان محیطی همواره به این می اندیشیدند که چگونه انسان ها در محیط درگیر یک رفتار خاص می‌شوند و  به منظور رفع مشکلات شهر، با روشی که از کیفیت زندگی شهروندان حمایت کرده و آن را ارتقاء دهد، چگونه می توانند با معماران و طراحان شهری مشارکت نمایند.این دیدگاه که با متحول نمودن طراحی شهری می توان رفتار انسان را نیز با آن هم ساز و هماهنگ نمود، مورد توجه پیشگامان معماری و طراحی شهری مدرن قرار گرفت. آنها معتقد بودند که با ارتقاء کیفیت محیط و یا دگرگون ساختن عناصر طراحی مسکن، معماران می توانند رفتارهای اجتماعی افراد را دگرگون ساخته و حتی از بروز ناملایمات اجتماعی با این روش جلوگیری کنند.
 روان‌شناسی محیطی به رفتارهای مرتبط با محیط فیزیکی می پردازند که شامل اشیاء مادی، گیاهان، حیوانات و انسان‌هاست. تاثیر محیط بر آدمی بر اثر نحوه و کیفیت ادراک وی از محیط اطرافش نشات می گیرد. از منظر روان شناسی محیطی، افراد به تجربه ی حسی، عاطفی و معنوی خاص نسبت به محیط زندگی نیاز داشته و این نیازها از طریق تعامل صمیمی و نوعی هم ذات پنداری با مکانی که در آن سکونت دارند، قابل دستیابی است. مفهوم "تعلق مکانی" این است که اغلب مردم خود را به خاطر مکانی که در آن متولد شده و رشد نموده اند، تعریف می کنند.
کارشناسان معتقدند که شخصیت مردم  یک شهر یا یک کشور، با طبیعت و محیطی که در آن سکونت دارند شکل می‌گیرد. طبق بررسی های انجام شده، استرس جمعیت و ویژگی‌های ساختگی و غیرطبیعی شرایط شهری، دلیل اصلی افزایش میزان جرم و جنایت و وقوع اختلالات روانی در میان افرادی است که در شهرها زندگی می‌کنند.

نتایج تحقیقات روان شناسان شهری و محیطی، حکایت از اثرات مخرب شهرنشینی بر رفتار انسانی دارد و دانشمندان ثابت نموده اند که الگوهای رفتار غریزی انسان در محیط کلان شهرها تغییر پذیر است. به تائید کارشناسان، در حال حاضر بسیاری از اقدامات معماری و شهری در کشور کمترین بهره‌ای از روان شناسی نبرده اند و در برخی موارد همین اقدامات، موجب بروز رفتارهایی شده‌اند که گاهی بسیار مخرب بوده و برای پیشگیری از تکرار موارد مشابه توسعه ارتباط بین مدیران شهری و روان شناسان اجتناب ناپذیر است. 
اشاره به این نکته خالی از لطف نیست که رنگ مؤلفه ای مهم و اثرگذاری بر ادراک و قضاوت در حوزه زیبایی شناسی است .البته در مورد ارتباطات موجود میان رنگ و حالت های گوناگون انسانی، دیدگاه های زیادی وجود دارد که بعضا" متعارض هستند، اما همه ی آنها در این نکته متفق القول اند که رنگ روی انسان اثر دارد و در ادراک او از جهان هستی نقش دارد. به این ترتیب رنگ و زیبایی شناسی در هم آمیخته شده و به طور متقابل روی هم تأثیر می گذارند. رنگ، محیط را شکل می دهد و در نهایت چگونگی تعبیر و احساس آدمی از محیط را تحت تأثیر قرار می دهد.

مهم ترین هدفی که از مطالعات روان شناسی شهر دنبال می شود، تبدیل شهر به مکانی زیست پذیر، شهری و انسانی است که شهروندان و ساکنان آن احساس تعلق و هویت کنند. همچنین مدیران شهری از نتایج این مطالعات در جهت تدوین برنامه های رفاهی آتی بهره می گیرند تا شهر زیست پذیرتر شود. شهر و شهروندان دوسویه است به نحوي كه هم شهر و هم شهروندان برهم اثرگذارند. شهر های امروزی تاثیر به سزایی بر عادات و الگو های اندیشه و احساس داشته است. 

بنابراین طراحان شهری و معماران برای داشتن شهری سالم، پویا و شاداب می بایست تمام المان ها و عناصرشهری را متناسب با اهداف طرح ها و عوامل اجتماعی و فرهنگی شهروندان و ساکنین هر شهر انتخاب کنند تا بازنمایی از هویت اصیل ایرانی با کارکردهای روان شناختی اثربخش مانند ایجاد احساس آرامش و کاهش استرس باشد که چهره ی کلان شهرهای امروز زیباتر و زندگی در آن ها قابل تحمل و دلنشین گردد. همین طور رسانه ها که تصور ذهنی شهروندان از شهر را می سازند، نقشی غیر قابل انکار در نمایان کردن تصویر شهر دارند و این موضوع به ویژه در مورد کلان شهر ها از اهمیت بیش تری برخوردار است.