:
كمينه:۲۲.۶۲°
بیشینه:۲۳.۷۹°
Updated in: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۶

چگونه فروشگاه زنجیره ای کوچکی تأسیس کنیم / توانمندی صنایع دستی با توانمندان صنایع دستی معنی پیدا می کند

بسیاری از افراد تولید و صنعت را تنها در صنایع بزرگ و صنایع با تکنولوژی بالا تعریف می کنند و به این گمان هستند که اگر در فرآیند تولید، تکنولوژی بیشتری به کار رفته باشد آن کار، کار است و آن تولید، تولید. این نگاه تا آنجا رشد کرده که بسیاری از افراد، تولیدات محصولات کاربر را در مقایسه با تولیدات محصولات سرمایه بر بی ارزش و گاه مایه خجالت می دانند. جالب است که بسیاری از مدیران کشور هم درباره تولیدات صنایع دستی ایران این گونه فکر می کنند و به این محصولات بدین شکل می نگرند.
کد خبر: ۱۰۱۰۴۱
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۶ - ۲۳:۴۱
آمارها چه می گویند؟

اقتصادگردان_ آمارها کار را آسان کرده و خوشبختانه با فوران اطلاعات در سال های گذشته به اقتصادهایی می رسیم که بخش بزرگ یا حداقل قابل قبولی از آن را از راه درآمدهای تولید صنایع کوچک که به نوعی صنایع دستی و محصولات کاربر هستند به دست می آورند.

علی اصغر مونسان، رئیس سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در نشستی با اتحادیه ها و تشکل های صنایع دستی، از ایجاد 70هزار شغل در این حوزه خبر می دهد و می گوید صنایع دستی دارای مزیت های مختلف است؛ نخست آنکه هویت بخش است. دوم اینکه اثرات اجتماعی بسیاری دارد که از جمله می توان به درآمدزایی توزیع عادلانه ثروت و جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهرها اشاره کرد.

مونسان اشتغال زایی را مهم ترین ویژگی صنایع دستی بر می شمارد و می گوید برای ایجاد اشتغال به رقم بالایی نیاز است، اما در بخش صنایع دستی با مبالغ کوچک تر می توان شغل پدید آورد.

برای مثال اگر در حوزه صنایع دستی با مبلغ 50میلیون تومان می توان اشتغال زایی کرد، در حوزه های دیگر صنعت این میزان 500میلیون یا بیشتر است.

هنرمندان چه باید بکنند؟

به گفته مونسان، یکی از ضرورت های اصلی در صنایع دستی، تجاری سازی است و اگر تولیدکنندگان کیفیت را ارتقا دهند، کمک درخور توجهی به تجاری سازی صنایع دستی کرده است، چرا که در این حوزه ما با یک بازار انحصاری روبه رو هستیم و برای ایجاد بازار، سختی زیادی در پیش نداریم. آنچه اهمیت دارد معرفی محصول و تبلیغات برای آن است. ما باید با شناخت درست خواسته ها و نیازهای مشتریان و به روز کردن طرح ها و هویت بخشی به محصولات در بازارها در ارتقای برندهای موجود کوشا باشیم.

بسته بندی یکی دیگر از ضروریات حوزه صنایع دستی و به روز کردن طراحی از دیگر نکات مهمی است که هنرمندان صنایع دستی باید به آن توجه کنند. طراحی ها می توانند در گذشته نمانند و به روز شوند، به عبارتی ما می توانیم تلفیقی کار کنیم؛ هم از طراحی های سنتی بهره ببریم هم مطالبات مشتریان امروز را چه در رنگ و چه در حجم سازی درنظر بگیریم.

امروز خارجی ها با تغییر رنگ در فرش ایرانی توانسته اند بازار ما را قبضه کنند، چرا ما این نو شدن و توجه به مشتری امروز را نادیده بگیریم.

