روند جدید، مسالهای است که باید از قبل اتفاق میافتاد اما اجرا نکردن آن عملا منجر به عدم اعتماد مردم نسبت به سپردن ارز به بانکها و در نتیجه ارزها به گاوصندوقهای شخصی افراد در خانهها تبدیل شد. اما با بسته جدید، اگر قرار است فرد یا افرادی، ارز را براساس اختلاف موجود به بانک بسپرند، در صورت نیاز به استفاده از آن ارز میتواند همان را دریافت کند. اگر کسی هم پول را در بانک متمرکز کرد، قطعا باید در زمانی که میخواهد ارز خود را متمرکز کند اختلاف سود مربوطه نیز باید محاسبه و پرداخت شود.
در گذشته اگر کسی از بانک پول را میگرفت و بعد قصد داشت تا به طرف تحویل بدهد، میگفت که من به ریال حساب میکنم و به شما میدهم اما در این بسته جدید بانک مرکزی متعهد میشود، هر کس ارز را در بانک سپرده میگذارد، همان ارز را به او پرداخت کند و سودش را که درصدش اعلام میشود، به او پرداخت خواهد شد. هرچند باید مابهالتفاوت نرخ هم اعلام شود، یعنی بگویند که چند درصد بهره برای چه مدت به پولی که سپرده میشود تعلق دارد. این روش باعث اعتماد مردم است و دولت و بانک مرکزی نیز نسبت به آن تعهد دارد. مجموعه این عوامل در کنار هم بازار را متعادل میکند زیرا ما ارز به اندازه نیاز کافی جامعه داریم.
درعین حال نباید دنیای بیرون از مرزهای کشور را نادیده بگیریم. سیاستهای تحریمی به هرحال تاثیرگذار است. نمیتوانیم خودمان را از مسائل بین المللی جدا کنیم ولی باید برای شرکای تجاریای که در بازی تحریم در جانب برد برد معاملات اقتصادی با ایران قرار میگیرند هم برنامهریزی مشخصی داشته باشیم تا سیاست را با آنها برمبنای تجارت متعادل پایهریزی کنیم. حذف دلار و یورو از معاملات با شرکای تحریمی و به رسمیت شناختن ارز دوجانبه، یکی از راهکارهای مقابله با تحریم ارزی است، بهطور مثال توافق با ترکیه برای به رسمیت شناختن مبادلات پولی به ریال و لیر در هر دو کشور.
میتوانیم حداقل این آرزو را داشته باشیم که بسته جدید و مدیریت اندیشههای نوین اقتصادی که دولت برای شرایط کنونی در نظر گرفته است حسابشده پیش برود. به هرحال ما در دنیایی زندگی میکنیم که اقتصادمان وابسته به تجارت بین الملل است و تجارت بینالملل هم ارز قابل قبول بازارهای بین المللی را میطلبد. بنابراین اگر برنامهریزی درستی داشته باشیم میتوانیم بسیاری از فاکتورهای تورم ساز، که از عوامل قابل پیش بینیای که در شرایط امروزه پیش آمده نشات میگیرد، مدیریت کنیم. اگر سیاست درست باشد حتما میتواند برنامهریزی درستی هم تبیین شود. در شرایط فعلی نبود «داشبورد ریسک ارزی» در نظام تجاری ایران سبب شده تا زمانی که به بحران نرسیم متوجه برخی اتفاقات نشویم، تدوین داشبورد ریسک ارزی چه برای تولیدکنندگان داخلی و چه برای بازرگانان، نیازمند دسترسی مستقیم و درلحظه به اطلاعات ارزی و... است که نیازمند موافقت بانک مرکزی است. تا زمانی که «داشبورد ریسک ارزی» تدوین نشود، نمیتوان انتظار داشت که نوسانات ارزی در بازارهای غیرمرتبط اثر نگذارد. مهمترین فاکتور در راهاندازی داشبورد ریسک ارزی، دسترسی آزاد و همگانی و درلحظه، به خروجی سامانه برای همه مردم است؛ این نکته را باید در نظر گرفت گه «تکانه وحشت جمعی» در نوسان ارزی اخیر بزرگترین تشدیدکننده نوسانات بود و باعث گردید سرمایه زندگی بسیاری از افراد ناآگاه که از وحشت سقوط ارزش پول ملی به سمت خرید ارز رفتند نابود شود.
به رسمت شناختن بازار آزاد و نظام عرضه و تقاضا، اتفاق مبارکی بود که حتی در شرایط بحران شدید توانست اثربخش باشد و بازار را به ثبات برساند؛ در حالی که در شرایط ثبات، بارها کارشناسان مدیران بانک مرکزی را به سوی این فرآیند شفابخش فراخواندند، که اگر پیش از وقوع این بحران نظام عرضه و تقاضا به رسمیت شناخته شده بود شاید هرگز حرکت افسارگسیخته قیمت ارز اتفاق نیفتاده بود. امیدوارم این تجربه تلخ، برای مدیران اینقدر درسآموز شده باشد که به سایر راهکارهای عملی ارایه شده توسط کارشناسان در زمان مناسب توجه کنند.