از تجارب دیگران چه می توان آموخت؟

در گفتارهای مدیریتی که البته عقل هم آن را تأیید می کند بر مطالعه، مطالعه و مطالعه تأکید بسیار شده است و شناختن و خواندن درباره کسب وکارهای موفق یا حتی ناموفق و دلایل این دو را برای حرکت های هوشمندانه توصیه کرده اند. در بازار صنایع دستی نیز وضع همین گونه است و ما نیاز داریم که بیاموزیم، هرچند وقتی به بررسی کسب وکارهای موجود می پردازیم از غیرعلمی بودن عموم کسب وکارهای موجود شگفت زده می شویم و اصلا بسیاری درباره اینکه کسب وکار و فروشگاه داری برای خود به یک دانش اندوخته تبدیل شده و مدیریت کسب وکار هم مثل فیزیک و ریاضی دوره وکتاب دارد، دچار تردید هستند. آنها نهایت کار را آوردن و چیدن محصول در فروشگاه و فروختن آن می دانند.

فروشگاه های زنجیره ای صنایع دستی

در بازار صنایع دستی ایران فروشگاه های زنجیره ای بسیار نادرند و عموم تولیدکنندگان یا فروشندگان در این صنعت در بخش توزیع و فروش یک فروشگاه دارند.

در این میان یکی از فروشگاه های زنجیره ای صنایع دستی فروشگاه گلکار است که کار خود را درسال 82 در کنار موزه آبگینه و سفالینه آغاز کرد. مدیر این مجموعه که دارای تحصیلات مرتبط با کار خود است سال ها مدیر موزه آبگینه بوده و در رشته شیشه یکی از خبرگان است. او بازنشستگی کار خود را در کنار موزه با این فرضیه آغاز می کند که بازدیدکنندگان موزه می توانند به عنوان علاقه مندان و مشتریان بالقوه کالاهای شیشه ای درنظر گرفته شوند و چون آنها با کالاهای اصیل آشنایی دارند، تولیدات با کیفیت و اصیل می تواند مورد علاقه ایشان قرار گیرد. او نوآوری های سودمند و منطقی را عامل موفقیت خود می داند و می گوید اگر در جهان پنج فرهنگ خوب وجود داشته باشد، یکی از آنها ایران است که اگر مدیران خوبی داشته باشد گل می کند.

این تولیدکننده باسابقه می گوید سه روش در تولیدات ما وجود دارد؛ یکی نمونه سازی از روی کارهای کهن و قدیمی است که نمونه های فراوانی هم دراین باره در موزه ها وجود دارد.

دوم، الهام گرفتن از کارهای قدیمی و تاریخی است که می توان از آن برای ساخت محصولات نو استفاده کرد و سوم کارها و تولیدات کاملا تازه و مدرن است که به نوعی نوآوری در حال حاضر است.

در این باره شرکت در نمایشگاه های گوناگون و آشنا شدن با سلیقه و نظر مشتری از نظر رنگ، طرح، اندازه، بسته بندی و سایر موارد حتما توصیه می شود. برای نمونه مشتری محصولات شیشه ای در اروپا از یک رنگ و طرح خاص استقبال می کند و این درحالی است که درآمریکا یا کانادا ممکن است از همان محصول استقبال نشود و زیان مطلق به حساب آید. 
برخی تولیدکنندگان هنر را برای هنر می خواهند و این درحالی است که هنر برای مردم که از دید کسب وکار مشتری است، معنا پیدا می کند.

برای موفقیت در این کار پارامترهایی وجود دارد که تقریبا در بیشتر کارها مشترک است ازجمله داشتن همت قوی تر، قیمت مناسب تر، شرایط فروش بهتر، کیفیت بهتر و داشتن ایده های جدیدتر از این موارد است.

هیچ کمکی نیست

مدیر این مجموعه درباره مسائل و چالش های موجود می گوید هیچ کمکی نیست. نه به اینکه درحال اشاعه هنر هستیم توجه می شود نه به اینکه کار و اشتغال درست کردیم توجه می شود و نه به اینکه کار ایرانی می فروشیم توجه می شود. اصولا نگاه مدیران به تولیدات صنایع دستی حتی در گفتار هم کمرنگ و بی رمق است و ما خودمان هستیم که روی پای خودایستاده ایم.

تصور کنید در کشوری که 7 الی 8 هزار سال تاریخ هنر دارد و هنر در آن جوشیده، هنوز بیمه هنرمندان نداریم.

یکی دیگر از دردهای ما این است که آیا هزینه ها و مالیات ما هم باید مانند صنوف دیگر باشد؟ تصورکنید واردکننده ای که از کشور دوست و برادر چین به کشور ما محصول چینی وارد می کند و چند کارگاه را تعطیل و چند جوان را بیکار کرده، همان مالیاتی را می دهد که من تولیدکننده صنایع دستی پای کوره آتش می پردازم!

پرسش این است که آیا به راستی سیستم مالیاتی کشور فروشگاه ما را باید با فروشگاهی که جنس خارجی می فروشد همسنگ قرار دهد؟ حمایت از تولید آیا بدین شکل معنی می دهد؟

ما به جای اینکه ترغیب شویم سه فروشگاه را به چهار یا پنج برسانیم و در ازای آن چند جوان و هنرمند را در کارگاهی مشغول کنیم، باید هر روز وقت خود را صرف امور و هزینه هایی کنیم که در سایر کشورها سال هاست برای آن جواب پیدا کرده اند.

آنچه در فروشگاه داری حائز اهمیت فراوان است رضایت شغلی کارکنان و رضایت مشتریان است. ما درباره رضایت شغلی کارکنان سعی کرده ایم که با ترکیب حقوق ثابت و درصدی از فروش به سطح پرداخت مناسبی برسیم.

در کسب وکار ما رضایت مشتریان رابطه مستقیم و معناداری با رضایت شغلی کارکنان دارد. به عبارت دیگر زمانی مشتری خشنود می شود و دوباره از ما خرید می کند که علاوه بر داشتن محصول مناسب با قیمتی مناسب فروشندگانی خشنود هم داشته باشیم.

در یک جمله من فکر می کنم که مدیریت خیلی شبیه بندبازی و راه رفتن روی طناب است که کم توجهی و کوتاهی می تواند شما را دچار بحران و نوسان کند.

6 راهکار پیشنهادی

طراحی و ارائه راهکار در چند جمله به نظر کار ساده ای می آید اما نیازمند بررسی درست و نگاه حکیمانه است. دراین باره آنچه نویسنده به عنوان کاستی در این صنعت می بیند مواردی است که به نظر می رسد با استفاده از راهکارهای زیر بهبود مؤثری در آن شاهد خواهیم بود.

1- مکتوب کردن تجربه های موفق (نه هر تجربه ای) از صنعتگران پیشرو برای آموزش آن به علاقه مندان.

2- دعوت از صنعتگران موفق خارجی برای بیان و شرح چگونگی کار و دلایل موفقیت خود در کشورهای دیگر.

3- آموزش علمی بازاردانی (مارکتینگ) و تحقیقات بازاردانی به فعالان صنعت به ویژه برای تولیدکنندگان کوچک و متوسط.

4- انتخاب مدیران ستادی و اتحادیه ها با پیش زمینه مدیریت بازاردانی.

5- تولید و ارسال مداوم بسته های کوچک آموزشی درباره شیوه های اداره کسب وکار و ارسال ماهانه یا هفتگی آن به فعالان کوچک و بزرگ در این صنعت.

6- اصلاح و غنی سازی سیستم آموزش دانشگاهی با افزایش دروس مرتبط با مدیریت کسب وکارهای کوچک و به ویژه دروس زیرگروه مدیریت بازاردانی(MARKETING MANAGEMENT). 

یادآوری

پس از سال ها اکنون بسیاری بر این باورند که بازاریابی اصطلاحی نارسا و نامناسب برای واژه marketing است. برخی استفاده از خود کلمه مارکتینگ را تجویز می کنند اما نویسنده واژه  بازاردانی را شایسته می شناسد. بازاردانی (بابک بهی – 1378) از ترکیب دو واژه بازار که ریشه ای پهلوی دارد و طبیعتا ایرانی است به همراه دانش ساخته و بنیان نهاده شده که امیدواریم ترکیبات این اصطلاح  (بازاردان، بازاردانان و. . .) به تدریج جانشین اصطلاحات نارسای بازاریاب و بازاریابی شود و همانطور که به کسی که اقتصاد می داند اقتصاددان یا کسی که شیمی می داند شیمیدان می گویند به کسی که دانش بازاردانی یا مارکتینگ می داند بازاردان بگوییم.

منبع: فرصت امروز
نویسنده: بابک بهی